خلاصه داستان قسمت ۱۲ سریال ترکی داستان یک شب + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب شما شاهد خلاصه داستان قسمت ۱۲ سریال ترکی داستان یک شب می باشید همراه ما باشید. سریال ترکی داستان یک شب یکی از مجموعه‌های تلویزیونی ترکی است که بخاطر بازیگران خود بسیار مورد توجه قرار گرفت. سریال ترکی داستان یک شب (Bir Gece Masalı) به کارگردانی امره کاباکوشاک (Emre Kabakuşak) و نویسندگی سلدا آکین (Selda Akin)، ادا تزجان (Eda Tezcan) و جیهان چالیسکانتورک (Cihan Çaliskantürk) در سال ۲۰۲۴ ساخته شد. بوراک دنیز و سو بورجو یازجی کوشکون بازیگران اصلی این اثر هستند.

قسمت ۱۲ سریال ترکی داستان یک شب

قسمت ۱۲ سریال ترکی داستان یک شب

ماهر و جان افزا کنار دریا نشستن و باهم درد و دل میکنن. وقتی به خانه میرن عفت به جان افزا میگه که بره استراحت کنه سپس به ماهر میگه ساعت ۲ شده تا این موقع شب نمیتونی با اون دختر بیرون باشی! این خونه قوانین داره! ماهر میگه بعد از این همه سال پیداتون شده بعد زندگیتو بهم تنگ میکنین خیلی عجیبه! و میره داخل. ثریا میره پیش جان افزا و گوشی میده بهش تا به ماهر زنگ بزنه او میگه لازم نیست اون الان تو اتاقشه ثریا خوشحال میشه و میره و جان افزا با اون گوشی به سارا زنگ میزنه. مادربزرگش برمیداره و سلیم بهش میگه که ازش بپرسه کجاست سپس متوجه میشن که خونه پدربزرگ ماهر رفتن سلیم به مادربزرگ میگه که بهش بگه منتظر خبر باشه. فردای آن روز کورشاد وقتی به هوش میاد به پرستار میگه که بهش کمک کنه تا در ازاش بهش پول زیادی بده او میگه چیکار میتونم بکنم؟ او میگه وسایلمو بیار واسم سپس گوشیشو میگیره و رشید زنگ میزنه و میگه که سلیم روانی مادرمو بقیه رو گروگان گرفته پیش اوناست بهشون کمک کن نباید دستش به دخترم برسه! رشید میگه خیالت راحت من نیرو میفرستم اونجا تو کجایی؟ او میگه سلیم منو تو یه بیمارستان زندانی کرده مادرمو بهت میسپارم او میگه خیالت راحت. جان افزا میگه چرا خبری ازشون نشد! و دوباره زنگ میزنه، آنها که تو راه استانبولن سلیم نمیزاره سارا جواب بده و میگه بزار سورپرایز باشه.

وقتی میرسن میرن به یه خانه ی قدیمی و از اونجا دوباره زنگ میزنن به جان افزا و مادربزرگش بهش میگه که ما الان استانبولیم یه ماشین خاکستری رنگ فرستادیم جلوی خونه برو سوارشو بیا پیشمون فقط اینو بدون که بخت و اقبالت هرجا بری دنبالت میاد سلیم قطع میکنه و میگه چی میگی واسه خودت؟ جان افزا میگه این یعنی چی دیگه؟ سپس یواشکی از خونه میره بیرون. ثریا موبایلشو گرفته از جان افزا که سارا تو یه فرصت پیام میده که نیا سلیم تله گذاشته مارو گروگان گرفته ثریا اینو به ماهر نشون میده و میگه یعنی چی؟ ماهر با ترس میره بیرون که جان افزا از شیشه ماشین بیرون رفته و ماهرو صدا میزنه ماهر دنبالش میره و پلاکشو به صالح میده تا دوربینارو چک کنه. سپس شماره ای که پیام داده را بهش میده تا رد سیگنالشو بزنه و لوکیشنو واسه ماهر میفرسته. جان افزا با دیدن سلیم جا میخوره و میره پیش مادربزرگش و بقیه بعد از چند دقیقه ماهر به اونجا میرسه و رشید هم به کمکش میره. ماهر میره داخل و سلیم جان افزا و مادربزرگشو گروگان گرفته رشید از پشت سر میزنتش و رو زمین میندازتش و به ماهر میگه جان افزارو ببر بقیه رو بسپار به من. گلزار به عفت میگه که مصطفی میخواست بچه را سقط کنه منم به جابر زنگ زدم تا جلوشو بگیره عفت با چشمانی گرد شده میگه تو چیکار کردی؟ و کتکش میزنه و میگه اگه بلایی سر بچه هام بیام زنده ات نمیزارم!….

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی داستان یک شب

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest

0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا