بیت چهلم محتشم چگونه تکمیل شد؟
جواد نبوتی
صفویه را سلسلهای آغازگر در بسیاری از زمینهها به ویژه مذهب میتوان دانست. اعلام تشیع به عنوان مذهب رسمی ایران نتایج و اثرات مختلفی در کشور گذاشت؛ هر چند در برخی موارد غلوهایی وارد عرصه علوم حدیثی و حتی ادبیات شد، اما رونق دوبارهای به شعری داد که سالها در انزوا گوشه گرفته و با این حالت به حیات خود ادامه می داد. شاعران بسیاری در بارگاه شاهان صفوی به طمع صله و یا به نیت قرب به اهل بیت(ع) زبان به مدح این خاندان مکرم گشودند، اما در این میان محتشم حکایت دیگری دارد.
کمالالدین علی محتشم کاشانی بزاز سادهای در بازار کاشان بود که به واسطه اشعار نابش ملقب به شمس الشعرای کاشان شد. او در آغاز سده ده هجری و همدوره با پادشاهی شاه طهماسب صفوی در کاشان زاده شد، بیشتر دورانزندگی خود را در این شهر گذراند و در همین شهر هم در ربیع الاول سال ۹۹۶ هجری درگذشت.
محتشم همانند بسیاری دیگر از همعصران و گذشتگان خود ابتدا یک شاعر درباری بود؛ شاعری که برای صله و قرب به درگاه شاه صفوی زبان به مدح میگشود. کمکم به واسطه فضای حاکم بر دربار صفوی و تشویقهای شاه طهماسب به مدح اهل بیت(ع) منجر شد تا محتشم نیز قطعاتی در رثای ائمه(ع) بسراید، اما در این میان ترکیببند او با مطلع فوق به سبب آمیخته شدن عرفان و عاطفه با کلام استوار او را به یک شاعر موفق در عرصه شعر آیینی و مرثیهسرایی مبدل کرد.
باز این چه شورش است که در خلق عالم است/ باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است
حکایت چگونگی سرودن این ترکیببند نیز خواندنی است. در مقدمه دیوان محتشم نقل شده است که «موقعی که محتشم در سوگ برادر نوحه گری می کرد، شبی در عالم رویا ، امیر المومنین علی (ع) را دید که به او می فرماید:چرا برای فرزندم حسین (ع) مرثیه نمی گویی؟ گفت: یا علی از کدام مصیبت او شروع کنم؟ امام علی (ع) فرمود: بگو، «باز این چه شورش است که در خلق عالم است».
محتشم از خواب بیدار شده و بقیه را میگوید تا میرسد به مصراع اول بیت چهلم. «هست از ملال گر چه بری ذات ذوالجلال» و در مصرع بعد باز متحیر بود که چه بگوید که شایسته مقام ربوبی باشد، ولی باز مدد به او رسید و در خواب حضرت ولی عصر(عج) را میبیند که به او میفرماید، بگو: «او در دل است و هیچ دلی نیست بیملال». و بدین ترتیب بیت چهلم تکمیل میشود و ادامه مییابد.»
کلام استوار، اندیشه عمیق در کنار عاطفهای سرشار در کمتر سرودهای مشاهده میشود. هر جا سخن به اندیشه نزدیک میشود، از عاطفه کمتر سراغی میتوان در آن یافت و هر جا عاطفه صبغه بیشتری داشته باشد، اندیشهاش کمی سستتر مینماید. اما در ترکیببند محتشم تمامی این مولفه ها در کنار یکدیگر قرار گرفته است که در نهایت هر بند را خواندنیتر از بندهای دیگر میکند. با خواندن هر بند گمان این است که این بند بهترین بند این شعر است، اما هر چه جلوتر میرویم، اشعار قویتر و زیباتر ظاهر میشود. اما در این میان به نظر میرسد اوج ترکیببند را باید از زبان خود سیدالشهدا(ع) شنید:
پس با زبان پر گله آن بضعه الرسول/رو در مدینه کرد که یا ایهاالرسول …
هر بند از مرثیه محتشم روایتی از هر بخش از کربلاست. تصویری است که در آن شاعر با استفاده از واژگان مصیبت اهل بیت(ع) را بیان میکند. استادی شاعر در این شعر به حدی رسیده است که ترکیببند نام خاص جلوه میکند، چنانکه مثنوی بر اثری خاص.
هر چند بعد از محتشم شاعران بسیاری چون وصال شیرازی، نیر تبریزی، مشفق کاشانی و دیگران به صورت مستقیم و غیرمستقیم از او تبعیت کردند و به پاسخگویی بر این سروده برآمدند، اما این شعر او است هر ساله همراه با عزای امام حسین(ع) بر سر در خانهها و تکایا نقش میبندد. شاید این بهترین صلهای باشد که یک شاعر اهل بیت(ع) از این خاندان می تواند بگیرد.