سرگذشت و زندگی نامه کامل کمیل بن زیاد نخعی

کمیل بن زیاد نخعی یکی از یاران امام علی (ع) بود. ایشان در زمان حیات پیامبر اسلام (ص) نوجوان بود ولی چون در کنار پیامبر حضور نداشت او را جزو صحابه ندانسته اند. با ما همراه باشید تا شما را با زندگی این بزرگوار آشنا نماییم.
کمیل بن زیاد نخعی

کمیل بن زیاد نخعی چه کسی است ؟

زندگینامه کمیل موضوع مورد بحث ماست. کمیل بن زیاد نَخَعی از تابعیان بود. هر چند که در دوره رحلت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) او جوانی هیجده ساله بود «فیکون قد أدرک من الحیاه النبویّه ثمانی عشره سنه». اما به دلیل حضور نداشتن نزد پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و ندیدن ایشان، وی را صحابی نمی شمارند.

او از نَخَعیان یمن بود؛ گروهی منشعب از قبیله «مذحج» که در کوفه اقامت داشتند. در سال ۳۳ کمیل به همراه جمعی از بزرگان کوفه مانند مالک اشتر و عمرو بن حمق در اعتراض به عثمان و والی او، به سمت شام رانده شدند؛ معاویه حضور آنان را تاب نیاورد و آنان را بازگرداند و آن گاه ایشان را به حمص تبعید کردند.

کمیل از بزرگان و رؤسای شیعیان به شمار می رفت «کمیل بن زیاد هو من رؤساء الشیعه» و در خاندان و قبیله خود فرمان روا بود.

کمیل پسر زیاد بن نهیک از قبیله نخع بوده، که رسول خدا ـ‌ صلّی الله علیه و آله ـ درباره آنان دعا فرمود: اللّهم بارک فی النخع خدا یا برکت را در نخع قرار بده.

نیز پدر کمیل از مسلمین و مؤمنین صدر اسلام به شمار می رفت. او مردی پارسا بود که با همسری عابد و مؤمن با رسول خدا زندگی می کرد. گفته شده که کمیل در سال سوم هجرت به دنیا آمده و در خانواده ای کاملاً مسلمان و مؤمن پرورش یافت.

حضور کمیل در رخدادهای بزرگ تاریخ

این فرزند اسلام از همان ایام کودکی و نوجوانی با مولای خود علی ـ علیه السّلام ـ ارتباط داشت و در مأموریتی که حضرت به دستور پیامبر قبل از حجه الوداع به یمن سفر کرد از همین ایام تحت تعلیم و تربیت معنوی اسلام ناب قرار گرفت.

به برکت تشرف بی شمار و قرب بسیار به مولای خویش بعد از رحلت پیامبر با دیگر فدائیان اسلام ۲۵ سال در مدت خانه نشینی علی (ع) همراه حضرتش شجاعانه ایستاد و رسالت خویش را نسبت به خواص انجام می داد.

او به نشر فضائل علی می پرداخت کمیل بن زیاد نخعی با صحابه و تابعین در اجتماعاتی که به وجود می‌ آمد از حق علی و جایگاه علی و نسبت علی با رسول خدا سخن می گفتند.

در جریان اعتراضات مردم به اعمال ناشایست عثمان، کمیل حضور داشته و از منحرف شدن اسلام از مسیر اصلی هراس داشته و زبان به اعتراض گشود که به همین علت همراه عده ای دیگر به شام و از آنجا به حمص تبعید می شود.

کمیل همچون هموطن خود مالک اشتر نخعی در روز بیعت با علی حضور داشته و در این روز بیعت خویش را تجدید کرده و در مدت خلافت علی همواره در کنار مولای خویش بوده و مدتی نیز از طرف حضرت برای حکومت شهر هیت که در نواحی بغداد بوده انتخاب شد.

به خاطر معاشرت کمیل با صحابه بزرگ پیامبر و بهره گیری از حضور آنان، رجال شناسان کمیل را از بزرگان تابعین می شناسند، کمیل چنان صادقانه و عاشقانه و عارفانه زیست که از خواص اصحاب و صاحب اسرار علی ـ علیه السّلام ـ گردید.

تا در دوران امام سجاد ـ علیه السّلام ـ به خاطر مودت و دوستی اهل بیت از جانب حجاج بن یوسف ثقفی – که در دشمنی با اهل بیت معروف است – در سن پیری تحت تعقیب و آزار و اذیت قرار گرفت و در نهایت در سال ۸۳ هجری به شهادت رسید.

کمیل بن زیاد نخعی

دعای کمیل

دعای کمیل، یادگار امام علی (علیه السلام) از دعاهای معروف و مشهور میان شیعیان است که آن را شب های جمعه با سوز و گداز قرائت می کنند. مولای عارفان این دعا را که به دعای «حضرت خضر» نیز مشهور است، به کمیل بن زیاد نخعی آموخت.

کمیل در این باره می فرماید: «با مولایم در مسجد بصره نشسته بودم، عده ای از اصحاب امام، دور او را گرفته بودند، یکی از اصحاب از امام پرسید: مراد از فرمایش خداوند که می فرماید: “فِیها یُفْرَقُ کُلُّ أَمْر حَکِیم”، چیست ؟

حضرت فرمود: مراد شب نیمه شعبان است. به آن کسی که جانم در دست اوست، بنده ای از بندگان خدا نیست مگر اینکه آنچه از نیک و بد بر او جاری می شود در شب نیمه شعبان تا آخر سال در مثل چنین شبی برای او تقسیم می گردد و هیچ بنده ای آن شب را احیا نمی دارد و دعای خضر را نمی خواند مگر این که دعای او مستجاب می شود.

سپس حضرت به منزل رفت، شبانگاه به خانه مولا رفتم و در را کوبیدم، فرمود: ای کمیل، تو را چه مطلبی است ؟ جواب دادم: ای امیرالمؤمنین، درباره دعای خضر آمده ام.

حضرت فرمود: بنشین و چون این دعا را حفظ کردی در هر شب جمعه یا در ماهی یک بار یا سالی یک بار یا در عمرت یک بار، آن را بخوان که خدا برای تو چاره می سازد و یاری ات می کند و روزی ات می دهد و مغفرت الهی شامل تو می شود.

ای کمیل، طول مدت رفاقت تو با ما واجب شد که خواهش تو را انجام دهیم. سپس فرمود بنویس: «اَللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِرَحْمَتِکَ الَّتِی وَسِعَتْ کُلَّ شَیْء…»

شهادت کمیل بن زیاد نخعی

هنگامی که حجّاج بن یوسف والی عراق شد، یاران و اصحاب اهل بیت (علیهم السلام) را تحت تعقیب قرار داد. روزی حجاج از «هیثم اسود» سراغ کمیل را گرفت تا او را به قتل برساند. اسود جواب داد: او پیرمرد سالخورده ای است. حجاج گفت: شنیده ام که بین جمعیت ها تفرقه می اندازد.

سپس دستور داد که کمیل را دستگیر کنند، هنگامی که کمیل از قصد حجاج آگاه شد، از کوفه گریخت. چون حجاج به او دست نیافت، برای اینکه او را تحت فشار، تسلیم کند، حقوق قبیله اش را که از بیت المال تأمین می شد، قطع کرد.

هنگامی که کمیل بن زیاد از این جریان آگاه شد، گفت: از عمرم چند سالی باقی نمانده، چرا باعث قطع روزی جماعتی شوم، لذا وارد کوفه شد و به دارالاماره رفت. و خود را تسلیم کرد، حجاج به او گفت:

ـ ای کمیل خیلی دنبالت گشتم تا تو را کیفر دهم.
ـ هر چه خواهی بکن که از عمر من جز اندکی باقی نمانده و عنقریب بازگشت من و تو به سوی خداست. مولایم به من خبر داده که قاتل من، تو خواهی بود.

در این هنگام حجاج نام امام علی (علیه السلام) را برد و کمیل صلوات فرستاد. حجاج که به شدت عصبانی شده بود گفت: «تو در شمار قاتلان عثمانی. به خدا قسم فردی را بر تو می گمارم که کینه اش نسبت به علی از محبت تو به او بیشتر باشد.»

آنگاه «ادهم قیسی» را که در دشمنی با اهل بیت (علیهم السلام) معروف بود، بر او گمارد و او سر کمیل را از بدن جدا کرد. شهادت کمیل در ۸۲ هـ.ق. در سن نود سالگی به وقوع پیوست.

 

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا