آیا پنهان کردن ترمیم بکارت از شوهر جزء جرم فریب در ازدواج می باشد؟

امروزه می شنویم و می بینیم عمل بکارت به خصوص در شهر های بزرگ رایج شده است. در این مختصر فقط از منظر حقوقی به این موضوع می پردازیم که آیا پنهان کردن آن از شوهر موجب تحقق جرم فریب در ازدواج است یا خیر. « چنانچه هر یک از زوجین قبل از عقد ازدواج طرف خود را به امور واهی از قبیل داشتن تحصیلات عالی، تکمن مالی، موقعیت ‌اجتماعی، شغل و سمت خاص، تجرد و امثال آن فریب دهد و عقد بر مبنای هر یک از آن‌ها واقع شود مرتکب به حبس تعزیری از شش ماه تا دو سال‌ محکوم می‌گردد.»

فریب

بنابراین با توجه ماده قانونی فوق جرم فریب در ازدواج از جرایم مفید است که اثبات آن نیازمند سوء نیت خاص و عام هم می باشد. مواردی که در این ماده ذکر شده است اصطلاحا به صورت تمثیلی است یعنی ممکن است مصادیق فریب در ازدواج ، کتمان ازدواج قبلی یا رابطه نامشروع منجر به ازاله بکارت قبلی هم باشد.

وقتی که مردی به زعم دوشیزه بودن دختری به خواستگاری او می رود و دختر و خانواده او تظاهر به دوشیزگی وی می کنند و مرد به این اطمینان و این مبنا که با دختری با شرایط موصوف ازدواج می کند و در عمل متوجه شود که فریب خورده است به نظر ما جرم فریب در ازدواج محقق است.

هدف از ترمیم پرده بکارت ؟

سوال اولیه این است که مقصود دختر از ترمیم بکارت چی می تواند باشد؟

به نظر می رسد در غالب موارد به غیر از مواردی که در اثر حادثه، ورزش و… بکارت از بین رفته است. عمل هایمن یا همان ترمیم کردن بکارت هیچ توجیهی به غیر از پنهانکاری و فریب طرف مقابل یعنی شوهر ندارد و خاصه وقتی پای رابطه نامشروع قبلی و کتمان ازدواج قبلی در میان است.

در جرم فریب در ازدواج بایستی قصد فریب دادن طرف دیگر عقد وجود باشد و در عمل هم طرف مقابل یعنی شوهر فریب بخورد و ازدواج نیز بر همین توافق و مبنا تحقق پیداکند.

به عبارت دیگر ۳ جزء حیاتی و مهم است:

  1. توسل به امور واهی و متقلبانه مثل عمل ترمیم
  2. فریب خوردن شوهر
  3. وقوع ازدواج بر مبنای دختر بودن و بکارت زوجه چه آنکه در عمل ممکن است در مواردی این موضوع در زمان عقد برای مرد موضوعیت کامل نداشته باشد.

عمل ترمیم پرده بکارت چگونه اثبات می شود ؟

ممکن است سوال شود عمل ترمیم پرده بکارت چگونه اثبات خواهد شد؟ جواب ارجاع موضوع به پزشکی قانونی است.

عده ای معتقد هستند که اگرعمل ترمیم بکارت به قصد حفظ آبرو و امثال آن باشد قصد فریب شوهر احراز نخواهد شد.

به نظر می رسد در این موارد مقام قضایی رسیدگی کننده است که بایستی که به صورت موردی در خصوص این جرم تحقیق و بازجویی نماید عوامل بسیاری در این زمینه مهم است

رسیدگی به این جرم اگر چه در حوزه خانواده است ولی در صلاحیت دادسرای عمومی است که شروع به رسیدگی کند تا در صورت تشخیص جرم قرار جلب به دادرسی صادر کند و به دادگاه کیفری ۲ پرونده را ارسال نماید.

قاضی پس از استماع اظهارات و دفاعیات طرفین رای صادر می کند.

فریب

مجازات جرم فریب در ازدواج

مجازات جرم فریب در ازدواج ۶ ماه تا ۲ سال حبس است که البته دست قاضی دادگاه با توجه به شرایط متهم برای تخفیف، تعویق و یا تعلیق مجازات باز است.

باکره بودن دختر در ازدواج

باکره بودن زن در نکاح، مبادرت منطبق بر همان مفهوم عرفی حاکم در امر نکاح است و مقصود از باکره دختری است که هم سابقه نزدیکی را مطلقاً نداشته باشد و هم دارای پرده باشد و در واقع مفهوم باکره بودن و عفیفه بودن در اینجا ممزوج یکدیگرند.

پس معنای بکارت به عنوان یکی از صفات زن مورد خواستگاری اعم از معنای بکارت در مفهوم باکره تحت ولایت ولی است.

یکی از مواردی که مسلماً از الزامات و شروط عرفی نکاح است ،باکره بودن دختر مورد خواستگاری است یعنی حکم عرف آن است که مردی که برای بار اول به خواستگاری دختری می‌رود که او نیز سابقه ازدواج ندارد، به خواستگاری باکره رفته است.

خصوصاً که شارع مقدس همواره در ازدواج اول تأکید و ترغیب به نکاح باکره نموده است. پس در چنین حالتی حتی اگر بکارت صراحتا یا متبایناً در عقد شرط نشده باشد، فقدان آن موجد خیار تدلیس است.

شرایط فسخ نکاح

برای تحقق خیار تدلیس وجود دو شرط لازم است:

اول آن که فقدان بکارت مسبوق به پیش از عقد بوده باشد. در واقع در اینجا بنا بر اصل دوام نکاح و از آن‌جا که این احتمال وجود دارد که ازاله‌ی بکارت مابین عقد تا زمان علم به ازاله روی داده باشد، زوج مدعی محسوب شده و می‌بایست ادعای خود را از طریق اقامه‌ی بینه یا اقرار خود زوجه ثابت کند.

دوم آنکه مرد پیش از عقد آگاه از وضعیت زوجه نبوده باشد؛ در غیر این صورت حق فسخ ندارد. چرا که بنابر قاعده «اقدام» او به وضعیت زوجه رضایت داده و عقد را با همان اوصاف واقع پذیرفته است.

از سوی دیگر از ارکان تدلیس علم مدلس به فعل تدلیس است.خیار تدلیس فوری است و عدم اعمال به موقع آن، موجب تحقق قاعده‌ای اقدام و سلب خیار خواهد شد.

سکوت در این مورد تدلیس است ؟!

فقها عنوان کرده‌اند سکوت سبب تحقق تدلیس نمی‌شود و سکوت نسبت به وجود عیب یا فقدان صفت کمال، موجد حق فسخ نیست. این سخن در جایی صحیح است که هیچ شرطی در کار نباشد؛ یعنی مثلاً اگر شرط نشده باشد که موی زن پرپشت باشد و زن هم کم مو باشد و چیزی نگوید این تدلیس نیست.

اما هنگامی که مشروط به عرفا ضمن عقد باشد سکوت در اینجا موجد تدلیس است؛ چرا که اگر چه سکوت امری سلبی است و اثر ایجابی از آن نمی‌توان اخذ کرد و بنابر همین مبناست که گفته‌اند: «لا ینسب القول لساکت» اما به وقت اشتراط (چه صریح، چه ضمنی) چون که سکوت همراه با قرینه و دال بر اعلان اراده است، امری ایجابی محسوب شده و موثر خواهد بود.

لذا سکوت دختر و همچنین اولیای عقد در این هنگام تدلیس محسوب می‌شود. پس امروزه اگر فردی به خواستگاری زنی برود که عرف حکایت از باکره بودن او می‌کند، سکوت زن نسبت به باکره نبودن تدلیس محسوب می‌شود.

از آن‌جایی که فقها شرط عرفی را ضمن شروط مدخلیت نداده‌اند، به تبع به این موضوع نیز اشاره نکرده‌اند.

ترمیم پرده‌ی بکارت

از مواردی که امروزه بر اثر پیشرفت علوم پزشکی صورت می پذیرد، ترمیم پرده‌ی بکارتی است که پاره شده باشد. این امر منشأ وقوع بسیاری از تدلیس‌ها و نیرنگ‌ها در امر ازدواج شده است و کسانی که روزگاری به خاطر ترس از ازاله‌ی بکارت به سوی فساد اخلاقی نمی‌رفتند، امروزه بدون دغدغه، به این قبیل امور می‌پردازند.

ترمیم پرده‌ی بکارتی که در اثر مجامعت پاره شده باشد، متیقناً تأثیری در سقوط حق فسخ نداشته و موجد خیار تدلیس است. در اینجا حتی پزشکی که ترمیم کرده است مدلس شناخته می‌شود.

روشن است که فعل تدلیس مانند عمل جراحی مذکور جزء مکاسب محرمه بوده و درآمد حاصله از آن نیز، نامشروع است. اما اگر پارگی پرده، در اثر حوادث طبیعی و ناخواسته بوده باشد، می‌توان گفت ترمیم نه تنها جایز بلکه به جهت حفظ آبرو و شأن اجتماعی واجب است.

(آیت‌الله صانعی دامت برکاته نیز چنین حکم فرموده‌اند) همچنین چنین ترمیمی تدلیس محسوب نمی‌شود و سکوت دختر نسبت به آن نیز چنین است؛ چرا که آنچه مطلوب مرد است داشتن پرده و عفیفه بودن زن است که هر دو در اینجا واقع است.

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا