مظفرالدین شاه قاجار چند زن داشت؟

مظفرالدین شاه، چهارمین ولیعهد ناصرالدین شاه، پنجمین فرزند ذکور او و پنجمین پادشاه سلسله‌ قاجار محسوب می‌شود. او در ۱۲۳۱ ش. در اوایل سلطنت پدرش ناصرالدین شاه به دنیا آمد و مانند سه فرزند ذکور دیگر او که بلافاصله پس از تولد، به عنوان ولیعهد شاه معرفی شدند و در طفولیت در گذشتند، در ۵ سالگی به ولایت عهدی برگزیده شد.

مظفرالدین میرزا پس از انتخاب شدن به ولیعهدی طبق رسوم قاجار که از زمان فتحعلی شاه معمول بود، به پایتخت دوم ایران، تبریز فرستاده شد و قریب ۴۰ سال در این شهر ماند تا اینکه پس از کشته شدن ناصرالدین شاه در ۱۲۷۵ ش. در سن ۴۴ سالگی به سلطنت رسید. از زمان کشته‌شدن ناصرالدین شاه تا جلوس مظفرالدین شاه به تخت سلطنت ۴۰ روز به طول انجامید و طی این مدت میرزا علی اصغرخان اتابک ـ امین‌السلطان ـ آخرین صدراعظم ناصرالدین شاه اداره امور کشور را به دست داشت.

کلنل کاساکوفسکی در مبحث کسر بودجه مظفرالدین شاه در سال های اول سلطنت می نویسد: «در بادی امر واقعاً نمی شود فهمید که شاه جدید با وجود این که شش تا و نصفی زن بیشتر ندارد مخارج اندرون را به حداقل تقلیل داده و زندگانی درویشانه دارد از هزینه ها نه فقط آن طوری که همه جداً انتظار داشتند کاسته نشده بلکه افزایش یافته و خزانه تهی گشته است.»

اما گویا در اواخر دوره قاجار روند همسر گزینی تغییر یافته اس چنانکه ویشارد نیز می نویسد: «تعدد زوجات که قبلاً امری عادی و عمومی بود تا حد قابل ملاحظه ای در میان طبقات مرفه منسوخ شده است و زن ها و دختران از حرمت و آزادی بیشتری برخوردار هستند. این وضع مخصوصاً در شهرهای بزرگ کاملاً مشهود است و صاحب نظران معتقدند که رهایی زن از شرایط سخت زندگی در اندرون و حرمسرا به تدریج ایران را فرا خواهد گرفت. منتها سرعت آن بستگی به آمادگی و پذیرفتن خود زنان دارد. ابتدا باید در زمینه تعلیم و تربیت و بالا بردن سطح فرهنگ اجتماعی آنان، برنامه های فشرده، سنگین و وسیعی اجرا شود تا خود بتوانند فرق میان آزادی و سوءاستفاده از آزادی و هرزگی را تشخیص بدهند.

اخیراً یک زن با شهامت از آنان که طرفدار و مدعی حقوق زنان هستند مقاله تندی در یکی از روزنامه های ایران نوشته و در آن خواستار رسیدگی به وضع اسفبار زنان شده است. این اقدام نشانه امیدبخشی است که زنی با جرأت بسیار قدم به میدان می گذارد و مدعی معمولی ترین حقوقی در جامعه اش می شود که سل ها از آن محرومش کرده اند.»

همچنین دالمانی در این باره می نویسد: «اما حرم سلطنتی و اطرافیان او را نباید اساس تعدد زوجات قرار داد. ایرانی عموماً به یک زن قناعت می کند و ان هم زنی است که والدین برای او انتخاب می نمایند و اگر دارای ثروتی شد و خواست زندگانی یکنواخت خود را تغییر دهد و تفریحی بکند زن جوان قشنگی را به عنوان کنیزی خریداری کرده به خانه می آورد. ولی تازه وارد هرگز به مقام زن اولی نخواهد رسید و مرد مجبور است که همیشه مطیع زن نخستین باشد. به هر حال ایرانی خوب می داند که تعدد زوجات باعث خصومت و مخصوصاً موجب پریشانی احوال او می گردد و اولین کسی که در این صحنه حزن انگیز حسادت و رقابت قربانی می شود همان مردی است که مبادرت به چنین عملی کرده است و نزاع و نفاق دائمی را در کانون خانوادگی راه داده است.»

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا