خلاصه داستان قسمت ۶۹ سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۶۹ سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر را می توانید مطالعه کنید. با ما همراه باشید. این سریال به کارگردانی علی بیلگین، امید و ناامیدی‌ها، جنگ‌ها و تلاش‌های کارکنان صنعت سینما را به تصویر می‌کشد. سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر (Menajerimi Ara) در ژانر درام و کمدی محصول سال ۲۰۲۰ برگرفته از سریال فرانسوی Dix Pour cent به سفارش کانال Star Tv میباشد.

قسمت ۶۹ سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر
قسمت ۶۹ سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر

قسمت ۶۹ سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر

چینار وقتی برنامه خودش را از توی اتاقش برمیداره و برنامه‌ای که چینی ها دادن بهشون تطابق میدن و مطمئن می شوند که آنها یکی است و ۱ نفر رفته اتاق چینار و این اطلاعات را برداشته. سرکان فکرش درگیر میشه و میگه یعنی جاسوسه آژانس اگو کیه؟ و به چینار میگه اگه این جاسوس پیدا نشه تو باید از این جا بری. فریس به خاطر جواب بیبی چکش ذهنش به هم ریخته‌ست و حال خوبی نداره به خاطر همین چیزی نمیگه و از اتاق سرکان بیرون میاد. چینار به دنبالش میره و ازش میپرسه میگه چرا تو اتاق از من دفاع نکردی؟ به من میگه باید اخراج شی! فریس بهش میگه من فعلا حال خوبی ندارم باشه واسه بعدا درباره اش صحبت می کنیم و میره. چینار به امراه میگه حواست به اتاقم باشه از اتاقم اطلاعات دزدیده شده باید بفهمیم که کار کی بوده امراه به دجله و گولین شک می کنه و زیر زیرکی آنها را می پاید. چینار با پریده و کراج جلسه میزارند تا ببینن جاسوس آژانس کیه؟

چینار می‌گه آژانس در شرف ورشکستگیه معلوم نیست جاسوس کیه! باز باید بشینیم ببینیم بعد از سرکان کی میاد آژانس رو میخره البته اگه بخره! آخه کی میاد آژانس ورشکست شده را بخره؟ کراج با کمال آسوده خاطری میگه الان دیگه مهم نیست جاسوس کیه مهم اینه که سر آژانس اگو چی میاد؟ پریده و چینار از این خونسرد بودن کلاچ تعجب می کنند. گولین تو اتاق کراج است که کراج ازش می خواد سناریو جدید را از قفسه های کتابخانه بهش بده گولین چشمش به بسته های پستی میافته می‌گه آقا کرج اینا رو ندیدین حتما ببینین شاید چیز مهمی باشند. گولین پاکت عکس باریش و دجله را برمیدارد و بازش می کند ولی به محض اینکه می خواد عکس را در بیاره کراج بهش میگه ول کن اونارو خودم میبینم، تو سناریو را به من بده. گولین عکس را ندیده سر جایش میزاره و گوشزد میکند که حتما این بسته ها را نگاه کنید. دجله بلیط یک نمایش را داره ولی از فرط خستگی نمیخواد بره و بلیط اش را به امراه میده. باریش شب به دجله پیام میده و میگه وقت داری همدیگر را ببینیم؟

بهش میگه خیلی خستم می خوام برم خونه فقط بخوابم ولی قبل از رفتنم میام پیشت یه سر میبینمت. دجله برای باریش یه آدرس میفرسته و میگه بیا اینجا باریش وقتی به اونجا میره میبینه دجله نیست، بهش پیام میده می‌گه من همونجاییم که گفتی ولی تو نیستی، دجله برایش پیام می فرستد می‌گه نشانه های روی درخت را دنبال کن باریش با دنبال کردن نشانه ها به یک میزی کناره دریا میرسه و می بینه دجله اونجاست. باریش با خنده بهش میگه این خودش یه تقلبه بعد از کمی صحبت کردن و تعریف روزمرگی شان باریش به دجله نشان‌میده که آن پوستر مارلون براندو را قاب کرده و می خواد به جای اونی که برن واسش خریده به دیوار خانه اش بزنه دجله دوباره گریه اش میگیره و به باریش میگه تو از قصد اینو گفتی که من دوباره گریه ام بگیره و بهش میگه من نمیخوام وقتی پیشتم گریه کنم. باریش او را می بوسد و می‌گه گریه کنی کنارتم خوشحال باشی کنارتم همه جوره کنارتم. دجله خوشحال میشه. امراه که به جای دجله به نمایش رفته بود وقتی خودش را معرفی می کند که از طرف دجله ارتم اومدم.

یه دختر از دور حرف‌هایش را می‌شنود و فکر می‌کند که او دجله است به خاطر همین جلو میره و بهش میگه من همیشه فکر میکردم دجله دختره ولی الان فهمیدم که پسره اون دختر میگه من تازگیا بازیگر شدم مدیربرنامه‌‌ای هم ندارم تعریف شما رو خیلی شنیدم و دوست دارم که شما مدیر برنامه من بشین و از امراه شماره اش را می گیرد. امراه هم چیزی نمیگه که من دجله نیستم و خودش را  جای دجله گذاشته شب وقتی کراج به خانه اش میره متوجه می شه که مایدا خانه را برای فروش گذاشته و حتی مشتری هم اومده و پسندیده. کراج حالش بد میشه و در تنهایی میشینه و به خاطراتش با مایدا فکر میکنه. فریس تمام شب را قدم میزنه و در آخر پیش چینار میره و با او درد و دل میکنه و می گه من به هرچی که می خوام میرسم ولی نمی دونم چرا تو موقع خودش اتفاق نمیافته . چینار همونجوری که داره آرومش میکنه میبینه که فریس خوابش برده.

فردای آن روز فریس با آصلی قرار داره تا درباره سناریویی که نوشته با هم حرف بزنن از آنجایی که دیشب خوابش برده نتونست سناریو رو بخونه به خاطر همین به دجله میگه ۱۰ دقیقه ای سناریو رو بخون نظرتو بهم بگو. از طرفی سر فیلمبرداری عمر با باریش به مشکل میخوره و دیالوگ های خودش را تغییر میده کارگردان عصبی میشه و کار را متوقف میکند. کارگردان میگه به کراج زنگ بزنید تا بیاد ببینیم چه کار کنیم. فریس به سر قرار میرسه و دجله پیام‌میده که خوندی؟ چی شد؟ ولی دجله هنوز تموم نکرده و وقتی میخواد جواب را بده می بینه گوشیش خاموش شده. فریس هم وقتی میبینه از دجله خبری نیست به آصلی می‌گه خوندم خیلی عالی بود بعد از گفتن این جمله دجله براش پیام میفرسته که خیلی افتضاحه اما فریس هر چقدر که میخواد نظرش را برگردونه و به آصلی بگه موفق نمیشه. گولین درباره دوستش صحبت میکنه که با یک بازیگر در ارتباط بوده و از کارش اخراج شده با شنیدن این حرف دجله کمی احساس ترس میکنه.

کراج با پریده با نویسنده سریال قصه های پری ملاقات می کند و نویسنده بهش میگه اگه عمر سر عقل نیاد آخر همین قسمت میمیره چون این بار اولش نیست. کراج  به سمت محل فیلمبرداری میده و وارد کاروان عمر میشه و ازش میپرسه چی شده؟ عمر میگه من نمیتونم ساکت بنشینم شخصیت یامور هر چی از دهنش در میاد میگه ولی من نباید چیزی بگم این با شخصیت من جور در نمیاد . کراج بهش میگه شخصیت یامور طرف حسابش شخصیت اویگار هستش نه عمر و در ادامه بهش میگه عمر اگه با این موضوع کنار نیایی آخر همین قسمت تو را می کشند. عمر بهش میگه چه جوری میخوان منو بکشن ؟ شخصیت به این قویو؟ کراج میگه انگار قرار است بدون هیچ حرفی توی اتاق تو تنهایی خودت بمیری. عمر جا میخوره و به کراج میگه من بهت ایمان دارم که میتونید درستش کنی…

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا