خلاصه داستان قسمت ۴۹ از فصل پنجم سریال ترکی سیب ممنوعه

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۴۹ از فصل پنجم سریال ترکی سیب ممنوعه را مطالعه می فرمایید. با ما همراه باشید. فصل پنجم این سریال پر طرفدار از شبکه جم سریز در ساعت ۱۱ و از شبکه جم تی‌وی روز های شنبه، دوشنبه و چهارشنبه ساعت ۸ شب پخش می شود. «سیب ممنوعه» مجموعه‌ای عاشقانه – درام است که نمایش بی نظیری از تمایلات، احساسات و دروغ‌ها را دارد. سریال ترکی سیب ممنوعه با بازی بازیگران مطرح ترکیه ای  چون ادا اجه ، شوال سام ، طلعت بولوت ، نسرین جواد زاده و… این روزها از شبکه جم سریز و جم تی وی در حال پخش است.

قسمت ۴۹ از فصل پنجم سریال ترکی سیب ممنوعه
قسمت ۴۹ از فصل پنجم سریال ترکی سیب ممنوعه

قسمت ۴۹ از فصل پنجم سریال ترکی سیب ممنوعه

دوعان وقتی به خانه اکین میرسه داخل میره و از اکین میخواد تا به کومرو بگه بیاد تا باهاش صحبت کنه. کومرو وقتی پیش پدرش میاد ازش میپرسه که اینجا چیکار داری؟ دوعان ازش میخواد تا حاضر بشه و وسایلش را جمع کند تا به خانه برگردند اما کومرو بهش میگه من دیگه به پول و خونه تو احتیاجی ندارم و به اون خونه دیگه برنمیگردم، اکین وقتی میبینه کومرو راضی نیست به رفتن به خانه پدرش ازش دفاع میکنه و ازش میخواد تا خانه اش را ترک کنه دوعان عصبانی و کلافه میشه و اونجا بیرون میاد. بعد از رفتن دوعان اکین او را در آغوش می گیرد و او را دلداری میده و آرومش میکنه. چاتای به مدرسه هالیت جان میره تا او را به خانه برگردونه آنجا با یک پدر مادر روبرو میشه که آنها با کنایه و طعنه خودشان را بالاتر از پدر مادر هالیت جان میدونن و هالیت جان را تحقیر میکنن چاتای کلافه میشه و به مدیر مدرسه میگه که با ییلدیز فردا یه مراسم کتابخوانی برای بچه ها میخوایم برگزار کنیم.

چتین به اتاق دوعان در شرکت میره و بهش میگه یک کامنت زیر پست های ییلدیز دیدم که انگاری یه نفر او را تهدید کرده دوعان نگران میشه و به چتین میگه که این موضوع را پیگیری کنه و به ماموران سایبری هم اطلاع بده از طرفی به ییلدیز زنگ میزنه تا ماجرارو ازش بپرسه و ببینه که چیزی میدونه یا نه ییلدیز از آنجایی که این پیام زیر سر خودش بوده حسابی جا میخوره و دست و پایش را گم میکنه و از دوعان میخواد تا زیاد جدی نگیره و میگه چیزی نیست ولش کن بعد از قطع تماس سریعاً به مادرش خبر میده و میگه که پیج فیک را سریع ببنده تا تو دردسر نیفتن. اندر سر قرار با هاندان مادر کومرو میره بعد از کمی آشنا شدن با همدیگه هاندان از اندر درباره ییلدیز میپرسه و میگه می خوام کمی بیشتر درباره اش بدونم اندر شروع میکنه به بدگویی کردن از ییلدیز و بهش میگه که ییلدیز رابطه کومرو و پدرش دوعان را بهم زده. هاندان عصبانی میشه و ازش میخواد تا بهش کمک کنه که هر چه سریعتر ییلدیز و دوعان از همدیگه جدا بشن اندر از خدا خواسته قبول میکنه و میگه همه تلاشمو می کنم تا بهتون کمک کنم.

وقتی هاندان از پیش اندر میره جانر پیش خواهرش میاد و ازش میپرسه که هاندان باهات چیکار داشت؟ اندر میگه هیچ نگران کومروست و خیلی دلش میخواد تا با کومرو برگرده و اونو ببینه اما انگاری دوعان مانع این کار میشه و ازم کمک خواست گفت اولین قدم اینه که یه کاری کنیم سریع تر ییلدیز و دوعان از همدیگه جدا بشن منم قبول کردم. از طرفی به جانر میگه که صحبتهای مریچ دوست کومرو را شنیده و متوجه شده که او به دوعان علاقه داره و احساس می کنا که دوعان هم بهش علاقه داره به خاطر همین باید از این قضیه استفاده کنیم چاتای به ییلدیز زنگ میزنه و درباره ماجرای پیش اومده تو مدرسه هالیت جان باهاش صحبت میکنه ییلدیز با شنیدن این موضوع حسابی عصبانی میشه و قبول میکنه و میگه فردا میریم مدرسه تا حال اون مادر و پدرو بگیریم و بهشون بفهمونم که بچه ما هم واسمون مهمه و بهش اهمیت میدیم سپس با همدیگه کتاب داستانی را انتخاب می کنند و شروع به تمرین کردن می کنند تا برای فردا خوب اجرا کنند. اندر متوجه میشه که مریچ و دوعان در شرکت هستند و ییلدبز در خانه تنهاست و از این فرصت استفاده میکنه و سریعاً به هاندان خبر میده.

او خودشو به خانه دوعان میرسونه و بعد از معرفی خودش به ییلدیز، بهش میگه اومدم بهت یه پیشنهاد خوب بدم در ازای گرفتن پول سریعاً از دوعان جداشو و از کشور خارج شد ییلدیز حسابی جا خورده و ابتدا با طعنه و کنایه قبول میکنه اما بعد با عصبانیت او را از آنجا بیرون میکنه هاندان که صدای ییلدیز را ضبط کرده فایل صوتی را به دستیارش میده و ازش میخواد تا دستکاری کنه تا فایل صوتی دستکاری شده را به دوعان برسونه که رابطه شون بهم بخوره. اندر پیش مریچ میره و بهش میگه من فهمیدم که به دوعان احساس داری اومدم بهت بگم که این حس دو طرفه است و دوعان هم همین حسو بهت داره اما از طرفی از آنجایی که کومرو دخترشه و توام دوست دخترش هستی نمیتونه پا پیش بزاره بهتره تو شروع کننده رابطه باشی. مریچ خوشحال میشه و ته دلش به این رابطه دوطرفه امیدوار. هاندان سریعاً به شرکت میره و فایل صوتی را برای دوعان پخش میکنه و با کنایه بهش میگه اینو خواستم بهت برسونن تا گوش کنی و اون روی واقعی زنتو بهتر بشناسی.

دوعان تک خنده ای میکنه و با پوزخند بهش میگه خودم از پیشنهادت بهش مطلع هستم و فایل صوتی کامل و بدون دستکاری شده را براش پخش میکنه هاندان که حسابی جا خورده عصبانی میشه و از اونجا میره. ییلدیز فکراشو کرده و به سمت شرکت میره تا به دوعان خبر بده که جوابش مثبته به ازدواج واقعی. مریچ به اتاق دوعان میره و از اونجایی که اندر بهش گفته بود که پا پیش بزاره بهش ابراز علاقه میکنه و احساسش رو بهش میگه دوعان از شنیدن حرفاهای مریچ حسابی جا خورده و تعجب کرده و بهش چشم می دوزد. مریچ به سمتش میره و او را می بوسد همان موقع ییلدیز وارد اتاق دوعان میشه و آنها را تو اون وضعیت با هم میبینه و حسابی جا میخوره…..

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان فصل پنجم قسمت اول تا آخر سریال ترکی سیب ممنوعه

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest

0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا