چهار نبرد بزرگ و سخت اسکندر کبیر برای فتح امپراطوری قدرتمند ایران

در ۳۳۴ ق.م، اسکندر سوم مقدونی معروف به اسکندر کبیر، در سن ۲۲ سالگی ، علیه امپراطوری هخامنشی ایران مبارزاتی ترتیب داد و به سوی آنها لشکر کشی کرد. اسکندر به لطف اصلاحات نظامی و دیپلماسی پدرش ، فیلیپ دوم، وارث یک ارتش قدرتمند و حرفه ای شده بود. او میخواست یکی از بزرگترین امپراطوری هایی که دنیا به خودش دیده بود، یعنی امپراطوری قدرتمند ایران را فتح کند.

۱.نبرد گرانیکوس : ۳۳۴ ق.م

اسکندر چندی پس از عبور از هلسپونت، با اولین نبرد واقعی در قلمرو ایران روبرو شد! ایرانیان مشتاق بودند تا با اسکندر مبارزه کنند و او را شکست دهند تا نظر پادشاه ایران، داریوش، را جلب کنند. جنگ زمانی آغاز شد که اسکندر بخشی از نیروهای سواره نظام خود را کنار رودخانه گرانیکوس_ که به دریای مرمر میریخت_، فرستاد، ولی این تنها یک نمایش دروغین و حمله فریبکارانه بود. وقتی ایرانیان این نیروها را عقب راندند، اسکندر سوار بر اسب شد و سواره نظام های ارشدش را رهبری کرد و از وسط رودخانه به قلب دفاع ایران زدند.

یک درگیری شدید بین سواره نظام ها رخ داد تا حدی که نزدیک بود اسکندر جانش را از دست بدهد. در آخر بسیاری کشته شدند و ایرانیان شکست خوردند و عقب نشینی کردند. در نتیجه مقدونیه ای ها پیروز میدان شدند. پیروزی اسکندر در جنگ گرانیگ ، در واقع اولین پیروزی آنها در برابر ایرانیان بود.

۲.نبرد ایسوس : ۳۳۳ ق.م

پیروزی اسکندر در گرانیکوس و به دنبال آن تصرف غرب آسیای صغیر، داریوش را مجبور به عکس العمل کرد. او یک لشکر عظیم جمع آوری کرد و از بابل برای جنگ با اسکندر رفت. پادشاه ایران از دشمن جلو افتاد و اسکندر مجبور شد با ارتش بزرگ او (بر اساس منابع باستانی، ۶۰۰ هزار نفر) در کنار رود پیناروس در نزدیکی ایسوس در جنوب ترکیه، روبرو شود.

اسکندر پس از استقرار یک عده نیروی ایرانی در تپه های سمت راست، نیروهای خود را در سمت چپ خط نیروهای داریوش مستقر کرد. نیروهای کماندار ایرانی که دیدند افراد اسکندر به سمت آنها یورش آوردند، قبل از فرار شروع به انداختن تیرهای هوایی کردند. اسکندر که انها را غافلگیر کرده بود ، بقیه نیروهای ایرانی را هم محاصره کرد و باعث شد درایوش فرار کند و آنان که در میدان مانده بودند، توسط مقدونی ها محاصره و کشته شدند. بعد از این پیروزی حیرت انگیز، اسکندر سوریه را هم گرفت و پس از یک محاصره طولانی، شهر باستانی تایر (لبنان امروزی) را هم تسخیر کرد. سپس در ۳۳۲ به مصر رفت و شهر معروف اسکندریه را ساخت.

۳.نبرد گوگمل : ۳۳۱ ق.م

ارتش اسکندر چندین بار پیشنهاد صلح داریوش را رد کرد، از بین النهرین لشکر کشی کرد و با نیروهای عظیم داریوش سوم، پادشاه ایران در ۳۳۱ ق.م روبرو شد. بار دیگر ارتش ۴۷۰۰۰ نفری اسکندر، با نیروهای پراکنده داریوش در دشتی باز و فراخ جنگیدند.

اسکندر با اعتماد به نفس بالا، یک استراتژی عجیب به کار گرفت: نیروهای ارشد و برترش را به لبه جناح راست هدایت کرد و سواره نظام های داریوش را از مرکز خط نیروهای داریوش به سمت خود کشاند و به دام انداخت. سپس نیروهای خود را از سمت راست عقب کشید و  در شکاف ایجاد شده در قلب نیروهای داریوش رخنه کرد. داریوش که نیروهای دفاعی خود را به هم ریخته دید فرار کرد. بعد از این جنگ اسکندر به بابل، بهترین شهر بین النهرین وارد شد و خود را پادشاه آسیا اعلام کرد.

۴.نبرد دروازه ایران: ۳۳۰ ق.م

بعد از نبرد گوگمل، ایرانیان همچنان مقاومت کردند. داریوش جان سالم به در برد و به شرق رفت تا یک ارتش جدید بر پا کند. درحالی که اسکندر و ارتش او از مسیرهای باریک کوهستانی به سمت تخت جمشید در حرکت بودند، با یک خط دفاعی قدرتمند از ایرانیان در جایی به نام دروازه ایرانی ( تنگه میران) روبرو شدند.

اسکندر و یارانش که از بالای سر و اطراف تیرباران شدند، به نیروهایش دستور عقب نشینی داد. او یک ایرانی را اسیر کرد که مسیر کوهستانی آنجا را بلد بود و به کمک او دفاع ایرانیان را دور زد . با یک سری از بهترین افرادش از مسیر فرعی به پشت خط دفاع ایرانی رفتند.اسکندر و افرادش به پشت دفاع ایران رفتند و شروع به حمله و انتقام کردند. سایر افرادش هم از جلو به آنها حمله کردند. اسکندر بار دیگر داریوش را شکست داد.

 

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا