خلاصه داستان قسمت ۵ سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۵ سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر را می توانید مطالعه کنید. با ما همراه باشید. این سریال به کارگردانی علی بیلگین، امیدها و ناامیدی‌ها، جنگ‌ها و تلاش‌های کارکنان صنعت سینما را به تصویر می‌کشد.سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر (Menajerimi Ara) در ژانر درام و کمدی محصول سال ۲۰۲۰ برگرفته از سریال فرانسوی Dix Pour cent به سفارش کانال Star Tv میباشد.

قسمت ۵ سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر 
قسمت ۵ سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر

قسمت ۵ سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر 

فریس به دجله میگه برای به دست آوردن دل نباهات خانم براش یه جعبه شکلات بگیره و بفرسته. بعد از ارسال کردن دجله میفهمه که نباهات به پسته حساسیت داره و شکلاتی که گرفته پسته ای بوده به سرعت خودشو به خانه ی نباهات میرسه و قبل از تحویل گرفتنش ازش میگیره و بهش میگه توش پسته داره نباهات میگه بعد از نادر میبینم قسط جونمم کردین و در را به روی دجله میبندد. دجله معذرت خواهی میکنا و میگه اشتباه از من بود دیشب خیلی خودمو کنترل کردم ولی الان میگم که من بیش از اندازه طرفدارتونم و میره. دجله به آژانس میره و درباره نقش بازی کردن باریش و برن جلسه میزارن‌. به آنها میگن که باید باهم امشب برین به یک لوکیشن عاشقانه و همان موقع موزیکی پخش می شود و شما شروع به رقصیدن باهم میکنید تا مردم عادی ازتون عکس و فیلم بگیرن و وقتی تو فضای مجازی پخش بشه میفهمند که شما خارج از کار هم باهم رابطه دارین و کیفیت فیلم پایین نمیاد. باریش میگه خیلی مسخرست همه چیز ساختگی. بعد اونوقت ما تا کی باید برقصیم همینجوری تا یکی پیدا بشه عکس و فیلم بگیره؟ ۱ ساعت؟ ۲ساعت؟ چقد؟ برن میگه من خوشم نمیاد مثل دیوونه ها ساعت ها تو کوچه خیابان برقصم. باریش میگه این فکر کی بوده؟ فریس میگه من. دجله میگه من لوکیشنشو پیدا میکنم. موقع رفتن دجله به باریش میگه امشب میای دیگه؟ باریش میگه ببینم چی میشه و وقتی قیافه نگران دجله را میبینه میگه میام دختر دستیار و میره. چینار با یه بازیگر دیگه میره صحبت میکنه تا راضیش کنه به جای نباهات بیاد بازی کنه تا پروژه کنسل نشه .

ابتدا قبول نمیکنه ولی چینار راضیش میکنه. دجله پیش جولیده میره. او بهش می گوید که فردا تئاتر دارم هیچکی نمیاد استعدادمو در بیاره چینار گفت میاد میبینه که فکر کنم یادش رفته اونم نمیاد.دجله میگه نگران نباش یه روزی بالاخره تو هم شناخته میشی. جولیده میگه به شانس و پارتی بازی هم هست وگرنه همین برن را ببین باباش گذاشتتش نقش اول. دجله میگه یعنی آقای کراج پارتی بازی کرده؟ جولیده میگه معلومه وگرنه اون اصلا استعدادی نداره. دجله میگه بالاخره دخترشه دیگه عادیه. جولیده میگه دختر واقعی خودش نیست. کراج به لطف پول زنش به اینجا رسیده. خیلی بدهکاره به زنش. دجله میگه فکر کردم خودش به اینجا رسیده و با دیدن تلفنش میگه من باید برم پیش فریس خانم. چینار با خوشحالی به آژانس برمیگرده. فریس دلیل خوشحالیشو ازش میپرسه که میگه یه خواننده پیدا کردم به جای نباهات فیلم بازی کنه. و وقتی فریس اسمشو میشنود بهش میگه اون نمیشه اون به این نقش نمیاد اصلا بازیگر نیست به مشکل میخوریم و فریس به تراس میره و با خودش حرف میزنه که چجوری دل نباهات را بدست بیاره تا برگرده. چینار به بازیگر زنگ میزنه تا بگه این نقش مناسب روجیات شما نیست ولی هرچی میگه، آن فرد خوشش میاد و منصرف نمیشه از این نقش. شب مرال با دجله به لوکیشنی که قرار گذاشته بودن میرن. مرال از باریش و برن عکس میگیره. مرال به دجله میگه با چیزهایی که تعربف کردی ازش امکانو میدم که ازت خوشش بیادا، دجله میگه من یه بار از پدرم ضربه خوردم نمیتونم این ریسکو بکنم که یه بار دیگه ضربه بخورم امراه درست میگفت که بازیگرا هر لحظه یه حرفی میزن. برن به باریش میگه اگه از من متنفری خوشت نمیاد مجبور نیستیم انجامش بدیم. باریش میگه من ازت متنفر نیستم فقط بعضی وقتا ازت بدم میاد. برن میگه چرا؟

باریش میگه سر آرایشگرت داد میزنه میگی دوباره آرایشت کنه موهات به دلت نمیشینه داد میزنی سرشون. برن میگه راست میگی و ازش معذرت خواهی میکنه، باریش از عذرخواهیش جا میخوره. همان موقع صدای موسیقی در میاد و بلند میشن و شروع به رقصیدن میکنن. مرال عکس و فیلم میگیره و ذوق میکنه که با اینا چقد فالوور جمع میکنم. فریس و چینار با کراج و پریده به خانه جیلان همسر نادر میرن و باهاش اعلام همدردی می کنن. جیلان میگه همه مردم پشت سرش دارن حرف میزنن من به بوردوم برمی گردم پیش خواهرام فریس میگه کسی حق نداره حرفی بزنه که جیلان میگه مهم نیست واسم بهم حیانت میکرده. همگی تعجب میکنن که جیلان به کراج میگه تو ادای آدمهای شوکه را در نیار میدونم که میدونستی. جیلان میگه ۶۰% سهام آژانس به اولین کسی که پیشنهاد بده میفروشم. کراج میگه به ما ۴تا بفروش که همگی جا میخورن. فریس به دکتر زنان میره برای معاینه معمولی که بهش میگه اگه بچه میخوای باید زودتر شروع کنی چون تخمک هات دارن کم میشن. فردای آن روز با چینار به کافه میرن برای صرف صبحانه که این مشکلو بهش میگه چینا هم میگه مشکل منم با دوست دختر قبلیم همین بود اون بچه نمی خواست من میخواستم و باهم به آرایشگاه میرن تا چینار موهاشو کوتاه کنه. دجله به سرکار می رود که کراج صداش میکند.

کراج بهش میگه هوا سرد شده یخورده. یکسری مولتی ویتامین سمتش میگیره و میگه اینارو بگیر . دجله فکر میکند برای اون خریده و به اون داره میده که با لبخند تشکرمیکنه ولی کراج میگه اینارو برو بده به برن سیستم ایمنیش نیاد پایین مریض بشه. دجله با شنیدن این حرف دلش میشکنه و میگه من آدم تو نیستم که بهمن دستور میدی به گولتن بگو ببره و میخواد بره که بهش میگه به زودی من رئیس اینجا میشم اونموقع دیگه معلوم نیست اینجا کار کنی یا نه. دجله به ناچار قرص هارو میگیرد و میگه پول واسه تاکسی ندارم و کراج پول میده. دجله به جولیده میگه یهتاکسی خبر کنه تا بیاد و خودش تمام راه را به دلیل این تفاوتی که بینشان میگذارد گریه می کند. چینار به آن خواننده زنگ میزند و میگه من یه خورده فکر کردم دیدم این سناریو و نقش به شما نمیاد. آن شخص میگه من عاشق به چالش کشیدنم، چینار میگه تو یه سکانس باید خودکار بکنی تو چشم طرف نمیتونی قطعا انجام بدی. آن فرد میگه من که خیلی خوشم اومد چینار میگه نه اصلا به درد شما نمیخوره من تصمیم گرفتم که یه فیلم دیگه واست پیدا کنم و سپس قطع میکنه.

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا