خلاصه داستان قسمت ۲۷ سریال ترکی مروارید سیاه + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب شما شاهد خلاصه داستان قسمت ۲۷ سریال ترکی مروارید سیاه می باشید همراه ما باشید. سریال ترکی مروارید سیاه (Siyah İnci) به کارگردانی بنال طیری در سال ۲۰۱۷ برای شبکه استار تی‌ وی ترکیه ساخته شد. فیلمنامه این اثر توسط یکتا تورون نوشته شده و در ژانر درام و عاشقانه قرار دارد. سریال داستان عشق پرشور هازال، با بازی هانده ارچل، و کنعان، با بازی تولگاهان ساییشمان را روایت می‌ کند. بازیگران این سریال عبارتنداز؛ هانده ارچل Hande Erçel، تولگاهان سایسمان Tolgahan Sayisman، برک هاکمان Berk Hakman  و….

قسمت ۲۷ سریال ترکی مروارید سیاه

قسمت ۲۷ سریال ترکی مروارید سیاه

جانان رفته شرکت و میره پیش کنعان. او بهش میگه میدونم واسه ایرماک اومدین خیالتون راحت من ازش فاصله میگیرم جانان میگه اتفاقا اومدم برعکسشو بخوام کنعان میگه چی؟ ابرو حرفاشونو از پشت در میشنوه و فالگوش وایمیسته. جانان به کنعان میگه دخترم ایرماک خیلی مریضه او میگه یعنی چی؟ جانان گریه میکنه و میگه ایرماک داره میمیره وقت زیادی نداره میخوام پیشش باشی چون تو فقط حالشو خوب میکنی و بعد از زدن حرفاش از اونجا میخواد بره که ابرو بهش میگه من شنیدم حرفاتونو جانان سرزنشش میکنه که فالگوش وایساده ولی او میگه میخوام کمکتون کنم تنها کسی که میتونه هم کنعان و هم وورال را راضی کنه غزاله با اون حرف بزنین اون باید کاری کنه که ازش کاملا ناامید بشه و میره. غزال با مادرش به همون رستورانی که قبلا نشون کرده بودن واسه خرید میرن و ملک میگه اون خونه مونو فروختم حالا میتونیم اینجارو بگیریم غزال خوشحال میشه و قراردادو مینویسن.

آنها میخوان اونجارو شروع کنن به تمیز کردن که جانان به غزال زنگ میزنه و ازش میخواد تا همدیگرو ببینن غزال قبول میکنه و میره سر قرار. اونجا جانان بهش میگه ماجرای ایرماکو و ازش میخواد با وورال واقعا خوشبخت بشه تا کنعان کلا ازت دست بکشه و با ایرماک باشه تا حال دل دخترم خوب باشه. او با گریه ازش خواهش میکنه و میخواد بهش کمک کنه. ابرو با کمال رفته خرید و کلی خرید میکنه که موقع حساب وقتی رقمو میفهمه به فروشنده میگه قسطیش میتونین بکنین؟ او تأیید میکنه که ابرو زیرچشمی به کمال نگاه میکنه و منتظره اون حساب کنه که موفق هم میشه سپس به خونه وورال راهی شده و قرار یه مدت اونجا بمونه. تو اتاقش در حال جابه جایی لباس هاشه که دافنه میره پیشش و باهم کمی بحث و کل کل میکنن. عزیز رفته پیش ملک تا هم بهش تبریک بگه هم یه هدیه بده بهش که ملک با باز کردن جعبه هدیه میبینه شونه های موهاش تو دوران جوونیشه که هنوز نگهش داشته.

آنها در حال حرف زدنن که غزال از راه میرسه و از دیدن عزیز دوباره جا میخوره و باهاش دعوا میکنه که چرا دوباره اومده اونجا بعد از چند دقیقه عزیز میره. غزال حرف‌های جانان خانم را برای مادرش تعریف می‌کنه و میگه که نمی‌تونم به خاطر خودم که اذیت نشم بقیه رو عذاب بدم ایرماک خیلی مریضه باید برگردم تو اون خونه ملک قبول می‌کنه. خلیل در حال تمیز کردن انباری تو حیاط هست که نامه ای اونجا پیدا می‌کنه از ناز که برای برادرش نوشته و ازش خواسته کمکش کنه او گفته که حق با اون بوده نباید با وورال ازدواج می‌کرده. او از پیدا کردن همچین نامه‌ای خوشحال می‌شه. غزال میره شرکت اول پیش ابرو و وقتی می‌فهمه کنعان هست ازش می‌خواد وقتی می‌خواست بره کمی دم در معطلش کنه تا اونو با وورال ببینه سپس خودش میره پیش وورال و بهش میگه اومدم بگم می‌خوام یه فرصت بدم به خودمون شاید خوشبخت شدیم به شرط اینکه مانع خوشبختیه ایرماک نشی و بذاری با کنعان رابطه‌شو ادامه بده او اول مخالفت می‌کنه اما قبول می‌کنه در آخر سپس با هم دست رو دست می‌خوان برن ناهار بخورن که کنعان آنها را می‌بینه….

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی مروارید سیاه + تصویر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا