خلاصه داستان قسمت ۱۱۶ سریال ترکی حسرت زندگی + عکس
در این مطلب از سایت جدولیاب شما شاهد خلاصه داستان قسمت ۱۱۶ سریال ترکی حسرت زندگی هستید همراه ما باشید. سریال حسرت زندگی با تمرکز بر زندگی شخصیتهای مختلف، روایتگر قصههایی از عشق، خیانت، دسیسه و روابط پیچیده انسانی است. شخصیتهای اصلی سریال هرکدام با مشکلات و چالشهای زندگی خود دست و پنجه نرم میکنند و در این میان، روابط خانوادگی و عاشقانه آنها تحت تأثیر قرار میگیرد.
قسمت ۱۱۶ سریال ترکی حسرت زندگی
صادق تو خونه به خانواده میگه که قصد داره ماشین بخره. عمر و غمزه در حال رفتن به خونه هستن که ون مشکی تو کوچه وایمیسته و حاجی رشاد را میندازن بیرون عمر و غمزه میرن پیشش و میپرسن چخبره؟ حالت خوبه؟ حاجی میگه خوبم فقط باید طاهرو پیدا کنیم بریم خونه سپس به عمر میگه به نساء و طاهر زنگ بزن بگو بیان اون قبول میکنه غمزه به نساء زنگ میزنه و او بلافاصله با هاکان به اونجا میرن اما عمر هرچی به طاهر زنگ میزنه او برنمیداره در آخر رد تماس میده. وقتی نساء میاد حاجی بهشون میگه کسی که خونه را ازمون گرفته و داره مغز طاهرو شست و شو میده عزت برادر بزرگتر من عموی شماهاست ولی متنفر از خانواده اش حتی فامیلیشم عوض کرده آنها جا میخورن و میگن چی؟ برادرت؟ حاجی رشاد تأیید میکنه و تعریف میکنه که عزت چه حرفا و چه تهدیدی کرده سپس به عمر میگه باید بریم خانه طاهر تا باهاش حرف بزنیم. حسن رفته به خونه طاهر و باهم حرف میزنن حسن به طاهر میگه این یکیم عقد کن شوکران و وجدان میرن پیشش و میگن شما کی هستین؟ کارتون چیه؟
اما او اصلا حرف نمیزنه و خودشو خجالتی نشون میده همان موقع زنگ در به صدا درمیاد که طاهر با باز کردنش میبینه پدرش و عمر اومدن. آنها به داخل میرن و با دیدن حسن عصبی میشن حاجی با حسن دعوا میکنه و بهش میگه از اونجا بره طاهر سعی میکنه جلوشونو بگیره اما حسن سریعا فرار میکنه. حاجی همه چیزو میگه به طاهر او جا خورده و میگه چی؟ یعنی با من بازی کردن؟ حساب این کارشونو ازشون میگیرم حاجی میگه نمیخواد قول بده که دیگه نمیری سروقتشون نمیخوام بلایی سرت بیارن! او قبول میکنه. فردای آن روز طاهر به شوکران و وجدان میگه با حرف های پدرم فکر نکنین نظرم عوض شده نباید پاتونو بیرون بزارین! فهمیدین؟ سپس میخواد بره که با دیدن ادم های آتیلا جلوی در خانه باهاشون دعوا میکنه و میگه شما چی میخواین؟ چرا اینجایین؟ سپس اونارو از اونجا میفرسته برن…