خلاصه داستان قسمت ۲۱ سریال ترکی داستان یک شب + عکس
در این مطلب از سایت جدولیاب شما شاهد خلاصه داستان قسمت ۲۱ سریال ترکی داستان یک شب می باشید همراه ما باشید. سریال ترکی داستان یک شب یکی از مجموعه‌های تلویزیونی ترکی است که بخاطر بازیگران خود بسیار مورد توجه قرار گرفت. سریال ترکی داستان یک شب (Bir Gece Masalı) به کارگردانی امره کاباکوشاک (Emre Kabakuşak) و نویسندگی سلدا آکین (Selda Akin)، ادا تزجان (Eda Tezcan) و جیهان چالیسکانتورک (Cihan Çaliskantürk) در سال ۲۰۲۴ ساخته شد. بوراک دنیز و سو بورجو یازجی کوشکون بازیگران اصلی این اثر هستند.
قسمت ۲۱ سریال ترکی داستان یک شب
ماهر دوباره رفته دم در خانه جان افزا و ازش میخواد باهم حرف بزنن اما او میگه من که گفتم نیا اینجا چرا اومدی؟ او باهاش بحث میکنه و با گریه میخواد تا از اونجا بره وقتی ماهر میره جان افزا میره بیرون و ماهر را صدا میزنه اما میبینه او رفته و به خانه برمیگرده و گریه میکنه. شب وقتی میخوابه ماهر پنهانی از پنجره میره تو اتاق جان افزا و بعد از یه دل سیر نگاه کردنش کنارش میخوابه صبح بیدار میشه و انگشترو تو انگشتش میکنه و با گذاشتن گلی تو کیفش از اونجا میره. جان افزا وقتی میره تو سالن چشمش به انگشتش میوفته که با دیدن انگشتر میگه ماهر اومده بوده! همان موقع در خانه به صدا درمیاد که اونا میبینن افته. او بهشون میگه من هیچ وقت نمیزارم زن نوه ام بشی و بهشون میگه که سوار ماشینی بشن که عصر میاد اونجا و با کشتی برن خارج از کشور و دیگه هم برنگردن.
از طرفی ماهر با سیلا هماهنگ میکنه که فردا خودتو میرنی به مریضی اینجوری به بهونه بیمارستان بیرون میزنیم و فراریت میدم. فردا آن روز جان افزا و مادربزرگش هم وسایلشونو جمع کردن و از خونه بیرون زدن تا سوار ماشین بشن و به سارا و مادر ماویچ میگن برین دنیزلی ولی یه جایی برین که سلیم پیداتون نکنه و خداحافظی میکنن. سیلا میزنه خودشو به دل درد و ماهر میبرتش سمت بیمارستان. آنها طبق نقشه پیش میرن و سارا سوار ماشینی میشه که قراره اونو ببره از اونجا اما به جای راننده عاصف سلیم اونجا نشسته ولیاز اونجا که سیلا اونو نمیشناسه باهاش راهی میشه و تو مسیر شک میکنه. سارا استرس گرفته و میگه چرا اجازه دادیم برن و به ماهر زنگ میزنه و ماجرارو میگه او خودشو به اسکله میرسونه اما وقتی میرسه کشتی راه افتاده بوده و فقط میتونه رفتنشونو نگاه کنه….
