کلمات جدولی که با حرف (ز) آغاز می شوند با معنی آنها
جدول یاب:برای دسترسی سریع شما عزیزان به لغات سخت جدولی تمامی لغات که با حرف (ز) آغاز شده اند به ترتیب الفبا نوشته شده است:
زاج سفید =شب
زاج سیاه =قلیا
زادگاه اقبال لاهوری =سیالکوت
زادگاه انیشتین =اولم
زادگاه پدر شعر فارسی =رودک
زادگاه حضرت ابراهیم =اور
زادگاه نیما =یوش
زار =ناتوان- عاجز
زالزالک =کری
زاغ =کراکر
زانو =چوک- لولای پا
زانوان =رکب
زانو بند شتر =عقال
زاویه یاب =پانتول
زاهد ایرانی ملقب به ژنده پیل =شیخ جام
زائو ترسان =ال
زائیدن =زا
زب =رایگان- مجانی- مفت
زبان انجیل =سریانی
زبان برهمنان هند =سنسکریت
زبانشناس و شرق شناس آلمانی =مولر
زبان کوچک =لهات
زبان مردم تایلند =تای
زبانه آتش =لهیب
زبان یهود =عبرانی
زبانی در جنوب هندوستان =تامیل
زبل =زرنگ- چالاک- کاری- بی کیار
زجاج =آبگینه
زخم =جریحه- جراحت
زخم آب کشیده =ناسور
زخم زدن =جرح
زخم کوچک =لهات
زدوده و جلا داده شده =رومینا
زر =طلا
زردک =هویج
زردک صحرایی =شقاقل
زرد کم رنگ =لیمویی
زر دوزی جامه ابریشم =تراز
زرشک =اترار
زرقلب و ناسره =ماخ
زرنگ و کاری =بی کیار- چالاک- زبل
زرنیخ سفید =ارسنیک
زره ساز =زراد
زر و سیم =زخارف
زشت تر =انکر
زشت و پلید =دش- زبون -هلاشم- قبیح- گست- انر- ناپسند
زعفران =هرد- رادل
زغن =غلیواج
زکام =داهی
زگیل =واروک- وردان
زلزله سنج =سیسموگراف
زمان بی آغاز =ازل
زمزمه کردن =ترنم
زمین آماده کشت =آیش
زمین بایر =غامر- یولاخ- هولاخ
زمین دور از آب =لیا
زمین شوره زار =کوراب
زمینه =تم
زنان =نسوان
زن بخت النصر =سمیرامیس
زن سرخ روی =حمیرا
زنبق سفید =ایرسا
زنبور عسل =نحل-انگ
زن بیوه =حربا-کالم
زنجبیل شامی =راسن
زن جنایتکار =جانیه
زن خالدار =خیلا
زن خوشبو =عاتکه
زندان =لگ
زندان مسعود سعد =دهک-نای
زندان معروف فرانسه =باستیل
زندانی و محبوس =سجین
زن رستگار =فایزه
زن کمر باریک =هیفا
زن کوچ کننده =راحله
زن کولی =سوزمانی
زنگ =جرس
زنگ بزرگ =جرس
زنگ بزرگ کاروان =درا
زن نافرمان =ناشزه
زن وفادار =ساتی
زوبین =مک- نیزه کوچک- دلام
زوج نیست =فرد
زوجه فتحعلی شاه =آسیه خانم
زور- حمله =کر
زورق =کرجی- کشتی کوچک- بلم
زور و قدرت =هنگ
زوزه سگ =هریر
زوزه کشیدن وهرزه گفتن =لائیدن
زوغ = نهر- جوی- رودخانه
زون =بهره- حصه- قسمت
زهدان =رحم- بچه دان
زهرا =درخشان- سفید روی
زهر =شکوفه – سم
زهرابه میکروب ها =توکسین
زهرها =سموم
زهر هلاهل =رز
زهشت =دم نفس
زهک =آغوز- ماک
زهم =بوی بد
زهو =فخر- کبر- خودپسندی
زهوار =تسمه – بند
زهی =خوشا – آفرین
زی =طرف- جانب- سو
زیاد =بیش- افزون- بسیار- فراوان
زیانکاری =خسر
زیبای افسانه یونان =نارسیس
زیبق =جیوه
زیپلین =بالون
زیتون =محصول رودبار
زیتون تلخ =طاخک
زیج =حساب نجوم
زیرا =چون
زیر پا مانده =له
زیر خاک پنهان کردن =دس
زیردریایی معروف رمان ژول ورن =توریلوس
زیرک =اریش – داهی
زیرک- پهلوان =کو،گو
زیرک ودانا =طبن- هوشیار – هژیر – کیس
زیره سیاه =کرویا
زیرین =پایینی
زیست =زندگی
زیست شناس سوئیسی =شارل بونه
زیست شناس وبافت شناس فرانسوی سده نوزدهم =شارل فلیپ روبن
زیغ =حصیر – بوریا- زیلو
زیغال =پیاله – کشکول
زیگزاگ =منکسر- کنگره- دندانه دار
زینت وارایش =ماهو- پیرایه- زیور
زینک =روی
زین و برگ =یراق
زینه =پله- پلکان
زیور پای زنان =خلخال