خلاصه داستان قسمت پنجم سریال ایلدا از شبکه یک
در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت پنجم سریال ایلدا را که در حال پخش از شبکه یک سیما می باشد را برای شما عزیزان آماده کرده ایم که در ادامه می خوانید. سریال ایلدا با موضوع اتحاد و حماسه مردان و زنان عشایر مرزنشین در برابر متجاوزان به خاک این مرز و بوم و قصه ایستادگی و ایثار آنها از سال ۱۳۵۸ تا ۱۳۵۹ ساخته شده است.
در خلاصه قسمت پنجم سریال ایل دا می خوانیم که: کسی که از پشت خنجر روی گردن ایرج گذاسته بود با آروم شدن ایرج خنجر را برمی دارد، ایرج بهش میگه تفنگ و پول های منو بیار بده می خوام برم که آن ها اول انکار می کنند که دست آن ها است اما بعدش به بهانه این که تفنگ و می خوای بگیری چیکار به دردت که نمی خورد اگر می خورد الان عروسی شیرزاد و هاویر نبود، کم کم صدای سازش همه جا را پر می کند.
ایرج را بازی می دهند و بهش رو دست می زنند که به یک بهانه ای شیرزاد را بیاورد تا با هم صحبت کنند . مراسم حنابندان شیرزاد و هاویر شروع می شود و هر کسی به نحوی خوشحال و سرحال است که به شیرزاد خبر می رسانند که ایرج منتظرش هست و می خواهد با هم صحبت کنند. ایرج و شیرزاد که کنار رودخانه با هم قرار می گذارند و در حال صحبت کردن با هم بودند که یک دفعه می بیند به سمت شیرزاد شلیک شد.
وقتی ایرج به خودش می آید می بیند که شیرزاد در حال جون دادن است، عصبی می شود و تفنگش را برمی دارد و به همه جا شلیک می کند و داد می زند من از چیزی خبر نداشتم قرارمون این نبوووود، چندبار شلیک می کند که یه تیر به مچ پایش می زنند و با همان حال کنار شیرزاد دراز می کشد و ازش معذرت خواهی می کند و می گوید قرارمون این نبود من از چیزی خبر نداشتم و از حال می رود. وسط مراسم عروسی و پایکوبی حنابندان یکدفعه صدای جیغ و فریاد می آید که همه به حیاط می روند تا ببینند چی شده که با جسد شیرزاد روبرو می شوند. مراسم عروسیش به مراسم ختمش تبدیل شد و هاویر با حالی پریشان تو سر خودش می زند و کنار جسم بی جون شیرزاد می نشیند.