لطیفه های ریزه میزه در ایستگاه سرگرمی
داشتن لحظات شاد در زندگی لازمه هر شخص می باشد ، انسان ها در کنار کار و مشغله هایشان با لحظات شادی که ایجاد می کنند زندگی می کنند. در اینجا تعدادی از لطیفه های خنده دار را برای بخشیدن لحظات شاد به زندگی تان آورده ایم که می خوانید.
ایستگاه سرگرمی
زنگ زدم به سهراب پرسیدم: «قایقت جا دارد؟» صدا آمد: از بیادبان! فهمیدم اشتباهی شماره لقمان رو گرفتم، قطع کردم.
******
دقت کردین هیچ صدایی مث صدای پخپخ نی توی پاکت شیر یا آبمیوه ناامیدکننده نیست؟
*******
یکی سوار تاکسی میشه، به راننده تاکسی میگه: آقا ببخشید! چینی نیستی؟ راننده تاکسی جواب میده: نخیر. چند بار سوالشو تکرار میکنه. راننده عصبانی میشه، میگه: چرا، من چینی هستم. طرف میگه: پس چرا شبیه چینیها نیستی؟
*******
یکی تو صف برنجفروشی بوده، برنج تموم میشه میگه: اشکالی نداره تهدیگ بده.
*******
پسر: من اندازه ساسان پول ندارم، مثل اون بنز ندارم، اما عاشقتم! دختر: من هم عاشقتم، راستی داشتی میگفتی ساسان دیگه چیها داره؟
********
یه مغازه هست که روش نوشته اسنک اسنک، کتلت. کاش پول داشتم مغازه بغلش رو میخریدم و مینوشتم: «کتلت به گوشم».
********
پیغامگیر فردوسی: نمیباشم امروز اندر سرای/ که رسم ادب را بیارم به جای/ به پیغامت ای دوست گویم جواب/ چو فردا برآید بلند آفتاب.
********
درد دل یک دختر دمبخت: حالا درسته که ما دخترا قصد ازدواج نداریم ولی نباید یکی در این خونه لامصبو بزنه؟
******
دیشب بابام داشت میگفت: خدا هیچ موجودی رو بیدلیل خلق نمیکنه. بعد من که از جلوش رد شدم، یه مکثی کرد و گفت: البته خیلی هم مطمئن نیستم.
*******
تفاوت بعضیا با عکسشون مثل تفاوت عکس رو پاکت بستنی با خود بستنیه.
********
یکی داشت برای زنش که سرما خورده بوده، کمپوت باز میکرده، زنش بهش میگه: یه وقت دستتو نبری، دیگه نمیتونی ظرفا رو بشوری.
*******
ببین مال همه رفته یا فقط مال ماست؟ جملهای که همه خانوادهها در موقع رفتن برق استفاده میکنن.
********
من باشم، تو باشی، یه ظرف پر از لواشک… دیگه مهم نیست تو باشی یا نباشی.
*******
زنه سکته ناقص میکنه، شوهرش بهش میگه: شده تو یه کاریو درست انجام بدی؟
*******
طرف دندونش درد میکرد، به دکتر گفت: همه رو بکش جز اونی که درد میکنه. دکتر گفت: چرا؟ طرف گفت: بذار مثل سگ تنها بمونه.
********
خاطرات یه نفر: با نامزدم بالای کوه بودیم، لبه پرتگاه پاش لیز خورد، دستشو گرفتم، یهو یاد این جمله افتادم: «عشقتو ول کن، اگه برگشت مال توئه، وگرنه مال یکی دیگه بوده.» هیچی دیگه، ولش کردم، برنگشت. معلوم شده مال یکی دیگه بود.
********
اونقدر مرامت فابریکه که تو هیچ نمایندگیای قطعاتش پیدا نمیشه.
*******
دو تا پشه سوار موتور میشن، پشه اولی به پشه دومی میگه: برا چی عینک زدی؟ پشه دومی میگه برای اینکه پشه نره تو چشمم.
*******
دو جمله احساسات زنان را متحول میکند: ۱- دوست دارم. ۲- ۷۰ درصد تخفیف.
*******
یه خسیسه وقتی میبینه ویزیت دکتر سی هزار تومنه، به دکتره میگه اگه تخفیف بدی میگم کجام درد میکنه، وگرنه خودت بگرد پیداش کن.
********
یکی گوشش درد میکرد، رفت کشید. دوستش میگه چرا کشیدی؟ میرفتی پرش میکردی.
********
شانس که نداریم، اگه اسممون مراد بود، الان زندگی بر وفق هوشنگ بود.
********
یکی گفت پیری ۵ عیب داره، یکیش فراموشیه، بقیهاش رو هم یادم رفته.
********
اعترافات یه تنبل: تا ۲۰ سالگی فکر میکردم اسمم زهره است. آخه هر وقت مامانم میخواست منو از خواب بیدار کنه، میگفت پاشو ظهره.
********
تذکر آتشنشانی به افراد خسیس: لطفاً هنگام حادثه زنگ بزنید، نه تکزنگ.
*******
یکی میره خواستگاری به دختره یه بلیت میده، پدر دختره عصبانی میشه میپرسه این چیه؟ طرف میگه: ارائه بلیت نشان دهنده شخصیت شماست.
********
یکی میشنوه داره سیل میاد، دور خونهاش سیم خاردار میکشه.
******
به یکی میگن برو خبر مرگ پدر همسایهات رو بده، میره در میزنه میگه: بابات خونه است؟ پسرش میگه: نه، شب میاد. طرف میگه: بشین تا بیاد.