خلاصه داستان قسمت ۱۲۶ سریال ترکی حسرت زندگی + عکس
در این مطلب از سایت جدولیاب شما شاهد خلاصه داستان قسمت ۱۲۶ سریال ترکی حسرت زندگی هستید همراه ما باشید. سریال حسرت زندگی با تمرکز بر زندگی شخصیتهای مختلف، روایتگر قصههایی از عشق، خیانت، دسیسه و روابط پیچیده انسانی است. شخصیتهای اصلی سریال هرکدام با مشکلات و چالشهای زندگی خود دست و پنجه نرم میکنند و در این میان، روابط خانوادگی و عاشقانه آنها تحت تأثیر قرار میگیرد.
قسمت ۱۲۶ سریال ترکی حسرت زندگی
عمر وقتی متوجه میشه غمزه نیست میوفته دنبالش ولی پیداش نمیکنه او با نوران حرف میزنه و بهش میگه غمزه اومد اونجا بهم خبر بده. طاهر ادا و نیلوفر را میبره به داخل خانه پدربزرگش اونا داد میزنن و میگن که ما باید بریم مامانامون نگران میشن اما طاهر بهشون میگه من شمارو آدم میکنم اون مادرهاتونم آدم میکنم نیلوفر باهاش دعوا میکنه به خاطر کارهاش و بهش میگه دست از سرمون بردار! طاهر میگه بردارم که با مامان هرزه ات تو خونه با مردهای غریبه زندگی کنی؟ نیلوفر با نفرت بهش نگاه میکنه و میگه ازت متنفرم! شوکران و وجدان نگران حال ادا و نیلوفر هستن که شوکران میگه مطمئنم اون طاهر دزدیده بچه هارو! وجدان میگه منم نظرم همینه. فاطما و نوران تو خونه منتظر خبری از غمزه هستن و حسابی نگرانن که غمزه و عمر بعد از تونا به خونه میان و اونا خیالشون راحت میشه غمزه میره تو اتاق و درو میبنده.
فاطما به عمر میگه باید هرچی سریعتر راضیش کنیم که بچه رو بندازه! عمر میگه حتما راضیش میکنیم راه دیگه ای نداریم. عمر میخواد بره تو اتاق که میبینه در قفله و با غمزه حرف میزنه تا درو باز کنه. هاکان به زرین کمک میکنه تا چمدانشو ببره به خونه حاجی. اونجا حاجی متوجه میشه که چیزی بین اونا هست و میره از هاکان میپرسه او میگه بوده ولی دیگه نیست فقط الان تنها دغدغه ام خانوادمه حاجی با عصبانیت ازش میخواد بره. طاهر میره خونه و لباس های دخترهارو جمع میکنه تا ببره شوکران و وجدان وقتی میرن خونه جلوشو میگیرن و بهش میگن که پس تو دزدیده بودی بچه هارو و ازش میخوان تا بگه کجان اما او هیچی نمیگه که آنها عصبی میشن و شوکران میگه به پلیس شکایتتو کردیم به خدا حکم میگیرم تا نتونی بهمون نزدیک بشی! حاجی میره دم در خانه عمر و عمر با درماندگی بغلش میکنه حاجی میره داخل و با غمزه حرف میزنه تا راضیش کنه به سقط بچه و نجات دادن جان خودش…