شعرهای زیبا و شاد چهارشنبه سوری از قدیمی ترین ها تا جدیدترین ها
شعر های معروف شب چهارشنبه سوری
چهارشنبه سوری، چهارشنبههای آخر سال را اگر بخواهیم در میان خاطرات مان جستوجو کنیم زیباییهایی به خاطرمان میآید که فراموش شدنی نیست.
چهارشنبههایی که از صدای ترقه و انفجار خبری نبود و رسم و رسوم زیبای خانوادهها در کنار هم شبی خوب و خاطره انگیز را رقم میزد.
در ادامه مجموعه شعرهای زیبا و شاد چهارشنبه سوری میخوانند را برای شما آماده کردیم امیدوارم لذت ببرید.
شعر سرخی تو از من و معنی شعر
شعر از رو آتش پریدن برای چهارشنبه سوری
زردی من از تو
سرخی تو از من
غم برو شادی بیا
محنت برو روزی بیا
ای شب چهارشنبه
ای کلیه جاردنده
بده مراد بنده
معنای شعر: این شعر که در هنگام پریدن از روی آتش خوانده میشود به این معنا است که فرد میخواهد زردرویی که ناشی از غم، افسردگی، بیماری و رنجوری است را به آتش بدهد و در عوض از آتش سرخی را که نماد گرما، شور و نشاط و شادی است از او بگیرد. جالب اینجاست که ایرانیان خاکستر هیزمها را حاوی بیماریهای خود میدانسته و آنها را با آب میشستند.
*********
شعر چهارشنبه سوری شاد
تق تق تق فش فشه فاصلمون کم بشه
هیزم و نفت و آتیش دوستت دارم خدایش
سیب زمینی به سیخه عکس گلت به میخه
غماتو بیار فوتش کن کینه داری شوتش کن
هوا بهاری میشه سرما فراری میشه
زردی ازت دور بشه هرچی بخوای جور بشه
*********
شعر برای چهارشنبه سوری بچگانه
شب چهارشنبه سوری آخره ساله
زمستون میره پشتش بهاره
این جشن بزرگ از نیاکانه
ازنیاکانه پاک ایرانه
ای بته بته بته
یادت نره این گفته
ای بته بته بته
گوش کن ببین چی گفته
مامان و بابام بوته میخرن
کنار حیاط آتیش میزنن
بچههای خوب از روش میپرن
تا که این جشن رو از یاد نبرن
ای بته بته بته
یادت نره این گفته
ای بته بته بته
گوش کن ببین چی گفته
سرخی تو از من
زردی من از تو
*********
شعر بچگانه برای چهارشنبه سوری
آی بچه ها آی بچهها
وقتی میرین تو کوچهها
نرین آتیش بازی کنین
ترقهها خطر دارن
چشاتونو در میارن
دستها رو پر پر میکنن
گوشاتونو کر میکنن
*********
شعر چهارشنبه سوری به نام آهای چارشنبه سوری
رسیدی و پر از شادی و شوری، آهای چارشنبه سوری
شنیدم با جوانان جفت و جوری، آهای چارشنبه سوری
شده فرهاد با فرزاد و هوشنگ، برای شب هماهنگ
پیامک میزند پوران به پوری، آهای چارشنبه سوری
پس از سالی چتیدن یا پیامک، خوشا مهسا و بابک
مزه دارد ملاقات حضوری، آهای چارشنبه سوری
جوانان با مدلهای فرنگی، پی خوش آب و رنگی
تماما ناز و گوگوری مگوری، آهای چارشنبه سوری
نمایشگاه انواع مدلها، طراوت بخش دلها
صفابخش اُناثی و ذکوری، آهای چارشنبه سوری
بساط سرخی تو، زردی من، سر هر کوی و برزن
تو هم چون مردمان غرق سروری، آهای چارشنبه سوری
مش اصغر توی چادر دیدنی شد، پی قاشق زنی شد
که باشد استتار اینجا ضروری، آهای چارشنبه سوری
چراغ قرمز و ده حاجی فیروز، سیه روی و سیه روز
بگیرند از جماعت پول زوری، آهای چارشنبه سوری
یکی از جیغ و داد اهل کوچه، کند دندان قروچه
بگوید داد از این حد بی شعوری، آهای چارشنبه سوری
بر اعصابش زند یکریز تقه، هیاهوی ترقه
ندارد بیش از این تاب صبوری، آهای چارشنبه سوری
به فحش و لعن بر آباء و اجداد، مزاحم را کند یاد
شب آمرزش اهل قبوری، آهای چارشنبه سوری
مقصر من نمی گویم تـو هستی، ولی از بمب دستی
چه چشمانی که شد محکوم کوری، آهای چارشنبه سوری
نمی دانم بهشتی یا جهنم، که کارت گشته درهم
از این دیو و دد و غلمان و حوری، آهای چارشنبه سوری
کنند آزارها با نام سرکار، گروهی مردم آزار
که دورند از ادب صد سال نوری، آهای چارشنبه سوری
امید است اینکه با شادی معقول، همه خوشحال و شنگول
کنیم از شیوه ی این عده دوری، آهای چارشنبه سوری
*********
شعر زیبای مخصوص چهارشنبه سوری
جشن آتش جشن شادی جشن نور
گاه آتش بازی و شام سرور
آتشِ زرتشت و نور ایزدی
پرتوی از بارگاهِ سرمدی
از اهورایی که شادی آفرید
در پناهش مهر و نیکی شد پدید
رمزٍ آتش پاکی و روشنگری
سرخی و گرما و شادی پروری
یادگاری از کهن آیین ما
روزگارانِ خوش و شیرین ما
آری امشب جشن سور و آتش است
جشنِ رقص شعله های سرکش است
هموطن ای یارِ هم پیمان من
زنده کن این جشن و آیین کهن
خیز و از آتش تو سرخی وام گیر
کام دل از گردش ایام گیر
باید امشب از غم و زردی گذشت
همچو شاخی در بهاران سبز گشت
کم کمک چاووشی شاد بهار
دامن افشان میرسد از کوهسار
چشم تا برهم زنی عید آمده
روزِ خوب جشن جمشید آمده
فروهرها میهمانت میشوند
همنشین مهربانت میشوند
ای درخت سرفراز آریا
ای به دردِ مام میهن آشنا
هر کجای این جهان داری سرا
گوش کن با جان و دل پند مرا
ما همه از یک تبار و ریشه ایم
پیروان نیکی اندیشه ایم
مهد ایران ریشه و ما شاخه سار
بهر ماندن ریشه باید استوار
ور نه در توفان سرای روزگار
شاخه ساران را نمی ماند قرار
لیک اگر روزی من و تو ما شویم
جنگلی سبز و گشن می پروریم
مهرِ میهن در سرشت و جان ما
تا ابد پاینده باد ایران ما
“هما ارژنگی”
*********
شعر شب چهارشنبه سوری
بیاین آتیش روشن کنیم که آخر ِ زمستونه
چارشنبه امسالیمون حسابی آتیش بارونه
غم و به آتیش بزنیم سرخی ِ آتیش مال ما
درد و بلاها دور بشه از خونه امسال ما
آرش و کیخسرو و جم با همه اجداد ما
از گرمی آتیشامون دعوت بشن به خونهها
کوزه جهل و بشکنیم از پشت بوم اندیشه
اسپند به آتیش بزنیم چشم حسودا کور بشه
بیاین دعا کنیم با هم دوباره آزادی بیاد
محنت بره روزی بیاد غم بره و شادی بیاد
اهریمنا عاصی بشن از شادی امسال ما
کور بشن و دور بشن و دود بشن و برن هوا
*********
شعر طنز درباره چهارشنبه سوری
رسیدی و پر از شادی و شوری، آهای چارشنبه سوری
شنیدم با جوانان جفت و جوری، آهای چارشنبه سوری
بساط سرخی تو، زردی من، سر هر کوی و برزن
تو هم چون مردمان غرق سروری، آهای چارشنبه سوری
مش اصغر توی چادر دیدنی شد، پی قاشق زنی شد
که باشد استتار اینجا ضروری، آهای چارشنبه سوری
چراغ قرمز و ده حاجی فیروز، سیه روی و سیه روز
بگیرند از جماعت پول زوری، آهای چارشنبه سوری
یکی از جیغ و داد اهل کوچه، کند دندان قروچه
بگوید داد از این حد بی شعوری، آهای چارشنبه سوری
بر اعصابش زند یکریز تقه، هیاهوی ترقه
ندارد بیش از این تاب صبوری، آهای چارشنبه سوری
به فحش و لعن بر آباء و اجداد، مزاحم را کند یاد
شب آمرزش اهل قبوری، آهای چارشنبه سوری
مقصر من نمی گویم تو هستی، ولی از بمب دستی
چه چشمانی که شد محکوم کوری، آهای چارشنبه سوری
نمی دانم بهشتی یا جهنم، که کارت گشته درهم
از این دیو و دد و غلمان و حوری، آهای چارشنبه سوری
کنند آزارها با نام سرکار، گروهی مردم آزار
که دورند از ادب صد سال نوری، آهای چارشنبه سوری
امید است اینکه با شادی معقول، همه خوشحال و شنگول
کنیم از شیوه این عده دوری، آهای چارشنبه سوری