خلاصه داستان قسمت ۱۳۳ سریال ترکی حسرت زندگی + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب شما شاهد خلاصه داستان قسمت ۱۳۳ سریال ترکی حسرت زندگی هستید همراه ما باشید. سریال حسرت زندگی با تمرکز بر زندگی شخصیت‌های مختلف، روایتگر قصه‌هایی از عشق، خیانت، دسیسه و روابط پیچیده انسانی است. شخصیت‌های اصلی سریال هرکدام با مشکلات و چالش‌های زندگی خود دست و پنجه نرم می‌کنند و در این میان، روابط خانوادگی و عاشقانه آن‌ها تحت تأثیر قرار می‌گیرد.

قسمت ۱۳۳ سریال ترکی حسرت زندگی

قسمت ۱۳۳ سریال ترکی حسرت زندگی

غمزه میره خونه شعله و بهش میگه که عمر اینجاست؟ او جا میخوره و میگه چی میگی؟ برو حوصله تو ندارم غمزه میره داخل و شروع میکنه به گشتن خانه که شعله میگه اگه نری الان زنگ میزنم به پلیس! غمزه بهش میگه اعتراف کن کسی اینجا نیست بگو که دارم تلاش میکنم خودمو به عمر نزدیک کنم و بدستش بیارم شعله میگه قبلا واست دلم میسوخت الان امیدوارم زودتر خوب بشی شفا پیدا کنی چون حق تونا همچین مادری نیست غمزه میگه خوب که چی؟ تو در شأن مادریه تونایی؟ سپس دفتری که رو میز هست را برمیداره و نقاشی که از خودش کشیده کنار تونا و عمر میبینه و میخنده شعله میگه بده به من این مال منه! غمزه میگه آره اصلش مال منه کپیش واسه تو و میره که شعله حرص میخوره. عمر وقتی همه خوابن میره عکسارو برمیداره و میره سمت خونه عزت. آدم های عزت میگیرنش و عزت میگه که بالاخره اومدی منتظرت بودم ولی فکر نمیکردم این ساعت از روز بیای. عزت به آدم هاش میگه برن، عمر عکسارو به عزت نشون میده و میگه تو عکسا چی میبینی؟ من که جزء پستی چیزی نمیبینم همین الان ادا و نیلوفرو آزاد میکنی چون در غیر این صورت این عکسا میرسه دست دادستانی او میگه همینجا میتونم بکشمت عمر میگه ازت بعید نیست ولی اگه اینکارو کنی کپیش میرسه دست دادستانی عزت میگه باشه برو بده با برادرت هم سلولی میشم تنها نمیمونم عمر جا میخوره و میره.

عزت میره به اتاق عالیه و بهش میگه باید فردا سریع بچه هارو آماده کنی واسه عقد. فردای آن روز بعد از نماز صبح طاهر میره سراغ عمر و بهش میگه تو معلوم هست چیکار میکنی؟ حاجی میگه چیشده؟ او بهش میگه که دیشب رفته خونه عزت تهدیدش کرده حاجی هم بهم میریزه وقتی طاهر میره عمر میره عکسارو بهش نشون میده و میگه الکی تورو رئیس انجمن نکرده داره با امضاء تو کثافت کاریاشو میکنه که گیر افتاد تو هم پات گیر باشه! طاهر باور نمیکنه و میگه چرنده! این مزخرفاتو کی بهت گفته؟ حاجی میگه کور شدی نمیبینی!؟ و وقتی میفهمه نورالدین گفته میره سراغش و باهاش دعوا میکنه و میگه به عمو میگم تا به حسابت برسه! نورالدین بهش میگه فکر کردی کی عکس های دخترتو پخش کرد تو اینترنت و مدرسه دخترت؟ عزت! طاهر جا خورده و نمیتونه باور کنه. امینه به قبرستان رفته که میبینه تولگا اونجاست او باهاش دعوا میکنه و میگه گمشو از اینجا برو! تولگا معذرت میخواد و میگه هرلحظه دارم به خودم لعنت میفرستم زرین که اونجا بود حرفاشو میشنوه و میگه تو باعث شدی پسرم بمیره؟ و شروع میکنه به کتک زدنش و میگه گمشو از اینجا برو!….

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی حسرت زندگی + عکس

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest

0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا