خلاصه داستان قسمت ۳۱ سریال ترکی مروارید سیاه + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب شما شاهد خلاصه داستان قسمت ۳۱ سریال ترکی مروارید سیاه می باشید همراه ما باشید. سریال ترکی مروارید سیاه (Siyah İnci) به کارگردانی بنال طیری در سال ۲۰۱۷ برای شبکه استار تی‌ وی ترکیه ساخته شد. فیلمنامه این اثر توسط یکتا تورون نوشته شده و در ژانر درام و عاشقانه قرار دارد. سریال داستان عشق پرشور هازال، با بازی هانده ارچل، و کنعان، با بازی تولگاهان ساییشمان را روایت می‌ کند. بازیگران این سریال عبارتنداز؛ هانده ارچل Hande Erçel، تولگاهان سایسمان Tolgahan Sayisman، برک هاکمان Berk Hakman  و….

قسمت ۳۱ سریال ترکی مروارید سیاه

کنعان و ایرماک در حال آماده شدن واسه مراسم نامزدی هستن ابرو حسابی حرص می‌خوره و به ایرماک حسادت می‌کنه دافنه وقتی اونو می‌بینه پیشش میره و بهش میگه واقعا خیلی دلم به حالت می‌سوزه و میره پیش ایرماک سپس ازش تعریف می‌کنه. دافنه با وورال هم حرف میزنه و میگه که من احساس می‌کنم کشیدن دو شاخه از برق کار ابرو بوده وورال میگه به زودی فیلمارو می‌گیرم کار هرکی باشه به سزای اعمالش می‌رسه. شب مراسم شروع شده و همه تو رستوران جمعن جانان از غزال می‌پرسه که مادرت تو مراسم نمیاد؟ او بهش میگه نه به خاطر اتفاق‌های اخیر ترجیح داد که نیاد و تو آشپزخونه می‌مونه جانان به غزال میگه امشب خودت پذیرایی نکن تو هم صاحب مجلس محسوب میشی غزال میگه تو رستوران خودم ازشون پذیرایی کنم منو کوچیک نمی‌کنه و از اونجا میره.

دافنه به وورال میگه که میدونم چه بلایی سر غزال آوردی و چچوری راضیش کردی وورال میگه در ازاش چی میخوای که چیزی نگی بهش؟ او میگه سهام! مراسم شروع شده و جانان حلقه‌ها را دست آنها می‌کند همان موقع یه بسته به دست غزال می‌رسه که او با باز کردنش می‌بینه یه دفتره ابرو با دیدن دفتر میگه این دفتر یادداشت منه و با تعجب به دافنه نگاه می‌کنه غزال دفترو باز می‌کنه و یه صفحشو می‌خونه و به ابرو نگاه می‌کنه. همون موقع از پروژکتور که عکس‌های کنعان و ایرماک پخش می‌شد عکس نامه ناز به برادرش که هیچ وقت به دستش نرسید پخش میشه همه از خوندن نامه تعجب کردند که جانان داد میزنه و میگه این مسخره بازی کار کیه؟ این چرت و پرتا چیه؟ قطعش کنید! عزیز توپراک وارد مجلس میشه و میگه از کادو عروسیم خوشتون اومد؟ و رو سر وورال اسلحه می‌گیره و میگه همین جا جلوی همه باید بگی که چه بلایی سر خواهرم اومده وگرنه شلیک می‌کنم همه ترسیدن و ایرماک ازش می‌خواد تا دست از سر برادرش برداره.

جانان به عزیز میگه ایرماک مریضه نباید بهش هیچ شک و هیجانی وارد بشه بریم بیرون با همدیگه حرف بزنیم اما عزیز میگه هیچکسی بیرون نمیره و باید همین جا جلوی همه بگی. کنعان هم از عزیز می‌خواد تا ادامه نده چون ایرماک مریضه عزیز ازش می‌خواد تا دخالت نکنه جو متشنج شده و ایرماک حسابی ترسیده و ازش می‌خواد تا به برادرش کاری نداشته باشه غزال کلافه میشه و میره جلوی عزیز و میگه بس کن تو چی می‌خوای از جون ما؟ بعد از کمی حرف زدن غزال بهش میگه می‌دونی من چی دارم می‌بینم؟ یه برادر که خواهرشو تنها گذاشته بود دلیل این کارهاتم برای اینه که می‌خوای خودتو تبرئه کنی و از این عذاب وجدانت کم کنی! عزیز از این حرفا جا خورده و با حالی پریشون از اونجا میره. لیلا کلید یدک گاوصندوق وورال را از غزال گرفته بوده و شبانه به شرکت وورال میره سپس او صندوق را باز می‌کنه اونجا انگشتر خانوادگی وورال را می‌بینه که هیچ وقت ناز از انگشتش در نمی‌آورد. فردای آن روز با غزال صحبت می‌کنه و بهش میگه دیگه مطمئنم که یه بلایی سر ناز آوردن تو هم خیلی مراقب خودت باش ازشون فاصله بگیر خطرناکن!….

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی مروارید سیاه + تصویر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا