آیا پیشگویی و طالع بینی به کمک علم نجوم و ستاره شناسی حقیقت دارد؟
در همین ابتدا میگویم که طالع بینی اشتباه و بیپایه و اساس است. شاید تعجب کنید، ولی این موضوع کاملاً واضح و روشن است. اگر قانع نشدید پس به خواندن این متن ادامه بدهید. در ابتدا به این موضوع میپردازم که «طالع بینی چیست؟» طالع بینی انواع و اقسام مختلفی دارد. طالع بینی خورشید، طالع بینی ودا (کتاب مقدس هندوها)، طالع بینی کهن الگویی (مربوط به صورت ازلی اشیاء)، طالع بینی روز تولد، طالع بینی بر اساس هر ساعت از روز و انواع و اقسام طالع بینی هایی که تعدادشان از تعداد ستارگان آسمان هم بیشتر است!
بعضی از ادعاهای آنها به طور اساسی با یکدیگر متناقض میباشند. به طور مثال بعضی از طالعبینیها میگویند که دقیقه و ساعت تولد مهم است و بعضی دیگر میگویند که فقط ماه تولد در طالع هر انسان تأثیر گذار است. اما همهی آنها تحت یک فرض بسیار پهناور کار میکنند. شاید بگویید مگر فرض، پهناور هم میشود. بله! کافی است فقط به بالای سرتان نگاهی بیاندازید تا این فرض پهناور را ببینید. درست است، آسمان!
توجه آنها به نیروهایی است که از آسمان بر روی ما در زمین تأثیر و نفوذ دارند. اما جالب است که بدانید در منشأ نیروها نیز با یکدیگر اختلاف نظر دارند و هر کدام نیروی خاصی را بر سرنوشت انسان زمینی مؤثر میدانند. بعضی آن نیرو را نیروی گرانشی میدانند، بعضی دیگر نیروی الکترومغناطیسی و بعضی دیگر میگویند نیرویی که بر سرنوشت انسان تأثیر میگذارد، نیرویی است که قابل اندازهگیری نمیباشد! اما تمامی طالعبینها منشأ این نیروها را سیارات و ستارهها (صورتهای فلکی) میدانند. اگر این نیروها بر روی انسانها تأثیر داشته باشند و واقعی باشند، پس باید بتوانیم آنها را اندازهگیری کنیم. و نیز باید برای ما این نیروها تقریباً شناخته شده و تعریف شده باشند. شاید این نیروها بر روی تمام افراد تأثیر نمیگذارند و به صورت آماری و تصادفی بر روی انسانها مؤثر باشند. اما اگر حتی بتوان این نیروها را به وسیلهی آمار اندازهگیری نمود، باز هم نمیتوان به صحت این پیشگوییها اعتماد کرد.
برای چند لحظه فکر کنید که چه نیروهایی میتوانند از طرف سیارات بر روی ما در زمین تأثیر بگذارند؟ انتخاب ما در این باره محدود است. سیارات کرههای بزرگی هستند که از یخ، سنگ، آهن و مواد دیگر تشکیل شدهاند. آنها میتوانند تأثیرات کمی بر روی ما بگذارند زیرا فاصلهی آنها تا زمین بسیار زیاد میباشد. این فاصله به قدری زیاد است که در فیزیک، آن را بینهایت فرض میکنیم. سیارات میتوانند چهار نیروی بنیادی را داشته باشند : نیروی گرانشی، نیروی الکترومغناطیسی و دو نیروی دیگر، نیروی هسته ای ضعیف و نیروی هسته ای قوی میباشند. که این دو نیرو بین هستهی اتم و ذرات درون هر اتم قرار دارد. اگر بخواهیم بحث ماکروسکوپیک داشته باشیم، مشخص نیست که این دو نیروی آخر که در درون اتمها قرار داند چگونه میتوانند بر روی ما در زمین تأثیر بگذارند. نیروهای بسیار قوی هم با زیاد شدن فاصله کاهش چشمگیری خواهند یافت. اصلاً این نیروها چگونه میتوانند بر شما تأثیر بگذارند در حالی که شما هزار میلیون سال از منبع این نیرو فاصله دارید، منابعی که گاه وقتی ما نور و تشعشعات آنها را بر روی زمین دریافت میکنیم ممکن است که آن ستاره دیگر وجود نداشته باشد!
در مورد نیروی گرانشی ما تقریباً چیزهایی میدانیم. به طور کلی نیروی گرانش به دو چیز وابسته است : به جرم دو جسم و به فاصلهی آنها از یکدیگر. اجسامی که دارای جرم بسیار زیادی میباشند، طبیعتاً نیروی گرانشی بسیار زیادی نیز دارند. و همین طور با کم شدن فاصلهی دو جسم نیروی گرانشی بین آنها افزایش مییابد. حال باید برای بررسی این موضوع محاسباتی انجام دهیم. به عنوان مثال جرم مشتری ۲۵۰۰۰ بار بیشتر از ماه میباشد. خیلی زیاد است، این طور نیست؟ ولی باید توجه داشت که فاصلهی آن نیز ۱۵۰۰ بار از ماه دورتر است. خب حالا به نظر شما در نیروی گرانشی مشتری کدام یک از این اعداد تأثیر بیشتری میگذارند؟ در این مورد فاصله نقش مهمتری دارد. نیروی گرانشی سیارات منظومهی شمسی بر روی زمین نسبت به نیروی گرانشی ماه بر روی زمین خیلی کم است. پس اگر نیروی گرانشی در طالع بینی افراد مؤثر است، در این میان ماه به علت نیروی گرانشی زیاد خود بر روی زمین بر تمامی سیارات منظومهی شمسی چیره خواهد شد.
خب ممکن است بگویید که شاید منظور از نیرویی که بر طالع افراد تأثیر میگذارد نیروی الکترومغناطیسی باشد. همان طور که میدانید نیروی گرانشی وابسته به جرم و فاصله بود. اما نیروی الکترومغناطیسی وابسته به بار الکتریکی و فاصله میباشد. مشکلی که اینجا به وجود میآید این است که اجسام بزرگ مانند سیارات بار الکتریکی ندارند و خنثی میباشند! بارالکتریکی از ذرات باردار مانند الکترون و پروتون تشکیل میشود. و ذرات بادار با بار مخالف همدیگر را جذب میکنند. در طبیعت خیلی نادر است که بارهای الکتریکی مثبت را ببینید و در کنار آن بار الکتریکی منفی وجود نداشته باشد و همین طور بر عکس. این بدان معناست که بارالکتریکی کل یک سیاره خنثی میباشد. بعضی از سیارات به دلایل مختلفی دارای میدانهای مغناطیسی میباشند. اما این میدانها هر چقدر هم که قدرتمند باشند در نزدیکی خود سیاره اثر میگذارند و با زیاد شدن فاصله تأثیرشان کاهش پیدا میکند. به عنوان مثال میدان مغناطیسی مشتری خیلی خیلی زیاد است، اما به قدری از ما فاصله دارد که در واقع میتوان گفت که میدان آن بر روی ما تأثیری نمیگذارد.
به علاوه خورشید خیلی از ما دور است و دارای میدان مغناطیسی بسیار بزرگی میباشد و منبع انرژی در منظومهی شمسی نیز هست. میدان مغناطیسی خورشید مستقیماً بر روی ما تأثیر میگذارد، میدانیم که خورشید بسیار نورانی است و وقتی که انفجارهای عظیمی در سطح آن رخ میدهد، جریانهایی از ذرات باردار به فضا پخش میکند. که این جریانها میتوانند متقابلاً بر روی میدان مغناطیسی زمین اثر بگذارند. مانند ویرانی ای که در سال ۱۹۸۹ میلادی بر روی زمین بر اثر این انفجارها به وجود آمد. خب در این صورت خورشید باید تنها منبعی باشد که به علت داشتن میدان مغناطیسی قوی خود، در طالع افراد تأثیر میگذارد. هر چند که طالعبینها میخواهند که این موضوع را بپذیرند، اما در طالعبینی این سیارات هستند که بیشترین تأثیر را بر روی ما دارند. ولی همان طور که دیدید تأثیر نیروی مجموع سیارات از خورشید بر روی زمین کمتر است. پس اگر نیروی مورد نظر در طالعبینی نیروی الکترومغناطیسی باشد به راحتی میتوان از تأثیر سیارات بر روی زمین چشمپوشی کرد و به خاطر تأثیر بسیار ناچیز، آنها را نادیده گرفت.
تا اینجا دیدیم که اگر نیروی مؤثر در طالعبینی نیروی گرانشی باشد، ماه در این میان نقش مهمتری دارد. و اگر این نیرو را نیروی الکترومغناطیسی بدانیم خورشید در این میان از همه مهمتر است. در حالی که میبینیم در طالعبینی این گونه نیست. خب حالا باید چه کار کنیم؟ یکی کمک کند چون ما نیرو کم آوردهایم! طالعبینها در این موقع میگویند این نیرو برای جهان علم هنوز ناشناخته است! هر چند که آنها میتوانند آرزو کنند که این نیرو واقعاً وجود داشته باشد، ولی متأسفانه این گونه نیست. چرا؟ از زمانهای دور تا کنون دیدهایم که تمام نیروهای موجود در طبیعت با زیاد شدن فاصله کاهش پیدا میکنند. جسمی که از شما دورتر باشد نسبت به جسمی که نزدیک شماست نیروی کمتری وارد میکند. ولی طالعبینها ادعا میکنند که تمام سیارات تأثیر مساوی در طالعبینی دارند! و تأثیرات آنها با هم برابری میکند. حال میخواهد این سیاره، یک سیارهی نزدیک مانند زهره باشد، یا سیارهی دوری مانند نپتون. هر دوی آنها به تساوی نیروهایی را در طالعبینی اعمال میکنند و نقشی مساوی خواهند داشت. بنابر ادعای طالعبینها فاصله هیچ تأثیری بر نیروی وارد از طرف سیارات بر ما ندارد! حتی برای جرم سیارات نیز نقشی قائل نیستند. خواه آن سیاره، سیارهی غول پیکری مانند مشتری باشد یا سیارهی کمجرمی مانند عطارد. در اینجا نیز فرقی بین سیارات قائل نیستند. اما این نمیتواند حقیقت داشته باشد.
در این میان سیارکها چه میشوند؟ سیارکها مقدار قابل توجهی از سنگ و فلز هستند که در میان سیارات منظومهی شمسی قرار دارند و در مدارهای مشخصی به دور خورشید در حال گردش میباشند. فاصلهی بیشتر سیارکها به زمین از بعضی از سیارات نیز کمتر است. (ولی فراموش نکنید که در طالعبینی فاصله اصلاً مهم نیست.) بنابر این آنها نیز باید تأثیراتی در طالع افراد داشته باشند. مشکل این جاست که در جهان ما بیشمار سیارک داریم. بر اساس محاسبات در منظومهی شمسی هزار میلیون سیارک داریم که قطر بزرگترین آنها ۱۰۰ متر میباشد. پس دیدیم که میلیونها سیارک در منظومهی شمسی وجود دارند در حالی که طالعبینها برای آنها در طالعبینی نقش و تأثیری قائل نیستند. خب این چه نیرویی است در جهان که برای علم شناخته شده نیست و تنها سیارات آن را دارند و سیارکها نمیتوانند آن را داشته باشند؟!
برای طالعبینها بدتر از این موضوع این است که در حال حاضر ستارهشناسان بیش از ۱۵۰ سیاره را خارج از منظومهی شمسی کشف کردهاند که بر گِرد ستارههای دیگری میچرخند. که البته فاصلهیشان از ما بسیار زیاد است. ولی به خاطر داشته باشید که در طالعبینی فاصله اصلاً موضوع مهمی نیست. خب پس این سیارات هم باید بر روی ما تأثیرگذار باشند. البته این تعداد سیاره تا کنون کشف شدهاند. ما تا کنون ستارههای بسیاری را کشف کردهایم که به دور خود مدارهایی نیز دارند که میتوانیم فرض کنیم که به دور آنها نیز سیاراتی در حال گردش هستند. پس ما میلیونها میلیون سیاره در جهان داریم، هر چند که هنوز تمامی آنها را کشف نکردهایم. این سیارات در هر جایی قرار دارند. پس چرا طالعبینها به نقش آنها در طالع افراد توجهی ندارند؟ میبینیم که در طالعبینی تنها سیاراتی که از قدیم کشف شدهاند دارای تأثیر بر روی انسان میباشد و جالبتر آنکه بنا به تعریف جدید دانشمندان پلوتون از سیارات منظومه شمسی حذف شده است، آیا تاثیر آن بر طالع افراد نیز حذف خواهد شد؟!
پس متوجه شدیم که اساس طالعبینی بر پایهی نیرویی است که نمیتوان آن را شناخت و یا شناخته نشده است، پس جای هیچ گونه تردیدی نمیماند که اصلاً طالعبینها کاری انجام نمیدهند.
انسانهای زیادی هستند که اعتقاد دارند که طالع آنها کاملاً صحیح است. آنها برای کارهای عادی و روزمرهی خود به پیشگوییها روی میآورند و بر اساس آن تصمیمگیری میکنند. اما آنها با این کارشان اشتباهات منطقی و عقلی زیادی مرتکب میشوند. اول اینکه چرا پیشگویی واقعاً صحیح است؟ به عنوان مثال آیا اگر کسی به ما بگوید که «امروز پول زیادی به دست خواهی آورد.» و بعد از یک ۱۵ دقیقه شما پولی بر روی زمین پیدا کردید، این دلیلی میتواند باشد که پیشگویی او درست بوده است؟ دوم اینکه آیا هر آن چه که طالعبین به عنوان طالع شما گفته تماماً صحیح است؟ در بعضی از طالعها میگوید که «امروز دوست قدیمیتان با شما تماس میگیرد. او مشکل بسیار حادی دارد که برای رفع آن به کمک شما احتیاج دارد.» آیا واقعاً در آن روز دوست قدیمیتان با شما تماس گرفته است؟ یا میگوید که «شما امروز عشق خود را پیدا میکنید.» آیا واقعاً شما در آن روز عشق خود را پیدا کردهاید؟ به بیان دیگر چه تعداد از پیشگوییهایی که میشود برای شما به حقیقت میپیوندد و چه تعداد از آنها اشتباه از آب در میآید؟ مردم سعی میکنند که پیشگوییهای درست را به یاد داشته باشند و آنهایی که اشتباه بوده را فراموش کنند.
آیا هنوز شک دارید؟
دوست بسیار شکاک من یک نمایش جالب درست کرد که نشان میداد که مردم چگونه به راحتی توسط طالعبینها گول میخورند و فریب داده میشوند. او به سر کلاس رفت و خود را یک پیشگو معرفی کرد. و فال تمامی دانشآموزان کلاس را گرفت. پیشگوییهای او بسیار مبهم و کلی بود به طوری که میتوانست با وضعیت هر انسانی مطابقت داشته باشد و تقریباً برای تمامی افراد کلاس یک چیز را میگفت. جالب این جاست که دانشآموزان پیشگوییهای او را درست میدانستند و در حرفهای او شک نکردند! وقتی طالعبین در پیشگویی خود حرف اشتباهی بزند و ما نادرست بودن حرفش را به او یادآوری کنیم، او خواهد گفت که اشتباه میکنیم و حتماً این قضیه را فراموش کردهایم و به خاطر نمیآوریم. و یا به طور مبهم آن را توضیح خواهد داد تا ما با حرفهایمان به او کمک کنیم و بگوییم که حرف شما صحیح است و برای من فلان اتفاق افتاده، و او از اطلاعاتی که به او میدهیم استفاده کرده و به خودمان تحویل میدهد. اگر هم بر فرض پیشگویی او در مواردی درست باشد، حتماً شانسی بوده و تصادفی این حرف را زده است.
پیشگویی و طالعبینی بسیار خطرناک و آسیب رساننده است، زیرا که باعث میشود که انسانها به جهان معقولانه نگاه نکنند و از تواناییهای خوب خود برای ساختن زندگیشان استفاده نکنند. اگر در گوگل به دنبال واژهی “astrology” (طالع بینی ) بگردید برای شما ۳۲ میلیون آدرس میآورد که به جرأت میتوانم بگویم که ۹۵ درصد آنها بیفایده و بیارزش هستند و تنها به درد سرگرم شدن شما و پولدار شدن آنها میخورد. و آن ۵ درصد باقیمانده هم دارند به شما میگویند که پایهی زندگی خود را بر فال و پیشگویی استوار نسازید. در آخر باز هم میگویم طالع بینی اشتباه و بیپایه و اساس است.
************************************************
وقتی خوندم اینو بستم رفتم. ولی دیدم نمیتونم هیچی نگم
چون من فکر میکنم واقعیت چیز دیگه ایه
ببینید امروز حتی تاثیر حرکت ماه و ستاره ها روی گیاه هم دیده شده !
واضحه کسی که این مقاله رو نوشته از خیلی چیز ها بی خبر بوده!
از قرن های گذشته شرقی ها این باور رو داشتن که از کائنات انرژی وارد زمین میشه. و این توی فنگ شوی هم هست که آخر شب و سپیده دم صبح انرژی چی وارد زمین میشه. و خیلی خوبه که این زمان آدم بیدار باشه. چند سال پیش ها روانشناس ها فهمیدند که اگر آدم قبل از سپیده دم صبح بیدار باشه در طی روز انرژی بیشتری داره و حتی افسردگی هم کم میکنه. ولی خب نمیدونستن چرا. ولی الان دیگه ثابت شده که در این ساعات انرژی هایی از بیرون وارد زمین میشه.اصلا شاید یکی از دلایلی که نماز توی این ساعاته همین باشه.
توی این دنیا و سیارات خیلی چیزهای ناشناخته ای وجود داره که این آقا همه ی اینهارو کنار گذاشته و همه چیز رو “سنگ و فلز” فرض کرده.
واقعیت های زیادی دیده شده ولی از نظر علمی هیچ توجیهی نداره(یعنی در زمان حاضر نداره. توی تاریخ هم میتونید ببینید که حرف ها و اعتقاداتی که زمانی خرافی بوده چطور علم هم بهشون رسیده).انرژی که اجسام دارن،حافظه ای که دارن و حتی افکار آدم هارو ضبط میکنه،شعوری که اجسام دارن و تاثیری که از اجسام مجاور میگیرن(مثل همین مولکول آب که فکر میکنم دیگه همه راجع بهش شنیده باشن) و تاثیر میذارن و …… خیلی چیزهای دیگه ای که وجود داره.
اما من فکر میکنم اگه این آقا اراده کنن میتونن تو ۱ مقاله تمام اینهارو به طور قطع رد کنن !
*************************
همانطور که مشاهده کردید در این مقاله اگر موضوعی نقل شده با استفاده از دلایل بوده و اگر به هر دلیل اون رو قبول نداریم نمی تونیم صرفاً با استفاده از شنیده هامون نقضش کنیم . این مقاله توسط یک فرد آگاه و آشنا به علم نجوم ترجمه شده پس ازتون خواهش می کنم مطالبی رو که عنوان کردید با ذکر منابع معتبر و توضیحات علمی کافی در همین تاپیک قرار بدید تا خوانندگان با داشتن اطلاعات کافی در این زمینه و راجع به باورهاشون تصمیم بگیرند.
*****************
خواهش میکنم.
متاسفانه نمیشه با ۲-۳تا منبعی که من بدم همه چیز روشن بشه.اما اگر کسی واقعا میخواد بدونه میتونه راجع بهش تحقیق کنه یا ….
در هر صورت. من منکر آگاهی و … مترجم یا نویسنده نمیشم،اما هرکسی واقعیت هارو از دریچه دید خودش میبینه و توجیحش میکنه و .. ولی کسی دانای کل نیست که بتونه موضوعی رو کامل حل کنه.چه آدمهای بزرگی حرف هایی زدن و مقاله هایی نوشتن که چند سال بعد خودشون نقضش کردن،نمونه استفان هاوکینگ.
من میدونم که این چیز ها مخصوصا همین طالع بینی سرگرمی شده، وسیله فریب دادن شده و … ولی اصل موضوع که سر جاشه.
من هم نمیدونم طالع بینی چطوریه اما مطمئنم که به همین راحتی همه اشو نمیشه رد کرد.مسئله ای که هنوز کسی واقعا راجع بهش نمیدونه معمولا اشتباه راجع بهش قضاوت میشه،و این قضاوت ها مال من و امثال من نیستن،مال همین دانشمندا و … هست !
یونگ با نظریه همرخدادی نشون داد که بین ویژگی های انسان و سیارات ارتباطی وجود داره که بعد از یونگ هم دانشمندای زیادی در موردش تحقیق کردن
(تاثیر ماه که خیلی هم واضحه زیاد راجع بهش تحقیق شده و میتونید راجع بهش بخونیدآمار تصادفات رانندگی بیمارستانها و ….،حتی بعضیا تجربه اش هم کردن)
در مورد خودم بگم که با اینکه میدونم درسته اما هیچوقت در مورد خودم چیزی نمیخونم،چون نمیخوام خودمو به داشن این صفات محدود کنم،چون میدونم نیروی انسان خیلی قویتر از اینه و میتونه خودشو اونطور که میخواد بسازه نه اونطور که بوده،برای کسایی هم که دنبال طالع بینی و فال هستن و زندگیشونو بر اساس اون میسازن همیشه تاسف میخورم
********************
او به سر کلاس رفت و خود را یک پیشگو معرفی کرد. و فال تمامی دانشآموزان کلاس را گرفت. پیشگوییهای او بسیار مبهم و کلی بود به طوری که میتوانست با وضعیت هر انسانی مطابقت داشته باشد و تقریباً برای تمامی افراد کلاس یک چیز را میگفت. جالب این جاست که دانشآموزان پیشگوییهای او را درست میدانستند و در حرفهای او شک نکردند!”
منم کاملا اینو قبول دارم و میدونم بعضیا خیلی راحت همه حرفیو قبول میکنن،اما این که دلیل نمیشه بگیم اون علم مشکل داره. شما فرض کنید من خودمو یک پزشک معرفی کنم و برای مردم نسخه هم بدم(چیزی که داره رواج هم پیدا میکنه!) خب کسی شک هم نمیکنه به من و قبول میکنه،اما میشه نتیجه گرفت علم پزشکی دروغه؟! من باعث میشم که کسایی که پیش من اومدن بدبین بشن به پزشک و پزشکی !
*******************
کافیه یک نگاه سطحی به مجلات عامه پسند بیاندازید ، می بینید که حدود ۹۰ درصد آنها دارای فال ، طالع بینی و … در شکلهای متفاوت هستند، پر از موارد امید دهنده و تکراری ، اصطلاحاً دل خوش کنک!
دلیل کثرت این مسئله چیزی به جز استقبال مخاطب نیست. خیلی از مردم آن رو واقعی تصور می کنند و در زندگی روزمره و حتی شخصیت خودشون به دنبال پیدا کردن شباهت با مسائل درج شده در این کتابها هستند. برخی پا رو از این مسئله هم فراتر می گذارند، روزها ، ماهها و سالها رو بر اساس پدیده های نجومی خوش یمن و بد یمن دسته بندی می کنند.
اگر این موضوع در همین حد باقی بمونه قابل تحمله ولی وقتی به اقتصاد فرد و جامعه لطمه می زنه ، نمیشه در مقابلش سکوت کرد پس چنین مقالاتی لازم هستند تا کمی در دل فرد شک و تردید ایجاد کنند. حتی اگر ذهنیت رو تغییر نده ، دقت فرد رو بالا می بره تا به راحتی به هرکس در این زمینه اطمینان نکنه.
من راجع به افرادی شنیدم که قدرت تأمین مایحتاج زندگی خودشون رو نداشتن ولی حاضر بودن درآمد اندکشون رو در اختیار افراد سودجویی قرار بدن که ادعای عوض کردن طالع آنها رو داشتن!
متأسفانه خیلی از افراد از نا آگاهی ما کسب درآمد می کنند.
در مورد مثال و مقایسه ای که مطرح کردید باید عرض کنم هرکسی می تونه ادعای تخصص در هر زمینه ای داشته باشه ولی عاقلانست که ما بدون فکر و تحقیق بهش اطمینان کنیم؟ اگر من سلامت خودم رو به دست این شخص سپردم و ضرر دیدم باید به عقل خودم شک کنم یا به علم و جامعه پزشکی ؟ در مورد طالع بینی و علم ماوراء الطبیعه هم شخصاً مورد قابل اطمینانی ندیدم به همین دلیل عرض کردم اگر شما میشناسید معرفی کنید.
از ابتدای پیدایش علم هر فردی که نظریه ای ارائه کرده ، برای اثبات و تحکیم آن از داده های تجربی و قابل مشاهده استفاده کرده. همین جاست که فیزیک به عنوان یک علم مشاهده پذیر از متافیریک جدا و علم ماوراء الطبیعه زمینه ساز سوء استفاده برخی از افراد از مردم میشه که در اکثر موارد براشون ضرر آفرینه.
در مورد این که باید راجع به این مسائل تحقیق بشه شکی نیست ولی تا مسئله روشن و اثبات نشده نباید ترویج بشه و به خرافات دامن بزنیم!
**********************
پس فیزیک کوآنتوم در این میان چی میشه؟
در کتاب نوروسایکولوژی دکتر معظمی در بخش شناخت روان به طور خلاصه اینطور آمده که:
فیزیک کوانتوم نظم جهانی را به گونه ای نوین توضیح میدهد،اگرچه قرنها قبل چنین تفکری در فلسفه شرق معمول بوده است.نظریه بیولوژیک میدان شکل ساز نیز همین مفاهیم را از دید زیست شناسی و با واژگانی متفاوت ارائه می نماید.
هولوگرافی،غیر از اینکه یک پدیده جالب فیزیکی است ، راهگشای درک این معنی است که اجزای یک کل لازم نیست که هریک شامل فقط قسمتی از یک کل باشند ،بلکه می توانند هر یک شامل تمام ان کل قرار گیرند که در این صورت تقسیم ان کل به ان اجزاء کاری بیهوده است.
نظریه میدان شکل ساز اگرچه یک زیست شناسی است،از نظر دانشجویان علوم اعصاب و روان اهمیت خاصی دارد.در این نظریه موجودات،من جمله انسان، با نگرش جدیدی مورد ملاحظه قرار میگیرند.
بنابراین نظریه قسمت اصلی موجودات یک میدان سازمان دهنده نا مرئی و ماورای فیزیکی است که ان را میتوان “میدان شکل ساز” نامید. این میدان خارج از بعد فیزیکی استو ماده و انرژی که در بعد فیزیکی قرار دارد تابعی از این میدان محسوب میشود و قسمت فرعی موجودات من جمله انسان را تشکیل میدهد. قسمت فیزیکی موجودات تابع قوانین فیزیکی است ولی میدان شکل ساز از قوانین فیزیکی متابعت نمی نماید و تابع قوانین دیگری است که جداگانه باید مورد مطالعه و بررسی قرار گیرد.
این میدان نه تنها در شکل موجودات ،بلکه در رفتار انان نیز تاثیر میگذارد. به عبارت دیگر منشاء اختلالات رفتاری و بیماری های روانی را در میدان شکل ساز باید جستجو نمود.
***********************
وقتی داشتم این جمله رو می نوشتم پیش بینی می کردم که از فیزیک کوانتوم به عنوان یک مثال برای نقضش استفاده بشه !
مکانیک کوانتوم یک انقلاب در فیزیک بود ، برای جبران کاستی های فیزیک کلاسیک و تجربیاتی که فیزیک کلاسیک قادر به توجیه اون نبود. مسائل مربوط به فیزیک اتمی را نمیشه به کمک مکانیک نیوتونی حل کرد. بنابراین ، باید مکانیک جدیدی متولد می شد تا خواص موجی ماده رو نیز در نظر بگیره.
پس تجربه به ما نشون داد که به چیزی نیاز هست که امروزه ما اون رو تحت عنوان فیزیک کوانتوم میشناسیم.موجودات کوانتومی اگرچه غیر قابل مشاهده هستند ولی نتایجی بدست می دهند که قابل مشاهدست.
مکانیک کوانتومی تعدادی پدیده تازه رو هم پیش بینی کرده که تمام پیش بینیها با آزمایش تأیید شدن. “توضیح کامل پدیدههای اتمی توسط مکانیک کوانتومی ثابت میکنه که این شاخه از فیزیک بازتاب صحیحی از قوانین واقعی طبیعت است.”
در مقاله ای خوندم در فیزیک کلاسیک مشاهدهگر و شیء مشاهدهشده جدا از هم فرض می شدند ولی براساس نظریه کوانتوم، مشاهدهگر همواره یک شریک و سهیم به حساب میآید.
بررسی ساختار اتمی به این نتیجه منجر میشه که رفتار الکترونها رو هم مثل فوتونها ، نمیتونیم با قوانین فیزیک کلاسیک یعنی قوانینی که در آزمایش با اجسام ماکروسکوپی ثابت میشن، توضیح بدیم. وجود ترازهای انرژی گسسته در لایههای الکترونی اتم و قواعد حاکم بر انتقال بین ترازها و پر شدن این حالتهای انرژی رو هم نمیشه با بکارگیری مفاهی مکانیک کلاسیک و قوانین الکترومغناطیس توجیه کرد.
دوبروی نقش مهمی برای از بین بردن تناقضات بین مکانیک کلاسیک و مکانیک کوانتومی داشت. در واقع دوبروی این تفکر که فوتونها و تمام ذرات دارای خواص موجی هستند، پیشنهاد و اثبات کرد. قبل از دوبروی نور در برخی موارد ذره (مثل اثر فوتوالکتریک) و در موارد دیگر موج (مثل پدیده پراش و تداخل) در نظر گرفته می شد . دوبروی نور رو ذراتی با خواص موجی در نظر گرفت. این خواص با قوانین کلاسیکی قابل بیان نیستند، ولی نقش مهمی در پدیدههای اتمی بازی میکنند.
دوبروی در رساله دکترای خودش این تحقیقات را مطرح کرد که به دلیل غیر قابل لمس بودن ، با وجود توجیه فرمولی ، برای اثبات اون مشکل داشت ولی اعتبار نظریه دوبروی با آزمایش پراکندگی الکترونی در بلورها تایید شد.
نمی خوام با بحث راجع به این موضوعات و تکرار مکررات موضوع این تاپیک به انحراف کشیده بشه .
تمام این موضوعات ارتباطی با این تاپیک نداره و هدف از ایجاد این تاپیک بحث راجع به چیز دیگری بوده که این روزها رونق گرفته و نه پایه علمی داره نه تجربی!
کدوم یکی از طالع بینی هایی که شما تا به امروز دیدید اساس و پایه علمی داشته و چه کسی اثباتشون کرده که اینقدر همه گیر شده؟
من اطلاعی راجع به “میدان آشکارساز ” و علم روانشناسی ندارم و اساس حرف من و هیچکدام از جملاتم هم در رد یا قبول متافیزیک نبوده .عقیده دارم تنها کسی حق اظهار نظر در مورد علم ماوراءالطبیعه داره که بر هر دو علم فیزیک و متافیزیک اشراف کامل داشته باشه.
در واقع در مورد علم متافیزیک و آثارش هیچ مشکلی وجود نداره و تنها مشکل استفاده نادرستیه که از این علم به خاطر ناآگاهی مردم میشه
********************
وقتی داشتم این جمله رو می نوشتم پیش بینی می کردم که از فیزیک کوانتوم به عنوان یک مثال برای نقضش استفاده بشه !
مکانیک کوانتوم یک انقلاب در فیزیک بود ، برای جبران کاستی های فیزیک کلاسیک و تجربیاتی که فیزیک کلاسیک قادر به توجیه اون نبود. مسائل مربوط به فیزیک اتمی را نمیشه به کمک مکانیک نیوتونی حل کرد. بنابراین ، باید مکانیک جدیدی متولد می شد تا خواص موجی ماده رو نیز در نظر بگیره.
پس تجربه به ما نشون داد که به چیزی نیاز هست که امروزه ما اون رو تحت عنوان فیزیک کوانتوم میشناسیم.موجودات کوانتومی اگرچه غیر قابل مشاهده هستند ولی نتایجی بدست می دهند که قابل مشاهدست.
مکانیک کوانتومی تعدادی پدیده تازه رو هم پیش بینی کرده که تمام پیش بینیها با آزمایش تأیید شدن. “توضیح کامل پدیدههای اتمی توسط مکانیک کوانتومی ثابت میکنه که این شاخه از فیزیک بازتاب صحیحی از قوانین واقعی طبیعت است.”
در مقاله ای خوندم در فیزیک کلاسیک مشاهدهگر و شیء مشاهدهشده جدا از هم فرض می شدند ولی براساس نظریه کوانتوم، مشاهدهگر همواره یک شریک و سهیم به حساب میآید.
بررسی ساختار اتمی به این نتیجه منجر میشه که رفتار الکترونها رو هم مثل فوتونها ، نمیتونیم با قوانین فیزیک کلاسیک یعنی قوانینی که در آزمایش با اجسام ماکروسکوپی ثابت میشن، توضیح بدیم. وجود ترازهای انرژی گسسته در لایههای الکترونی اتم و قواعد حاکم بر انتقال بین ترازها و پر شدن این حالتهای انرژی رو هم نمیشه با بکارگیری مفاهی مکانیک کلاسیک و قوانین الکترومغناطیس توجیه کرد.
دوبروی نقش مهمی برای از بین بردن تناقضات بین مکانیک کلاسیک و مکانیک کوانتومی داشت. در واقع دوبروی این تفکر که فوتونها و تمام ذرات دارای خواص موجی هستند، پیشنهاد و اثبات کرد. قبل از دوبروی نور در برخی موارد ذره (مثل اثر فوتوالکتریک) و در موارد دیگر موج (مثل پدیده پراش و تداخل) در نظر گرفته می شد . دوبروی نور رو ذراتی با خواص موجی در نظر گرفت. این خواص با قوانین کلاسیکی قابل بیان نیستند، ولی نقش مهمی در پدیدههای اتمی بازی میکنند.
دوبروی در رساله دکترای خودش این تحقیقات را مطرح کرد که به دلیل غیر قابل لمس بودن ، با وجود توجیه فرمولی ، برای اثبات اون مشکل داشت ولی اعتبار نظریه دوبروی با آزمایش پراکندگی الکترونی در بلورها تایید شد.
نمی خوام با بحث راجع به این موضوعات و تکرار مکررات موضوع این تاپیک به انحراف کشیده بشه .
تمام این موضوعات ارتباطی با این تاپیک نداره و هدف از ایجاد این تاپیک بحث راجع به چیز دیگری بوده که این روزها رونق گرفته و نه پایه علمی داره نه تجربی!
کدوم یکی از طالع بینی هایی که شما تا به امروز دیدید اساس و پایه علمی داشته و چه کسی اثباتشون کرده که اینقدر همه گیر شده؟
من اطلاعی راجع به “میدان آشکارساز ” و علم روانشناسی ندارم و اساس حرف من و هیچکدام از جملاتم هم در رد یا قبول متافیزیک نبوده .عقیده دارم تنها کسی حق اظهار نظر در مورد علم ماوراءالطبیعه داره که بر هر دو علم فیزیک و متافیزیک اشراف کامل داشته باشه.
در واقع در مورد علم متافیزیک و آثارش هیچ مشکلی وجود نداره و تنها مشکل استفاده نادرستیه که از این علم به خاطر ناآگاهی مردم میشه