ضرب المثلهای هندی همراه با معنی
جدول یاب، ترجمه: سمیرا فیض آبادی: در اینجا میتوانید با مجموعهای از بهترین، مشهورترین و پرکاربردترین اصطلاحات و ضرب المثلهای هندی میان مردم هندی زبان آشنا شوید.
- बंदर क्या जाने अदरक का स्वाद
بندر کیا جانه اترک کی سوآد: میمون چه میداند مزه زنجفیل چیست؟
معنی: کسی که قدرت درک وفهم نداشته باشد چطور میتواند قدردان و شاکر باشد!
- दूर के ढोल सुहावने
دور که دهل سوهاونه: صدای طبل ها از فاصله دور بهتر به نظر می رسند
معنی: آدمها در ظاهر چیزی به نظر میرسند که در باطن و واقعیت آن نیستند.
- घर की मुर्गी दाल बराबर
گهر کی مورگی، دال برابر: مرغهای خانه، دانه برابر میگیرند
معنی: این ضرب المثل معادل مثل فارسی است که میگوید مرغ همسایه غاز است. یعنی داشتههای دیگران در نظرمان بهتر به نظر میرسد و داشتههای خودمان را هیچ میپنداریم.
- पानी में रहकर मगर से बैर
پانی مه رهکر مگر سه بِر : در آب زندگی کردن و دشمن کروکودیل بودن خوب نیست.
معدل انگلیسی: شما نمی توانید در رم زندگی کنید و با پاپ بجنگید.
- जो गरजते हैं वो बरसते नहीं
جو گرزته هه وو برسته هه
معنی: کسانی که بیشترین تهدید را انجام می دهند به ندرت کاری انجام می دهند.
- जितनी चादर उतने ही पैर पसारो
جیتنی چادر اوتنه هی پر پسارو: به اندازه زیراندازت پاهایت را باز کن.
معادل فارسی: پاهایت را به اندازه گلیمت دراز کن.
- सौ सुनार की, एक लोहार की
سو سونار کی، اک لوهار کی: تک ضربه یک آهنگر برابر است با صد ضرب یک طلافروش.
معنی: این مثل برای نشان دادن قدرت یک فرد قوی در مقابل یک فرد ضعیف استفاده میشود.
- जान है तो जहान है
جان هه تو جهان هه: تا جان داری دنیا برای توست.
معنی: تا وقتی زنده و سالم هستی همه چیز برایت مهم است.
- जंगल में मोर नाचा किस ने देखा?
جنگل مه مور ناچا کیسنه دکا؟ : چه کسی رقص طاوویس در جنگل را دیده است؟
معنی: حتی یک چیز خیلی خوب نیز باید منتشر شود تا مورد تحسین مردم واقع شود.
- घर का भेदी लंका ढाये
گهر کا بِدی لنکا دایه: یک خودی که تمام اسرار را می داند می تواند باعث سقوط لانکا شود (شهری بسیار مرفه در اساطیر هندو)
معنی: مراقب خودیهاباشید ، زیرا او می تواند بزرگترین مجموعه را با دانستههایش از بین ببرد.
- अब पछताए क्या होत जब चिड़िया चुग गई खेत
اب بچتایه کیا هوت جب چیریا چوگ گیی کِت: وقتی پرندگان کل مزرعه را خوردند، گریه کردن چه فایدهای دارد؟
معنی: وقتی یک اتفاق بد رخ بدهد و تمام شود دیگر گریه و زاری هیچ فایدهای ندارد.
- नौ सौ चूहे खाके बिल्ली हज को चली
نه صو چوهه کاکه بیلی هز کو چلی: گربه بعد از خوردن نهصد موش به حج میرود
معنی: پس از ارتکاب جرمهای متعدد و بسیار؛ نشان دادن حسن رفتار، جعلی وغیرواقعی است.
- हाध कंगन को आरसी क्या
هات کنگن کو تو ارسی کیا: در دست دستبند است دیگر نیاز به گفتن ندارد
معادل فارسی: چیزی که عیان است چه حاجت به بیان است.
- राई का पहाड़ मत बनाओ
رائی کا پهاد من بنائو.
معادل فارسی: از کاه کوه نسازید.
- अधजल गगरी छलकत जाय
ادالجل گگری چلاکت جایه: گلدانهای نیمه پر بیشتر چلپ چلوپ میکنند.
معنی: کسانی که دانش کمتری دارند بیشتر خودنمایی میکنند و آنها که دانش بسیاری دارند آرام و ساکت هستند.
- अन्धों में काना राजा
اندو مه کانا راجا: آدمی که یک چشم دارد میان نابینایان پادشاه به حساب میآید.
معادل انگلیسی: در شهر کوران یک چشم پادشاه است.
- हाथों की लकीरों पर बराबर विश्वास नही करना चाहिए क्योंकि तक़दीर तो उनकी भी होती है जिनके हाथ नही होते
هاتون کی لکیرون پر برابر ویشواس نهی کرنا چاهیه کیوکی تقدیر تو اونکی بی هوتی هه جینکه هات نهی هوته: آینده شما به خطوط دست شما بستگی ندارد ، زیرا افرادی که دست ندارند نیز آینده دارند.
معنی: بهتر است کارهای خود را انجام دهید تا اینکه خرافاتی باشید و منتظر چیزی باشید.
- जब लक्ष्मी तिलक करती हो, तब मुंह धोने नहीं जाना चाहिए
جب لاکشمی تیلاک کرتی هه، تب مو دونه نهی جانا چاهیه: وقتی لکشمی تیلاکا را انجام می دهد ، برای شستن صورت خود نروید.
معنی: وقتی شانس در خانه شما را میزنید کافیست آن را به چنگ بیندازید وگرنه تمام فرصتها را از دست میدهید.
- शक का इलाज तो हकीम लुक़्मान के पास भी नहीं था
شک کا علاج تو حکیم لقمان که پاس بی نهی تا: دوای درد شک را حتی حکیم لقمان هم نداشت.
معنی: شک هیچ درمانی ندارد.
- एक म्यान में दो तलवारें नहीं समातीं
اک میان مه دو تلایارن نهی سماتی: دو تا شمشیر در یک غلاف نمیرود.
معادل فارسی: دو پادشاه در یک ملک نگنجد.