ماجرای کامل قسمت بیست و نهم سریال خانه امن شبکه یک

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت بیست و نهم سریال خانه امن به کارگردانی احمد معظمی را می خوانید: با ما همراه باشید… سریال خانه امن هر شب ساعت ۲۲:۱۵ دقیقه بر روی آنتن شبکه یک سیما می رود.

قسمت بیست و نهم سریال خانه امن

کمال به سراغ مرد زندانی که فراریش داده بود رفته است و باهم صحبت می‌کنند که او فقط اظهار می‌کند هیچ چیزی نمی‌داند و کمال می‌گوید بهتر است به گذشته برگردیم و از آن زمان صحبت کنیم.
بلاخره آن مرد صحبت می‌کند و می‌گوید قصد دارد راهی برای جلوگیری از کشتار دوباره مردم بشود و به گذشته می‌رود و برای کمال تعریف می‌کند.
آن مرد که ناصر نام دارد اتفاقاتی که قبلا افتاده است و حتی داستان ترور بهشتی را تعریف می‌کند.
ناصر می‌گوید که تا وقتی که عدالت و چند طبقاتی در جامعه وجود داشته باشد این جریانات پیش می‌آید که کمال می‌گوید این ها تماما شعار هایی است تا خودشان را قانع کنند.
حبیب و یکی دیگر از مامورانی که برای زیرنظر داشتن شهروز به ابوظبی رفته اند با کمال تماس گرفته اند و می‌گویند که شهروز از اتاقش بیرون نمی‌آید و می‌ترسند بلایی که بر سر ثمین هدایت آورده اند را بر سر او نیز بیاورند و تنها ۲۴ ساعت صبر می‌کنند تا اگر اتفاقی نیوفتاد شهروز را صحیح و سالم به ایران برگردانند تا بتوانند از او اطلاعات بگیرند.
تابان به پیام زنگ می‌زند و می‌گوید که شخصی به سراغ او رفته است و گفته اطلاعاتی راجب خواهرش دارد و باهم قرار گذاشته اند که پیام عصبانی می‌شود و می‌گوید که چرا زودتر چیزی به او نگفته است که تابان تماس را قطع می‌کند و حرکت می‌کند.
پیام سوار ماشین شده است و به دنبال تابان می‌رود و در مسیر با افشین تماس می‌گیرد و به او همه چیز را می‌گوید.
تابان به محل قرار رسیده است که دنیا به سراغ تابان می‌رود و با بستن چشم هایش او را به سمت جایی که داوود خواسته است، می‌برد.
افشین و پیام به محل قرار آن ها رسیده اند که خبری از تابان نیست و باز هم تیرشان به سنگ خورده است.
تابان در اتاقی نشسته است که داوود به سراغش می‌رود و می‌گوید اگر پیام را راضی کند که برای او یک سری مدارک جعلی درست کند او را پیش خواهرش می‌برند و به تابان می‌گوید خواهرش سالم و صحیح است…
دکتر معالج فرشته به آن ها می‌گوید که عفونت پیشرفت کرده است و هرچه سریعتر باید پایش قطع شود. محسن حالش بد می‌شود و نسرین خانم گریه می‌کند.
کمال و افشین درباره اتفاقاتی درحال رخ دادن است صحبت می‌کنند و می‌گویند اگر از تابان خبری نشود پیام را به زندان برگردانند.
محسن به پدرش می‌گوید که قرار است پای فرشته را قطع کنند که حالش گرفته می‌شود و یه دفتر کارش می‌رود.
باهم صحبت می‌کنند که ماموران افشین تماس می‌گیرند و به او می‌گویند پیام دور و بر ماشین تابان می‌چرخد و ممکن است با آمدن آدم رباها کار را برای آن ها سخت تر کنند، افشین با میام تماس می‌گیرد و می‌گوید هرچه سریعتر به خانه برود…
کامران به خانه برمی‌گردد که با نبود همسرش مواجه می‌شود و سراسیمه به فرودگاه می‌رود.

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا