خلاصه داستان قسمت ۳۲۳ سریال ترکی خواهران و برادران + تصویر
در این مطلب از سایت جدولیاب برای طرفداران خلاصه داستان قسمت ۳۲۳ سریال ترکی خواهران و برادران را گذاشته ایم، برای خواندن این مطلب ما را همراهی کنید. سریال ترکیه ای Kardeslerim خواهران و برادران به کارگردانی سرکان بیرینجی داستان یک خانواده را روایت میکند. خانوادهای که علیرغم تمامی مشکلات و سختی ها سعی دارند هر طور شده کنارهم باشند و با تکیه بهم از پس سختیهای زندگی بربیایند. این سریال خانواده بودن،کنارهم بودن،بدی و خوبی را نشان میدهد. نویسندگی این اثر گول ابوس سرمچی می باشد. بازیگران این سریال جذاب عبارتنداز؛ Celil Nalçakan – Halit Özgür Sarı – Ahu Yağtu – Cüneyt Mete – Fadik Sevin Atasoy – Su Burcu Yazgı Coşkun و …
قسمت ۳۲۳ سریال ترکی خواهران و برادران
شنگول با فاطما و بقیه شرکت کنندگان شروع میکنند به آشپزی کردن شنگول زیر چشمی فاطما را زیر نظر داره از طرفی فاطما هم او را با حرص نگاه میکند در آخر غذاهایشان را بعد از درست کردن در یخچال قرار میدن. عمر سوسن را با خود به حیاط مدرسه میبره و با کیکی که گرفته او را سورپرایز میکنه سوسن با دیدن کیک تعجب میکنه و میگه ولی من تولدم نیست عمر میگه میدونم امروز سالگرد روزیه که من تو رو دیدم و عاشقت شدم سوسن حسابی خوشحال شده و او را در آغوش میگیرد. در کلوب وکیل پیش آکف میره و میگه سادو در زندان مرد آکف تعجب میکنه و میگه پس زنش با سوزان چیکار داشته؟ وکیل میگه نمیدونم باید آدرسشو پیدا کنم. در مدرسه سر زنگ ورزش بچهها با همدیگه مسابقه میدن در آخر یاسمین وقتی خوشحال شدن آسیا و گروهشو از برد میبینه عصبی میشه و باهاش دعوا میکنه. در کلوب یامان، آکف به همراه سوزان و ثریا از غذای شرکت کنندگان میچشند همگی از غذای فاطما تعریف میکنند یامان او را برنده مسابقه معرفی میکند اما اکف بهش میگه غذاهای شنگول خانوم خیلی خوشمزه است نمیدونم چرا این سری انقدر شور کرده حتماً چیزی شده وگرنه از قصد که این کارو نمیکنه! در آخر تصمیم میگیرند شنگول به عنوان کمک آشپز استخدام بشه.
بچهها در مدرسه نشستن و در حال خوردن ساندویچ هستند که صرب به آنجا میاد یاسمین خوشحال میشه و از اومدنش تعجب میکنه و میپرسه اونجا چیکار داره باید استراحت کنه! صرب میگه چند لحظه بعد متوجه میشی برای چی اومدم صری برای آسیه وعمر کری میخونه و بعد از چند دقیقه پلیس میاد و آسیه را میخواد ببره عمر عصبی میشه و به صرب میگه توی بیمارستان گفتی آسیه هلم نداده چرا الان اینو میگی؟ صرب میگه ترسیدم بلایی سرم بیاری عمر سریعاً به آکف زنگ میزنه و ماجرا رو میگه آکف با سوزان و وکیل به طرف دادگستری میروند. آنجا اکف شوال را دوباره با سادو تهدید میکنه شوال با خونسردی فیلم او و ولی را نشانش میدهد و میگه اون وقت منم اینو به قاضی نشون میدم آکف از اینکه دوباره اون فیلم سر و کلهاش پیدا شده و دست شوال افتاده عصبی میشه و از آنجا بیرون میزنه و از آنجایی که کاری دیگه از دستش بر نمیاد با عصبانیت به طرف ماشینش میره. بعد از چند دقیقه وکیل با عمر بیرون میاد و میگه برای آسیه حکم زندان بریدن و تا روشن شدن قضیه باید اونجا باشه آسیه با همه خداحافظی میکنه و عمر و امل را در آغوش میگیره و عمر بهش میگه نترسه و هر کاری میکنه تا او را از آنجا بیرون بیاره سپس آسیه سوار ماشین و راهی زندان میشود….