داستان کبوترانی که جان پیامبر (ص) را نجات دادند

جدول یاب ، محمد سیمری : هنگامی که مشرکان تصمیم گرفتند شبانه دور خانه ی پیامبر اسلام (ص) را در شهر مکه محاصره نمایند و آن حضرت را به قتل برسانند، پیامبر اسلام (ص) در تاریکی از کنار آن ها بیرون آمد، بی آنکه آن ها بفهمند و آن حضرت به غار ثور که در چند کیلومتری شهر مکه است، رفت و در آنجا پنهان شد و سپس به سوی شهر مدینه هجرت کرد.

مشرکان وقتی فهمیدند پیامبر اسلام (ص) از شهر مکه خارج شده است، سخت به تکاپو افتادند تا آن حضرت را پیدا نمایند و به اصطلاح دستگیر نمایند! و در این مورد نیز جایزه ی هنگفتی را تعیین کردند و گروه گروه به اطراف و اکناف، بسیج شدند! تا آن حضرت را پیدا نمایند و به آن جایزه دست یابند.

بعضی نوشته اند وقتی که پیامبر اسلام (ص) وارد غار ثور شد، بلافاصله دو کبوتر وحشی و غیر خانگی آمدند و جلوی در غار، همچون خانه ی همیشگی خود با هم انس گرفتند!

گروه های مشرک که در جستجوی پیامبر اسلام (ص) بودند، یک گروه از آن ها تا بیست متری غار آمد، به طوری که پیامبر اسلام (ص) صدای افراد آن ها را می شنید! یکی از آن ها با شتاب جلو آمد که غار را ببیند؛ همین که وی جلوی غار را دید، بی آنکه داخل غار را ببیند، برگشت! به او گفتند که چرا به درون غار نگاهی نکردی؟ وی در پاسخ گفت: “دو کبوتر را در جلوی غار دیدم؛ فهمیدم که در غار، کسی نیست! زیرا اگر کسی در غار می بود، کبوترها (با توجه به اینکه غیر خانگی بودند) می پریدند و می رفتند!”

پیامبر اسلام (ص) این سخن را شنید و برای کبوترها دعا کرد؛ پاداش آن ها این شد که همواره اطراف حرم اولیاء خدا و وارستگان، جای و ماوی بگیرند.

 

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا