زندگینامه کامل حضرت ایوب (ع) +ماجرای صبر حضرت ایوب (ع) در قرآن

ایوب مردى بود از اهل روم و هو أیوب بن أموص بن رازخ بن روم بن عیص بن اسحاق بن ابراهیم علیه السلام و مادر او از فرزندان لوط بود و خداى تعالى او را برگزید و پیغمبرى داد. حضرت ایوب (ع) از نوادگان حضرت اسحاق (علیه السلام) و نوه حضرت ابراهیم (علیه السلام) است.

حضرت ایوب (ع) در اسلام

نام ایوب پیامبر در آیات ۱۶۳ سوره نساء، ۸۴ سوره انعام، ۸۳ سوره انبیاء، و ۴۱ سوره «ص» آمده است. قرآن حضرت ایوب (ع) را از نسل نوح می داند. داستان قرآنی ایوب شبیه داستان عهد عتیق است و شیطان پس از این که می شنود ایوب درستکارترین شخص در نسل خویش است از خدا اجازه می گیرد تا بلاهای گوناگون بر سر وی آورد. قرآن اشاره میکند که ایوب برای مدت زیادی تحت فشار قرار می گیرد اما اشاره میکند که ایوب هیچگاه ایمان خود را به خداوند از دست نداد.

 

حسد شیطان به حضرت ایوب (علیه السلام)

همه چیز از حسادت ابلیس به زندگی حضرت ایوب آغاز شد. وی به خدا گفت:چنانچه ایوب شکر نعمت هایت را به جا می آورد بدین دلیل است که زندگی مرفه و وسیعی به وی داده ای ولی مطمئن باش که درصورتی که نعمت های دنیوی را از وی بگیری هرگز شکرگزار تو نخواهد بود. اینگونه بود که امتحان الهی برای حضرت ایوب (ع) آغاز شد.

خدا به ابلیس اجازه داد که به سراغ حضرت ایوب (ع) برود و دارایی و فرزندان وی را یکی بعد از دیگری نابود کند. ابلیس این کار را کرد ولی در کمال حیرت مشاهده کرد که ایوب هم چنان سپاسگزاری می کند. ابلیس از خدا اذن خواست تا کشاورزی و دامداری ایوب را از بین ببرد و خدا هم به وی اجازه داد. ولی مشاهده کرد که باز هم حضرت ایوب فاصله بسیاری با یک انسان ناسپاس داشت. در پایان ابلیس از خدا اجازه گرفت تا بر بدن ایوب مسلط شود و وی را مریض کند ولی بیماری هم سبب نشد که ایوب از خدا رو برگرداند.

 

ماجرای مصیبت های حضرت ایوب علیه السلام

اکنون ماجرای مصیبت های ایوب را از کتاب های تاریخی بازخوانی می کنیم. در کتاب تاریخ انبیای عماد زاده آمده است: «روز چهارشنبه آخر ماه محرم بود، یکی از غلامان ایوب آمد و گفت: جماعتی از اشرار، غلامان تو را کشتند و گاوها را که به آنها سپرده بودی به غارت بردند. هنوز سخن وی تمام نشده بود که غلام دیگری رسید و بیان کرد: ای ایوب! آتش عظیمی از اسمان فرود آمد و بلافاصله ، همه چوپانان و گوسفندان تو را سوزاند، در این گفت و گو بودند که غلام سومی آمد و گفت:جمعی از سواران کلدانی و سرداران پادشاهان بابل آمدند و ساربانان را کشتند و شترانت را به یغما بردند.

در این موقع مردی گریبان چاک زده، خاک بر سر می ریخت و با عجله پیش ایوب آمد و گفت:« ای ایوب! فرزندانت به خوردن غذا درگیر بودند، یک دفعه سقف بر سر آنها فرود آمد و همه مردند.»

حضرت ایوب تمامی این خبرهای را شنید، ولی با کمال ارامش، صبر و تحمل کرد؛ حتی ابروانش را خم ننمود، سر به سجده نهاد و گفت :« ای خدا! ای آفریننده شب و روز، برهنه به جهان آمدم و برهنه بسوی تو می آیم، پروردگارا تو به من دادی و تو از من باز پس گرفتی. بنابراین به هر چه تو بخواهی خشنودم.»

ایوب به بیماری بسیار سختی دچار شد وی به درد پا مبتلا گردید و زخمی در ساق پایش بوجود آمد به طوریکه قدرت حرکت نداشت. هفت یا هفده سال را با این وضعیت گذراند و پیوسته به شکر خدا مشغول بود. وی چهار همسر داشت، سه همسرش وی را رها کردند و رفتند، فقط یکی از آنها به نام« رُحْمه» وفادار باقی ماند.

رنج و بیماری وی هم چنان ادامه یافت و هفت سال و هفت ماه از آن سپری شد، ولی حضرت ایوب، با صبر و مقاومت و شکر، هم چنان آن روزهای پر از رنج را گذراند و اصلاً نه در قلب و نه در زبان و نه در نهان و نه آشکارا، اظهار ناخشنودی نکرد. زبان حالش به خدا این بود: تو را خواهم نخواهم نعمتت گر امتحان خواهی/ در رحمت به رویم بند و درهای بلا بگشا»

برخی گفته اند که بیماری حضرت ایوب زخمی در ناحیه پای وی بوده است. برخی دیگر معتقد هستند که تمامی اعضای وی دچار جذام شده بود و برخی هم بیماری وی را دردهای مفصلی ذکر نموده اند. مدت درد و بیماری او را بین ۷ تا ۱۸ سال ذکر نموده اند.

شفای حضرت ایوب (ع)

پس از آن که ایوب (ع) از ازمون سخت الهی سرافراز بیرون آمد خداوند به وی فرمان داد پایش را بر زمین بکوبد تا چشمه آبی خنک بجوشد که هم برای شست و شوی تنش موثر و هم برای آشامیدن گوارا باشد: « اُرکُض بِرِجلِکَ هذا مُغتَسَلٌ بارِدٌ و شَراب». مکان چشمه را در سرزمین بیت المقدس، سه میلی شهر« نوی» حد فاصل دمشق و طبریه در نواحی جولان دانسته اند.

گفته شده: دو چشمه برای ایوب (ع) جوشیده که از یکی آشامید و در دیگری خویش را شست و شو داد. بنابراین از آن، خداوند همه بیماری هایش را شفا داد، سپس فرزندانی که مرده یا بر اثر بیماری طولانی ایوب وی را رها نموده بودند به گردش جمع شدند: «وءاتَینهُ اَهلَهُ و مِثلَهُم مَعَهُم»، « و وهَبنا لَهُ اَهلَهُ ومِثلَهُم مَعَهُم ».

گفته اند: مراد از« ومِثلَهُم مَعَهُم» افرادی از خانواده ایوب اند که قبل از ایام بلا مرده بودند.

اقوال دیگری هم در تعبیر این جمله وجود دارد. قرآن کریم مقصود از بازگشت این مواهب را رحمت الهی بر او و یادآوری به« عابدان و خردورزان» می داند: « رَحمَهً مِن عِندِنا و ذِکری لِلعبِدین»، « رَحمَهً مِنّا وذِکری لاِولِی الاَلبب».

 

صبر حضرت ایوب (ع) در قرآن

خداوند زمانیکه مسلمانان در مکه تحت فشارهای شدید بودند داستان صبر ایوب( علیه السلام) را که نمونه ای از صبر جمیل بود برای الگو ستاندن مسلمانان در آیات ۴۱ تا ۴۴ سوره ص بیان کرد: « وَ اذْکُرْ عَبْدَنا أَیُّوبَ إِذْ نادی‏ رَبَّهُ أَنِّی مَسَّنِیَ الشَّیْطانُ بِنُصْبٍ وَ عَذابٍ. ارْکُضْ بِرِجْلِکَ هذا مُغْتَسَلٌ بارِدٌ وَ شَرابٌ. وَ وَهَبْنا لَهُ أَهْلَهُ وَ مِثْلَهُمْ مَعَهُمْ رَحْمَهً مِنَّا وَ ذِکْری‏ لِأُولِی الْأَلْبابِ. وَ خُذْ بِیَدِکَ ضِغْثاً فَاضْرِبْ بِهِ وَ لا تَحْنَثْ إِنَّا وَجَدْناهُ صابِراً نِعْمَ الْعَبْدُ إِنَّهُ أَوَّابٌ.»

« و بخاطر بیاور بنده ما ایوب را، زمانی که پروردگارش را خواند( و گفت: پروردگارا!) شیطان مرا به رنج و عذاب افکنده است. ( به او گفتیم:) پای خود را بر زمین بکوب! این چشمه آبی خنک برای شست و شو و نوشیدن است! و خانواده اش را به وی بخشیدیم و همانند آنها را بر آنان افزودیم، تا رحمتی از سوی ما باشد و تذکری برای اندیشمندان.( و به او گفتیم:) بسته ای از ساقه های گندم ( یا مانند آن ) را برگیر و با آن (همسرت را) بزن و سوگند خود را مشکن! ما او را شکیبا یافتیم چه بنده خوبی که بسیار بازگشت کننده ( بسوی خدا) بود!»

 

وفات و مدفن حضرت ایوب (ع)

بعضی گفته اند: مدت عمر حضرت ایوب ۹۳ سال بود وبعد از وفاتش فرزندش ذوالکفل را وصی قرار داد.

 

آرامگاه حضرت ایوب علیه السلام

در مورد آرامگاه حضرت ایوب اختلاف است در کشورهای مختلف مثل ترکیه، لبنان و… آرامگاه های متعددی به آن حضرت نسبت داده اند که معروف ترین قبر نسبت داده شده به ایشان، در ۱۰ کیلومتری جنوب شهر حلّه در کشور عراق است. این منطقه که به نام« الرّانْجِیه» شناخته میشود ، در حاشیۀ جادۀ اصلی حلّه به کوفه واقع است. در سر درب این آرامگاه با خط نستعلیق نوشته شده :« مَرقَدُ صابِرِ نَّبی الله اَیوب (ع) »

اما در عمان بقعه ای در ۷ کیلومتری شمال غربی بندر سَلاله و در کنار جادۀ سلاله به« عِین جَرْزیز»، بر بلندای کوه« اِتّین» مرقدی منسوب به ایشان است. و در ازبکستان مزاری در شهر بخارا قرار دارد که بعضی آنرا از ابداعات دورۀ تیموری می دانند. تیمور لنگ به دلیل علاقۀ فراوانی که به وطن خویش داشت، مزاری به نام حضرت ایوب و آرامگاه دیگری به نام حضرت دانیال درست نموده است. در ایران هم مقابری نسبت داده شده به ایشان است مانند:آرامگاه ای در روستای گرماب از نواحی شهرستان بجنورد ؛ قزوین، بخش الموت، روستای بالاروچ و استان مازندران، شهرستان تنکابن، شهر عباس آباد، روستای پرچور.

 

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا