خلاصه داستان قسمت ۳۳۲ سریال ترکی خواهران و برادران + تصویر
در این مطلب از سایت جدولیاب برای طرفداران خلاصه داستان قسمت ۳۳۲ سریال ترکی خواهران و برادران را گذاشته ایم، برای خواندن این مطلب ما را همراهی کنید. سریال ترکیه ای Kardeslerim خواهران و برادران به کارگردانی سرکان بیرینجی داستان یک خانواده را روایت میکند. خانوادهای که علیرغم تمامی مشکلات و سختی ها سعی دارند هر طور شده کنارهم باشند و با تکیه بهم از پس سختیهای زندگی بربیایند. این سریال خانواده بودن،کنارهم بودن،بدی و خوبی را نشان میدهد. نویسندگی این اثر گول ابوس سرمچی می باشد. بازیگران این سریال جذاب عبارتنداز؛ Celil Nalçakan – Halit Özgür Sarı – Ahu Yağtu – Cüneyt Mete – Fadik Sevin Atasoy – Su Burcu Yazgı Coşkun و …
قسمت ۳۳۲ سریال ترکی خواهران و برادران
سوزان به پیشنهاد یامان بعد از خوردن شام به بار میرن تا کمی بیشتر خوش بگذرونن. فردای آن روز یامان وقتی از خواب بیدار میشه و سوزان را کنار خودش رو تخت میبینه شوکه میشه لیدیا قبل از رفتن به مدرسه پدرش را صدا میزند که او بهش میگه من بیدارم تو برو مدرسه. سوزان و یامان هرچی فکر میکنند یادشون نمیاد که چی شده تنها چیزی که به خاطر دارند اینه که به خانه یامان آمدند تا او برای سوزان قهوه درست کنه. اوگولجان با فاطما حرف میزنه و میگه نتونستم کاری کنم که الیف منو ببخشه چیکار کنم؟ او بهش میگه باید قهرمان بازی در بیاری سپس نقشه میریزه که فردی کیف الیف را بدزدد و اوگولجان بره پس بگیره اینجوری پیش الیف قهرمان میشه الیف او را میبخشد اوگولجان از این نقشه استقبال میکند. بچهها وقتی به مدرسه میرن تولگا بهشون میگه که شوال استاد بوراک را اخراج کرده آنها پیش استاد بوراک میرن که با ناراحتی در حال جمع کردن وسایلش هست عمر ازش میپرسه به خاطر اون داره از اونجا میره؟ بوراک میگه اصلاً مهم نیست شما باید به درستون فکر کنین که در آزمون کنکور قبول بشین موقع رفتن استاد بوراک همه او را تشویق میکنند که شوال حرص میخوره.
فاطما در پارک پیش پسری میره و بهش پول میده تا کیف یک دخترو بدزده نباهت در کلوب پیش سوزان رفته و درباره جلسه روز گذشته ازش سوال میکنه که اتفاق خاصی بین او و یامان افتاد یا نه سوزان چیزی نمیگه و تظاهر میکنه بعد از تموم شدن جلسه به خانه هایشان رفتند. شنگول در کلوب با دیدن آکف پیشش میره و ازش میپرسه چی شده که تو به تمام حرفهای مادر شوهر من گوش میدی؟ چه آتویی ازت داره؟ آکف میگه اینجوری نیست و با بهونهای از آنجا میره. تولگا در مدرسه وانمود میکند که دختری به اسم برنا تو زندگیشه تا اینکه وقتی حسادت و عصبانی شدن یاسمین را میبینه عکس پیرزن را بهش نشون میده و ماجرا رو میگه و بهش میگه حسادت نکن چیز خوبی نیست یاسمین حرص میخوره و میگه اینجوری نیست. جلوی در خانه آیلا اوگولجان و فاطما به همراه پسری که قراره کیف الیف را بدزدد وایسادن اون پسر تو یه موقعیت کیف آیلا را میدزد و فرار میکنه اوگولجان به دنبالش میره اما الیف زودتر بهش میرسه و بعد از گرفتن کیف آیلا شروع میکنه به کتک زدنش و میگه به پلیس تحویلت میدم اون پسر میگه من هیچ گناهی ندارم و ماجرا را برایش تعریف میکنه الیف از این کارهای لوگولجان حرص میخوره و با همدیگه پیش آیلا و فاطما برمیگردند الیف ماجرا رو به آیلا میگه و آیلا فاطما را برای این نقشه سرزنش میکنه.
عمر پیش اوگولجان رفته که ماجد جلوی راهشونو میگیره و میگه باید برگردین سر کار به این راحتیا نمیتونین جا بزنین ازتون فیلم دارم که با پولهای تقلبی جنس میخرین. در کلوب ثریا پیش سوزان رفته و بهش میگه که یامان پیشنهاد همخونگی به او داده بود و از آنجایی که میدونه بین آنها چیزی نیست نمیخواد پرسنل کلوب پشت سرشون حرف بزنه سپس از آنجا میره که سوزان از این حرفها جا میخوره و مطمئنتر میشه که یامان فردی چشم چرون و فرصت طلبه. اوگولجان و عمر پیش ماجد رفتند اما بعد از چند دقیقه پلیسها به اونجا میان ماجد موفق میشه تا فرار کنه و فقط هم دستانش گیر میافتند. شب وقتی یامان پیش سوزان میره او با سردی باهاش رفتار میکنه یامان تعجب میکنه و ازش میپرسه این رفتار به ثریا ربط داره؟ سوزان جواب مشخصی نمیده و ازش فاصله میگیره. شب عمر وقتی به طرف کلوب در حال رفتنه ماجد جلوی راهشو میگیره و او را با خودش به ویلا میبره دست و پایش را به یک صندلی میبندند و او را داخل استخر میاندازند سپس خودشون از اونجا میرن…..