مانی خوشبین مولتی میلیاردر ایرانی ساکن آمریکا چه کسی است؟

مانی خوشبین اگرچه در حال حاضر یکی از کلکسیونرهای مطرح جهانی به عنوان یک ایرانی شناخته می شود، پیشینه سختی داشته و به آسانی ثروت بزرگ فعلی خود را بدست نیاورده است. ثروتی که از گذشته ای سخت بدست آمده و خود نیز به این موضوع توجه ویژه ای داشته است. گذشته ای که هیچ فردی تصور نمیکرد خوشبین را در حال حاضر به یک میلیارد تمام عیار تبدیل کند.

خوشبین در فضای مجازی بخصوص اینستاگرام حضور پررنگی داشته و از دلایل معروفیت خود را این شبکه می داند. او علاقه بسیاری به فضای مجازی داشته و آن را یکی از بهترین راه های تماس با جهان پیرامون می داند. اگر به صفحه شخصی اینستاگرام آن مراجعه کنید متوجه Never Give Up یا هرگز تسلیم نشو خواهید شد. جمله ای که وی همیشه آن را به کار گرفته و در نهایت به موفقیتی بزرگ دست پیدا کرده که بسیاری در رویای خود آن را می پرورانند.

بیوگرافی مانی خوشبین

مانی خوشبین در دوران نوجوانی علاوه بر تحصیل به فروش اجناس دست دوم روی آورد. بنابراین اگرچه در دوران فعلی گذران لذت بخشی داشته اما در دوران نوجوانی با سختی های بسیاری رو به رو شد. وی در یکی از مصاحبه های خود با یک مجله آمریکایی بیان داشت تمام ثروت امروز ناشی از زحمات گذشته است و به راحتی کسب نشده است. این نشان می دهد مانی تلاش بسیاری برای رسیدن به آرزوهای خود داشته و توانسته تا سطح بالایی از رویای خود را به حقیقت تبدیل کند. اولین بار در سن ۱۶ سالگی بود که مانی در شرکت Kmart استخدام شد و به فعالیت کاری می پرداخت. البته این شغل اولین فعالیت واقعی مانی خوشبین در عرصه کار بود و پیش از این تنها فعالیت های غیررسمی داشت. او در این فعالیت به خریداران کم کرده و با جمع آوری چرخدستی خرید مشتریان در پارکینگ هر یک ساعت ۱۵٫۳ دلار دریافت می کند. او با پشتکار بزرگ خود توانست تنها در یک سال ۴ بار به عنوان کارمند نمونه Kmart انتخاب شود که از همان ابتدا نشان می داد آینده درخشانی را باید برای این فرد پیش بینی کرد.

در همان سال های ابتدایی مانی به سمت های بالاتری ترفیع پیدا کرد و توانست به کارمند نمونه ای تبدیل شود که حتی سمت هایی چون دستیار معاون فروش و معاون برای آن در نظر گرفته شود. او از ابتدا نمی خواست یک فرد معمولی باشد و در یک فروشگاه یا شرکت گذران عمر خود را به شکلی عادی سپری کند. بلندپروازی او موجب شد تا مانی به ثروت بزرگی دست پیدا کند که در حال حاضر کمتر فردی چنین سرمایه مالی را در اختیار دارد. از آنجایی که وی زندگی رنج آوری داشت تصمیم گرفت به اهداف بلندپروازانه خود دست پیدا کند از این رو تسلیم نشد و به تلاش خود ادامه داد.

مدتی بعد وی برای بازاریابی در یک شرکت آجیل و آبنبات شروع به کار می کند. در ۲ ماه اول با فروش بالایی که داشته به یک بازاریاب پرفروش تبدیل شد.

آغاز کسب و کار شخصی

نخستین بار در سن ۱۸ سالگی بود که مانی خوشبین دست به کار شده و اولین کسب و کار خود را به راه می اندازد و دیگر در نقش کارمند قرار نمی گیرد. او میدانست این هدف او را به جایی نخواهد رساند و باید خود دست به کار شود. این کسب و کار فروش آجیل در یک جعبه بزرگ چوبی در دفتر کوچک اجاره ای اش بود. یکی از نکات جالب فعالیت خوشبین استفاده کامپیوتر پدرش بود و با تصمیم جدید یعنی فروش آجیل و خشکبار به شکل عمده بود تا بتواند به سرمایه اولیه که می خواهد دست پیدا کند. این فروش در جهت این بود تا مانی بتواند پله های ترقی را سپری کند و به اهداف بلندپروازانه خود دست پیدا کند.

متاسفانه با گذشت مدت زمانی به دلیل دریافت اخطار از سوی سازمان بهداشت نتوانست در این زمینه موفق باشد و به کار خود ادامه دهد. در این میان یکی از مشتریان فروشگاه که شاهد تلاش بی وقفه خوشبین بود و از قضا مدیریت شرکت تایر وینستون را برعهده داشت، مانی را از روی محبت به استخدام خود درمی آورد. او می دانست با هر شکست یک قدم به پیروزی نزدیک می شود و باید انتظارات را بالا برده و دست روی دست نگذارد.

شکست بزرگ دیروز

مانی هنگامی که ۲۰ سال داشت از سوی دوست پدرش پیشنهاد اجاره یک ایستگاه گاز را دریافت می کند. پیشنهادی که ۱۰ درصد سود بیشتری هنگام خرید برای مانی به دنبال داشت. مانی متاسفانه به این فرد اعتماد کرد اما اعتماد او اشتباه بود و هر چه در سرمایه گذاری خود داشت را به دلیل کلاهبردار بودن شرکت اجاره دهنده ایستگاه از دست داد.

این شکست برای مانی بسیار بزرگ بود و وی را تقریبا ناامید کرد. سپس در سال ۱۹۹۲ بود که تصمیم گرفت وارد املاک شود از این رو در یک شرکت رهن و وام شروع به کار کرد. در آن بازار آشفته بانکی موجب شکست بسیاری شد اما مانی خوشبین در این زمان شرکت رهن و وام خود را بازگشایی می کند. شرکتی که نقطه شروع موفقیت های این ایرانی تبار محسوب می شد.

در سال های اولیه فشاری کاری بسیاری روی مانی قرار داشت اما دیگر نمی دانست این فشارها باید آغازگر موفقیتی باشد. در سال های اولیه چالش های بزرگی در راه خود مشاهده کرد اما سعی داشته زبان انگلیسی را بهتر فراگیرد تا در برابر سد کاری خود به خوبی بایستد.

پیروزی امروز

در حال حاضر مانی خوشبین شرکت های بزرگی داشته و توانسته عملکرد خوبی از خود نشان دهد. وی تاکنون در شش ایالت مختلف ایالات متحده توانسته به فروش مسکن بپردازد و سود فراوانی را شامل حال خود نماید. مانی علاوه بر زندگی مجلل و لوکس با لیلا میلانی یکی از مدل های معروف ایرانی ازدواج کرده است. حاصل این ازدواج دختری به نام پریسیلا بوده و حتی پسری هم دارد. خوشبین در ساحل نیوپورت ایالت کالیفرنیا زندگی می کند.

او علاوه بر ثروت فراوانی که داشته نویسنده قهاری بوده و بیشتر در زمینه بیوگرافی و تجارت مقالاتی ارائه داده است. از خودروهای کلکسیون خوشبین باید به مک لارن McLaren مدل P1 ، پورشه GT3 RS ، بوگاتی ویرون ، مرسدس بنز SLR مدل ۷۲۲S ، سالین Saleen مدل F7 و چندین سوپراسپرت دیگر اشاره داشت.

 

پس از اینکه مانی خوشبین در سن چهارده سالگی وارد آمریکا شد درحالیکه در دبیرستان تحصیل می کرد شروع به فروش کالاهای دست دوم در روزهای پایانی هفته کرد.

در سن شانزده سالگی شغل اول حقیقی خود را در شهر سانتا آنا و در فروشگاه kmart با دستمزد ساعتی سه دلار و پانزده سنت بعنوان کارگر خدمات و در محوطه پارکینگ آغاز کرد.

مانی بعدها به کارمندی ارتقا پیدا کرد و سرانجام تنها پس از یک سال به سمت معاونت مدیر در قسمت کالاهای ورزشی رسید.

مانی چیزی بیش از یک حقوق می خواست بنابراین بدنبال فرصت های شغلی دیگر بود و توانست یک شرکت بازاریابی چند سطحی پیدا کند که کارش فروش خانه به خانه کیسه های آجیل و شکلات بود.

مانی برای آن شغل درخواست داد و در دو ماه اول پردرآمدترین فروشنده شرکت شناخته شد.

یک روز که در پرایس کلاب به همراه پدرش درحال خرید بود مشاهده کرد که تمامی کالاهایی که او می فروشد بصورت عمده فروخته شده بود و بسرعت حساب و کتاب کرد تا بفهمد که هزینه هر کیسه درصدی از رقمی است که کارفرمایش از او می گرفت.

او در سن هجده سالگی و درحالیکه در سال آخر دبیرستان بود تصمیم گرفت کسب و کار خودش را راه بیاندازد.

او یک دفتر کوچک اجاره کرد و یک جعبه پر از مخلوط میوه های خشک و آجیل خرید.

کیسه هایی از جنس پلی استر ,خط کش و سلفون پیچ موارد بعدی بودند که او خریداری کرد و برای برچسب ها از کامپیوتر پدرش استفاده کرد.او بصورت رسمی وارد بیزنس شده بود.

مانی این مواد خوراکی را به مراکز خرده فروشی(نمایشگاه ها) / خدمات خودرو می فروخت تا زمانیکه هشداری از طرف دپارتمان سلامت دریافت کرد.

 

او برای بسته بندی محصولات غذایی نیازمند تجهیزات استاندارد بسته بندی بود.

وی مجبور شد این کار را بخاطر هزینه های بالاتر تحمیلی (جهت خرید تجهیزات پیشرفته) متوقف کند تا بتواند رضایت اداره بهداشت را جلب کند.

مانی از اینکه مجبور شده بود کارش را تعطیل کند بسیار ناامید شده بود اما مدیر یکی از شعبه هایی که به او آجیل می فروخت از وی بسیار خوشش آمده بود و همین باعث شد تا به مدت یک سال بعنوان معاون مدیر استخدام شده و مشغول بکار شود.

اما شور کارآفرینی که در قلبش بود این موضوع را به او یادآوری می کرد که این تنها کاری مقطعی برای ورود به مرحله بعدی است.

در سال ۱۹۹۱ و در سن بیست سالگی بواسطه دوست پدرش که یک کارگزار بود به سمت خرید یک پمپ بنزین سیار رفت.

به او گفته شد که می تواند یکی از آنها را با ده درصد زیر قیمت اصلی بخرد بنابراین این فرصت را در هوا قاپید و همه پس اندازش را در آن سرمایه گذاری کرد و تبدیل به یک دلال سیار شد.

خب قضیه از این قرار بود که شرکت وام دهنده کلاه بردار بوده و مانی کل پس اندازش را از دست داد.

مانی در سال ۱۹۹۲ بدون پول و بدول شغل جواز املاک و مستغلات خود را گرفت و برای یک شرکت مرهونات بعنوان یک کارمند صدور وام مشغول بکار شد.

پس از شش ماه شرکت مرهوناتی خودش را راه اندازی کرد تا بتواند در املاک مصادره شده و توقیف شده سرمایه گذاری کند.

مانی در طول سال های ابتدایی با چالش های زیادی مانند مرزهای زبانی و مورد انتقاد قرار گرفتن از بابت خاور میانه ای بودن و … روبرو بود اما این موارد او را متوقف نکرد.در عوض باعث شد تا کار خود را بصورت جدی تر دنبال کند.

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا