خلاصه داستان قسمت ۳۰ سریال ترکی مروارید سیاه + عکس
در این مطلب از سایت جدولیاب شما شاهد خلاصه داستان قسمت ۳۰ سریال ترکی مروارید سیاه می باشید همراه ما باشید. سریال ترکی مروارید سیاه (Siyah İnci) به کارگردانی بنال طیری در سال ۲۰۱۷ برای شبکه استار تی وی ترکیه ساخته شد. فیلمنامه این اثر توسط یکتا تورون نوشته شده و در ژانر درام و عاشقانه قرار دارد. سریال داستان عشق پرشور هازال، با بازی هانده ارچل، و کنعان، با بازی تولگاهان ساییشمان را روایت می کند. بازیگران این سریال عبارتنداز؛ هانده ارچل Hande Erçel، تولگاهان سایسمان Tolgahan Sayisman، برک هاکمان Berk Hakman و….
قسمت ۳۰ سریال ترکی مروارید سیاه
ابرو با کمال رفته به رستوران و اونجا بهش ماجرای شب گذشته رو میگه که چه اتفاقی افتاده بوده کمال میگه کی میتونه همچین کاری کنه آخه؟ ابرو میگه من یه حدسی دارم ولی نمیتونم به کسی بگم کمال میگه کی؟ ابرو میگه غزال کمال باور نمیکنه که ابرو میگه بالاخره کنعان نامزد قبلیش بوده بهش حسودی کرده! کمال تو فکر میره. غزال تو رستورانه که از ژاله دوست ناز پاکتی واسش میره که نوشته را میخونه که گفته ازم مدرک میخواستی اینم مدرک اگه میخوای بدونی سر ناز چه بلایی اومده فردا بیا اینجا غزال وقتی به خونه میره تو اتاقش تمام نامه هایی که ناز واسه ژاله فرستاده بود را میخونه و حسابی از وورال میترسه و بهم میریزه. شب سر میز شام وورال میگه من نمیتونم تا ۱۰ روز خودمو کنترل کنم فردا میرم پشتیبانی ببینم چی به چیه ابرو استرس میگیره و میگه اگه ریاکاری بشه تمام فیلم ها برمیگرده دیگه مثلا فیلم های تو آشپزخانه تو حیاط! و به غزال نگاه میکنه که سینان تأیید میکنه و غزال و کنعان همدیگه رو نگاه میکنن. فردای آن روز دافنه با غزال تو یه کافه قرار میزاره و میگه باید همدیگرو ببینیم تا حرف بزنیم. آنها به یه کافه میرن و دافنه وقتی میره قهوه بگیره تو قهوه غزال یه قطره دارو میریزه و او به غزال میگه که ابرو اون دوشاخه رو از پریز کشیده بوده چون عاشق کنعانه و بهشون حسودی میکنه!
غزال وقتی حرفاشو میشنوه جا خورده و یکدفعه میگه حالم بده باید برم سرویس و میره میبینه خونریزی داره دافنه اونو پیش دکتر خودش میبره و اونجا دکتر بهش میگه که از استرس و خستگی زیاد بوده من بهتون دارو میدم که دوباره اتفاق نیوفته و شما هم استراحت کنین. غزال میگه کار دارم من باید برم و بعد از رفتن او دافنه با دکتر حرف میزنه و میگه نمیدونم چجوری راضیش کردی اومده ولی باید بگم که به احتمال زیاد تا الان رابطه نداشته حالا چجوری آوردیش؟ او به یاد میاره که با دکتری حرف زده و او بهش اون قطره رو پیشنهاد داده بوده اما دافنه بهش میگه ول کن به این چیزا کار نداشته باش! و میره. غزال با ژاله سر قرار رفته و او بهش میگه که من چند وقته زیر نظر دارمت میدونم داری تحقیق میکنی درباره ناز هدفمون یکیه من مطمئنم وورال بلایی سرش آورده بیشتر از اون واسه تو میترسم که با تو هم همون کارو بکنه! و به طرفش دست دراز میکنه تا همکاری کنن. بعد از اونجا غزال میره رستوران که کنعان و ایرماک میان برای مراسم نامزدی بگن اونجارو چجوری درست کنن. وورال قضیه کشتی و بارشو حل کرده که عزیز بهم ریخته و جانان حسابی خوشحال شده….
