خلاصه داستان قسمت اول تا آخر فصل دوم سریال هم گناه

سریال هم گناه که برای شبکه نمایش خانگی ساخته شده سریالی پر بازیگر است که از چهره‌های مشهوری مانند پرویز پرستویی، مهتاب کرامتی و هدیه تهرانی تا بازیگران جوان مانند فرزند پرویز پرستویی، فرزند رویا تیموریان و ساقی حاجی پور در آن بازی می‌کنند. سریال هم گناه با سرمایه‌گذاری فیلیمو ساخته شده و مصطفی کیایی تهیه کننده و کارگردان آن است. این نخستین بار است که کیایی برای شبکه نمایش خانگی کار می‌کند. مصطفی کیایی کارگردانی و نویسندگی فیلم هایی مانند«عصر یخبندان» ، «بارکد» ، «خط ویژه» و … را در کارنامه دارد.

سریال هم گناه

خلاصه داستان سریال هم گناه

در دوازده قسمت فصل اول سربال شاهد ورود ناگهانی پیمان به خانواده‌ی صبوری بودیم که این ورود با تغییر و تحولات زیادی در زندگی همه‌ی اعضای این خانواده همراه شد. داستان فصل دوم همگناه سه ماه بعد از قسمت دوازدهم و در فصلی تازه می‌گذرد. در سه ماه گذشته‌ی داستان اتفاقات ریز و درشت زیادی برای خانواده‌ی صبوری و کسانی که با آن‌ها در ارتباطند افتاده است. آرمان و زیبا به یکدیگر نزدیک شده اند و به دور از چشم خانواده‌ی صبوری تقرییا با هم زندگی می‌کنند! پیمان و نیکی سه ماه است گذشته‌ای که با هم داشته اند را به روی هم نمی‌آورند و از چشم خانواده هم دور نگه می‌دارند. سارا و پیمان بیش‌تر از قبل با هم همنشین و همدل و همراه شده اند و…
قسمت 1 فصل 2 سریال هم گناه
قسمت ۱ فصل ۲ سریال هم گنا

قسمت ۱ از فصل ۲ سریال هم گناه

شروع قسمت اول فصل جدید با ورود لیدا به خانه‌ی خانواده‌ی صبوری برای جشن تولد فرهاد همراه است. جشن تولد پر ماجرایی که سرآغاز اتفاقات تازه در سرنوشت هم گناه است. در همین شب و در همین مهمانی است که امین رسما تاریخ مراسم عقدش با نیکی را برای سه هفته‌ی بعد مشخص می‌کند و همه را شوکه می‌کند. نیکی اگر چه موضوعی را از امین پنهان می‌کند، موضوعی که کل رابطه‌ی آن‌ها را متاثر می‌کند، اما تصمیمش برای عقد با امین قطعی است.

فرهاد بعد از جشن تولدش راهی جشنی دیگر می‌شود. جشن کوچکی که هدیه برایش تدارک دیده است و جز آن دو، مهمان دیگری ندارد. فرهاد اگر چه در سه ماه گذشته سعی کرده است که فاصله اش را با هدیه حفظ کند، اما در دلش با لغزش‌هایی هم روبرو شده است؛ بنابراین تصمیم قطعی اش را برای طلاق دادن هدیه با او در میان می‌گذارد. فصل تازه‌ی همگناه با قدرت‌تر از همه‌ی قسمت‌های فصل قبل و پر ماجرای‌تر از آن‌ها شروع می‌شود. همه‌ی قصه‌هایی که برای هر یک از کاراکتر‌ها در نظر گرفته شده بود به مرحله‌ای تازه‌تر رسیده است و در همین قسمت اول هم به هر کدام از آن‌ها مقداری رسیدگی می‌شود. قصه‌هایی که طیف‌های گوناگونی را شامل می‌شود. از ماجرای اجتماعی سیما و میلش به تغییر جنسیت و اتفاقاتی که در رابطه با پدرش و سامان رقم می‌خورد و منجر به خودکشی او می‌شود. تا قصه‌ی جنایی گورکن و پول‌های تقلبی و پرونده‌ای فریبرز به دنبالش است؛ و خرده قصه‌های عاشقانه و خانوادگی میان سایر اعضای خانواده.

قسمت 2 فصل 2 سریال هم گناه
قسمت ۲ فصل ۲ سریال هم گناه

قسمت ۲ از فصل ۲ سریال هم گناه

خودکشی ناگهانی سیما شوک بزرگی به خانواده‌ی صبوری‌ها وارد می‌کند. آرمان که از ماجرا خبر دارد بعد از درگیری اش با فرید موضوع را به فریبرز هم می‌گوید. فریبرزی که از طریق سامان خانه‌ی زیبا را هم پیدا می‌کند و نشان می‌دهد که برای حل و فصل کردن امور مانند سایر صبوری‌ها قاطع و خود رای عمل می‌کند. فریبرز پیش از هر چیزی از آرمان می‌خواهد که دور زیبا و رابطه اش با او را خط بکشد و سارا را هم برای تسریع این امر مامور می‌کند.
فریبرز که بعد از پیدا شدن پیمان کمی بیشتر از قبل درگیر مسائل خانواده شده است در جناحی دیگر و در اداره‌ی پلیس درگیر پرونده‌ای است که مدت‌ها به دنبال پیدا کردن متهم آن بوده است. گورکن. پرویز با لو دادن باندی از جاعلان اسکناس خودش هم دستگیر می‌شود. رئیس باند دستگیر شده قراری را لو می‌دهد که گورکن هم در آن حاضر خواهد شد. فریبرز به یک قدمی گورکن می‌رسد و حتی گلوله‌ای را هم به پای او شلیک می‌کند، اما همه‌ی کسانی که در آن قرار حاضر هستند دستگیر می‌شوند به جز گورکن زخمی. کسی که به اسم گورکن شناخته می‌شود و تاکنون کسی صورتش را ندیده است کسی نیست جز پیمان. همدست بودن پیمان و پرویز تا حد زیادی علت و انگیزه‌های آن‌ها برای نزدیک شدن به فریبرز و زندگی او را روشن می‌کند.
هم گناه در ادامه‌ی شروع خوبش در فصل دوم، قسمت دوم این فصل را هم جذاب پیش می‌برد و پرده از رازی بر می‌دارد که در ادامه‌ی قصه می‌تواند هیجان سریال را به بالاترین حد خودش برساند. از ابتدا هم ایده‌ی این که گورکن یا کسی که پشت همه‌ی ماجرا‌های پرونده‌ای است که که فریبرز به دنبال آن است، خود پرویز باشد خیلی دور از ذهن نبود. اما سیر و روندی که در قصه طی شد تا این ایده به مخاطب ثابت شود هوشمندانه و به جا صورت گرفت. ریزه کاری‌هایی در فیلمنامه همچون همین موضوع در هم گناه است که این سریال را یک سر و گردن از سایر سریال‌های شبکه‌ی نمایش خانگی بالاتر می‌برد. تمام خرده ماجرا‌های هم گناه در ساختاری منسجم به پیش می‌روند و هیچ کدام در روند سریال نه فراموش می‌شوند و نه جا می‌مانند. قصه‌ها با ترتیبی مناسب با هم پیش می‌روند و کلیت سریال را می‌سازند.
بعد از یک فصل کش و قوس میان فریبرز و پسرش و تمام سوء ظنی که در این مدت میان آن‌ها بود این سوء تفاهم‌ها به زودی و در قسمت‌های آینده به مرحله‌ی جدیدی از تقابل پدر پسری می‌رسد و دور از ذهن نیست که قصه‌ی همگناه نیز به سمت پسر کشی پیش برود و پیکر بی جان پیمان روی دست‌های فریبرز نقش ببندد.
قسمت 4 فصل 2 سریال هم گناه
قسمت ۴ فصل ۲ سریال هم گناه

قسمت ۴ از فصل ۲ سریال هم گناه

در این قسمت نیکی خودش به خانه‌ی امین و خانواده اش می‌آید و می‌خواهد که مادر امین صحبت کند. امین هم مانع نمی‌شود. گفت و گوی نیکی و فریده نتیجه‌ای خلاف آن چه نیکی می‌خواست پیدا می‌کند و او در نهایت به تنهایی خانه‌ی صبوری‌ها را ترک می‌کند و می‌رود. فریده که اوضاع پسرش را نا مساعد می‌بیند تصمیم می‌گیرد با ایرج، پدر فرزندانش، صحبت کند. در راه از سارا جزئیات ماجرای آرمان و زیبا را هم می‌فهمد و بدین ترتیب تصمیم می‌گیرد که در همان روز و تا پیش از ظهر کارهایش را یکسره کند. او ابتدا از ایرج می‌خواهد که با آرمان صحبت کند و رابطه اش با نیکی را پایان دهد و سپس خودش به خانه‌ی زیبا و آرمان می‌رود و زیبا را تهدید می‌کند و از او می‌خواهد پایش را از زندگی آن‌ها بیرون بکشد.
چنین رفتار‌هایی عادت و رویه‌ی اعضای خانواده‌ی صبوری است. سال‌ها پیش هم این فرید و فریده بوده اند که با حضور در خانه‌ی لیلا او را از شیرینی خوردن فریبرز با دختری دیگر در گذشته باخبر می‌کنند و با تهدید به گرفتن پیمان از او، لیلا را از زندگی فریبرز فراری می‌دهند. فریده بر خلاف ظاهر ساده اش نشان می‌دهد که خون صبوری‌ها در رگانش جریان دارد و به اقتضای زمان و موقعیت روی دیگرش را نشان می‌دهد. رویی متحجر و متعصب که بویی از منطق و احساس نبرده است و فقط و فقط بر اساس قرائت خودش از اصالت عمل می‌کند. این خلق و خو را از ابتدای داستان در فرید به شکل مشهود تری دیده بودیم و بعد‌تر دیدیم که حتی فریبرز هم که خود قربانی چنین دیدگاه عقب مانده‌ای است در برخورد با آرمان همچون بردارش عمل می‌کند و حالا هم نوبت به کسی می‌رسد که اصلا به نظر نمی‌رسید او هم چنین رفتاری کند.
نسل جدید خانواده‌ی صبوری از فرهاد که برادر کوچک‌تر است تا امین و آرمان و سارا و سیما همگی دچار مشکلاتی در زندگی شان هستند و همگی در تلاشند که خود از پس آن‌ها بر بیایند و خانواده‌ی اصیل و در ظاهر همبسته‌ی آن‌ها نه تنها هیج کمکی به آن‌ها نمی‌کنند بلکه با افکار پوسیده شان چوب لای چرخ جوان‌تر‌ها می‌کنند و نمک به زخمشان می‌زنند. همه‌ی این‌ها هم با ادعای دلسوزی و مصلحت خواهی است. اما آن چه که آن‌ها می‌خواهند چیزی نیست جز حفظ نظم ساختگی و پر ایراد موجود و از دست ندادن کنترل اوضاع، در این دیدگاه همه باید فرمان بردار آن‌ها باشند و ارزش هایشان همان ارزش‌هایی باشد که به آن‌ها گوشزد شده است. اتفاقی که در هر نظم خودکامه‌ای دیده می‌شود!
قسمت 5 فصل 2 سریال هم گناه
قسمت ۵ فصل ۲ سریال هم گناه

قسمت ۵ از فصل ۲ سریال هم گناه

بعد از افشا شدن دروغ نیکی به امین و خانواده اش موقعیت برای همه‌ی اعضای خانواده بغرنج‌تر از گذشته می‌شود و اختلافات حال و گذشته میان آن‌ها یکی یکی سر باز می‌کنند. نیکی که به هر دری می‌زند تا امین را از دست ندهد به جز خانواده‌ی امین با سد محکم دیگری هم روبرو ست. پیمان. پیمانی که معلوم می‌شود برادر نیکی است و فریبرز روحش هم از داشتن یک دختر خبر ندارد. پیمان با کینه‌ی ابدی اش از خانواده‌ی صبوری سعی می‌کند که نیکی را از خیال پیوستن به امین و خانواده‌ی صبوری منصرف کند و به خانه و زندگی رویایی‌ای که او برایش فراهم کرده برود، اما گوش نیکی بدهکار حرف‌های برادرش نیست. او عقده‌ها و انگیزه‌های انتقام گیری پیمان را ندارد. نیکی فقط امین را می‌خواهد.
مشکلات و اختلافات نسل سوم خانواده‌ی صبوری روز به روز پر رنگ‌تر می‌شود و آن‌ها یکی یکی مجبور می‌شوند که در مقابل خانواده شان بایستند. همان کاری که فریبرز هم بیست سال قبل انجام داد. آرمان بعد از فهمیدن بیماری زیبا و سرعت پیشرفتش و همینطور نقشه‌ای که سیما و سامان برای گرفتن پول از فرید کشیده اند دیگر خودش را تنها می‌بیند و جز به زیبا و بیماری اش به چیز دیگری فکر نمی‌کند. اوضاع فرهاد هم بهتر از سایر اعضای خانواده نیست. او در آستانه‌ی طلاق دادن هدیه است و خودش هم از آسیبی که به او و خانواده اش می‌زند آگاه است، اما کار دیگری نمی‌کند و تصمیمش قطعی است.
قسمت 6 از فصل ۲ سریال هم گناه
قسمت ۶ از فصل ۲ سریال هم گناه

قسمت ۶ از فصل ۲ سریال هم گناه

در این قسمت پیمان خانه‌ی اشرافی و ماشین‌های گران قیمتش را به لیلا هم نشان می‌دهد و به او هم وعده می‌دهد که به زودی به آن جا نقل مکان خواهند کرد و تمام خاطرات بد گذشته و سختی‌های که کشیده اند به دست فراموشی سپرده می‌شود. فریبرز که به رفت و آمد‌های پیمان مشکوک است کمی بیشتر او را زیر نظر می‌گیرد. او از تماس پرویز با پیمان وقتی که در بازداشت بوده است هم با خبر می‌شود و بدین شکل پرویز و پیمان اولین گاف‌های خودشان را می‌دهند و خود را بیش‌تر از گذشته تحت نظر فریبرز حس می‌کنند.
فرهاد تا آستانه‌ی طلاق هدیه هم پیش می‌رود، اما در لحظه‌ی آخر پشیمان می‌شود و در مقابل عصبانیت و سرکوفت لیدا هم حرفی برای گفتن ندارد. سارا و مادر سیما هم از کاری که فرید با سیما کرده است با خبر می‌شوند. فرید در مقابل خشم آن‌ها باز هم حرف خودش را می‌زند و اعتقاد دارد که سیما دختر است و هیچ مشکلی ندارد. اما نیکی در مقابل امین از حقیقتی دیگر درباره‌ی خودش پرده بر می‌دارد. حقیقتی که این بار فقط به خودش و امین مربوط نمی‌شود. حقیقتی که کل خانواده‌ی صبوری را تحت تاثیر قرار می‌دهد. امین بعد از شنیدن این موضوع به خانه می‌آید اولین چیزی که به فریده می‌گوید این است که دیگر اسم نیکی را در آن خانه نخواهد آورد. اما به وضوح مشخص است که این شروع ماجرایی تازه است و خوشحالی فریده دیری نخواهد پایید.

قسمت ۸ از فصل ۲ سریال هم گناه

در این قسمت پیمان که بو برده است که پدرش به او و پرویز شک دارد سعی می‌کند عامل نفوذ او را پیدا کند و از این شک مطمئن شود. با پیدا شدن نفوذی پیمان و پرویز بیشتر از هر وقت دیگری خود را زیر نظر فریبرز می‌بینند و بدین شکل ناچار می‌شوند که نقشه‌ی دیگری بکشند تا فریبرز را تحریک به پیدا کردن گورکن کنند و در ازایش پرونده‌ی خود را پاک کنند و از زیر سوء ظن فریبرز هم بگریزند.
پیمان و پریا، بچه‌های لیلا و فریبرز، هر کدام به فردی از خانواده صبوری دل بسته اند، یکی به ظاهر دروغین و دیگری از ته دل. پریا همه چیز خود و خانواده اش را به امین می‌گوید و او را درگیر این مشکلات بزرگ می‌کند از طرفی پیمان هم زنده بودن لیلا و نفرتش از خانواده‌ی صبوری را به سارا می‌گوید.
بدین شکل دایره‌ی کسانی که از راز‌های لیلا و سرنوشتش با خبر می‌شوند وسیع‌تر می‌شود داستان وارد مرحله‌ای جدید می‌شود. فرهاد هم در تصمیمش برای زندگی کردن با هدیه اصرار دارد و فرید ناچار می‌شود ماجرای پدر هدیه را به فریبرز بگوید. فرهاد هم با چنین رازی نمی‌تواند با هدیه زندگی کند و به زودی این راز هم توسط خودش یا کسانی که فرید تحریک می‌کند تا خواسته هایش را اجرایی کنند بر ملا می‌شود.
فرید حتی از موضوع آرمان و زیبا هم نمی‌گذرد. همه‌ی تغییراتی که شوهر سابق زیبا کرده توسط فرید برنامه ریزی شده است او همه چیز و همه کس را با پول می‌خرد و جا به جا می‌کند فقط و فقط هم به خاطر خانواده‌ی صبوری و آن چه خودش به صلاح این خانواده می‌داند و نه دیگران.

قسمت ۹ از فصل ۲ سریال هم گناه

قسمت نهم در حالی ادامه پیدا می‌کند که تلفنی نا شناس به عموی هدیه، دست فرهاد را درباره مرگ پدر هدیه رو می‌کند. تنها مضنون برای لو دادن ماجرا برای در ذهن فرهاد، لیدا است، اما او هنوز برادرش فرید را نشناخته است. فرید بدون خستگی در چند جبهه علیه خواسته‌های اعضای خانواده اش می‌جنگد. امین از وقتی با واقعیت نیکی و خانواده اش آشنا شده است منتظر است که موضوع علنی شود و همان طور که پیمان به عنوان عضوی از خانواده پذیرفته شد، نیکی/ پریا هم پذیرفته شود. امین با پیمان صحبت می‌کند و از او هم کمک می‌خواهد، اما او پیمان را نمی‌شناسد. پیمان بر افروخته سراغ خواهرش می‌رود و او را تهدید می‌کند که اگر بچه‌ی داخل شکم دوستش که متعلق به نسرین و فریبرز است از بین نبرد داغ دیدار دوباره‌ی امین بر دلش گذاشته می‌شود.
در شلوغی همه‌ی ماجرا‌ها و به دور از چشم آرمان، پدر و برادرش با زیبا دیدار می‌کنند و از وخامت اوضاع جسمی اش با خبر می‌شوند و می‌فهمند که هیچ وقت آرمان را نشناخته اند. آرمانی که به تنهایی برای زیبا خودش را به آب و آتش می‌زند و با ایمان کامل برای بهتر شدنش تلاش می‌کند. اما در جایی دیگر هم نقشه‌ای در حال اجراست. نقشه‌ی مرگ گورکن. پرویز با صحنه سازی کسی را به قراری می‌کشاند که به فریبرز گفته است گورکن در آن حاضر خواهد شد. اما کسی که به عنوان گورکن معرفی می‌شود دست نشانده‌ی خود پرویز است و در شلوغی توسط دست نشانده‌ای دیگر به قتل می‌رسد تا پلیس پرونده‌ی گورکن را ببندد.

قسمت ۱۰ از فصل ۲ سریال هم گناه

هدیه و فرهاد از یکدیگر دور افتاده اند. هدیه دوباره به خانه‌ی عمویش برگشته و فرهاد گیج از اتفاقات رخ داده و دوری هدیه است. زن عمو و دختر عموی هدیه سعی می‌کنند همه چیز را به چند روز قبل برگردانند که هدیه و فرهاد با عشق کنار هم بودند، اما این امری نشدنی است. چه برای هدیه و حمید و چه برای عمویشان تحمل کسی که منجر به مرگ پدرشان شده کار آسانی نیست.
اما کسی که ماجرای تصادف فرهاد را لو داده است نه لیدا است و نه بر خلاف انتظار فرید. پیمان که این روز‌ها دیگر به سیم آخر زده است و نقشه هایش به مراحل خطرناک‌تر و خشن تری رسیده است ماجرا را لو می‌دهد. پیمان یک قدم تا به هم ریختن همه چیز در خانه و خانواده‌ی صبوری فاصله دارد؛ و فریبرز بالاخره شکش به پیمان به جایی می‌رسد که حتی فکرش را هم نمی‌کرد. او که فقط فهمیده بود کسی که در مرکز خرید از ارتفاع سقوط کرد گورکن نبوده است باز هم به سراغ پرویز رفت تا او را تحت فشار قرار دهد که گورکن را لو بدهد. او نیز این کار را می‌کند.
فریبرز به سراغ پسرش می‌رود در حالی که هنوز باور ندارد او گورکن باشد. اما واقعیت دارد. پیمان خودش را نمی‌بازد و باز هم سعی می‌کند تقصر‌ها را گردن پرویز بیندازد و خود را حفظ کند. فریبرز ۲۴ ساعت به پیمان و دایی اش فرصت می‌دهد تا هر یک ثابت کنند دیگری گورکن است. در جایی دیگر زیبا و آرمان که با رفتن سیما و سامان تنها‌تر از قبل شده اند و راه شیمی درمانی زیبا هم سخت و جانکاه‌تر از تصور است با اتفاقی تازه روبرو می‌شوند. پدر میلاد او را با خودش می‌برد و برای برگرداندنش دویست میلیون تومان پول طلب می‌کند.
۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest
1 دیدگاه
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
Nasrin
Nasrin
3 سال قبل

والا چیزی که من ازقسمت اخرش فهمیدم این بوده ک فریبرزو پریاومامانش همه تو خیالاته پیمان بودن..

دکمه بازگشت به بالا