خلاصه داستان قسمت ۳۲۶ سریال ترکی خواهران و برادران + تصویر
در این مطلب از سایت جدولیاب برای طرفداران خلاصه داستان قسمت ۳۲۶ سریال ترکی خواهران و برادران را گذاشته ایم، برای خواندن این مطلب ما را همراهی کنید. سریال ترکیه ای Kardeslerim خواهران و برادران به کارگردانی سرکان بیرینجی داستان یک خانواده را روایت میکند. خانوادهای که علیرغم تمامی مشکلات و سختی ها سعی دارند هر طور شده کنارهم باشند و با تکیه بهم از پس سختیهای زندگی بربیایند. این سریال خانواده بودن،کنارهم بودن،بدی و خوبی را نشان میدهد. نویسندگی این اثر گول ابوس سرمچی می باشد. بازیگران این سریال جذاب عبارتنداز؛ Celil Nalçakan – Halit Özgür Sarı – Ahu Yağtu – Cüneyt Mete – Fadik Sevin Atasoy – Su Burcu Yazgı Coşkun و …
قسمت ۳۲۶ سریال ترکی خواهران و برادران
فاطما و شنگول دو رمال را به خانه شان می اورند تا انرژی های منفی را ازشون دور کنن. انها تظاهر میکنند که کارشونو شروع کردن ولی فاطما و شنگول را بیهوش میکنن. اوگولجان پیش الیف میره و میگه از کلاس رقص پیام دادن که بریم الیف میگه دلیلی نداره با تو برم با تولگا میرم. تو کلاس الیف با تولگا حرف میزنه درباره کلاس که یاسمین حسادت میکنه و به اوگولجان میگه ما هم بریم. عمر با ناراحتی تو حیاط نشسته که اوگولجان پیشش میره و میگه چیشده؟ عمر میگه سوسن هنوز قهره اوگولجان بهش میگه بسپار دست من. یامان و سوزان وقتی بعد از قرار کاری بیرون میان میبینن که ماشین خراب شده و روشن نمیشه یامان به تعمیرکار زنگ میزنه که اونا میگن ۲ ساعتی طول میکشه برسیم یامان به سوزان پیشنهد میده باهم برن رستوران نزدیک اونجا و ناهار بخورن سوزان قبول میکنه. شنگول و فاطما وقتی به هوش میان میبینن که هرچیز قیمتی که تو خونه بوده دزدها بردن سپس به طرف خانه حلمیه میرن و اونجا ماجرارو بهش میگن حلمیه به رمال ها زنگ میزنه و ازشون میخواد به اونجا بیان برای بیرون کردن انرژی های منفی سپس چوب هایی در دست میگیرن تا به حساب اونا برسن و وسایلشونو پس بگیرن.
در کلاس رقص الیف وقتی یاسمین و اوگولجان را میبینه که اومدن به تولگا میگه از حسادتشونه سپس بعد از کلاس اوگولجان از تولگا میپرسه چجوری با الیف دوست شدی؟ درک نمیکنم تو از یاسمین خوشت می اومد! تولگا ازش میپرسه دلیل این پیگیریش و مشکلش چیه؟ اوگولجان میگه نه مشکلی ندارم سپس یاسمین و الیف میان که تولگا حقیقتو میگه که برای در اومدن حسادت اوگولجان تظاهر به دوستی کردن یاسمین خوشحال میشه ولی به روی خودش نمیاره الیف به اوگولجان میگه قرار نیست به این راحتی به دستش بیاره و باید واسش تلاش کنه. سوزان و یامان در رستوران نشستن که از پرسنل میان و ازشون اجازه میگیره که عکس بگیره برای صفحه شون تو فضای مجازی سوزان عکسو خودشم میگیره تا توی صفحه خودشم بزاره. آکیف با دیدن عکس سوزان به ثریا نشون میده و با طعنه میگه یامان چشم چران مدام دنبال سوزانه ثریا یاد حرف های نباهت و اکیف میوفته که میخوان سوزان با یامان باشه و از حرصش به آکیف میگه شب باهم باشن اکیف خوشحال میشه و میگه یه ویلا داره و ثریا را به اونجا دعوت میکنه.
شنگول و فاطما و حلمیه منتظر اومدن زن ها هستن که وقتی میان حلمیه سریعا به طرفشون میره که باعث میشه اونا فرار کنن شنگول از کار عجولانه حلمیه عصبی میشه و با ماشین پدر حلمیه با فاطما به دنبالشون میرن. لیدیا با ذوق میره پیش عمر تا کار کنه که عمر بهش تبریک میگه و ادامه میده که ولی من باید برم با اوگولجان قرار دارد لیدیا واسه اینکه بی دلیل میخواد کار کنه حرص میخوره. آکیف حسابی به خودش رسیده که نباهت جا میخوره و دلیل رفتارهاشو نمیفهمه اکیف تظاهر میکنه که واسه قرار کاری داره میره. اوگولجان چندتا بادکنک قلبی گرفته و با عمر به حیاط خانه سوسن میرن. اونجا عمر با نردبان طبق نقشه اوگولجان به دم پنجره اتاق سوسن میره که سوسن با دیدنش جا میخوره و خوشحال میشه عمر ازش معدرت خواهی میکنه و با سهل انگاری اوگولجان از اونجا میوفته پایین سوسن میترسه و بالا سرس میره و اوگولجان میخنده در اخر باهم آشتی میکنن….