سقوط پایتخت!
آقای مقدم، «کارگردان» مدیر مسئول است
مهدی احمدی/ مدیر مسئول و سردبیر روزنامه هنرمند
امسال اما در سری ششم مجموعه پایتخت به کارگردانی «سیروس مقدم» و همه کاره بودن محسن خان تنابنده، چقدر جای خالی گروه نویسندگان قبلی بخصوص مرحوم خشایار الوند خالی بود؛ نام و یادش گرامی باد.
متاسفانه متن و دیالوگهای ضعیف و تکراری و کپی و گاهی سخیف و بطور کلی ساخت بیکیفیت آن نسبت به سری سالهای گذشته، پایتخت ششم را هم قربانی طمع ورزی یا خود شیفتگی برخی عوامل سازنده یا تهیه کننده و یا بی تدبیری تلویزیون کرد؛ شاید «سقوط»، به جای پایانی در «اوج» و البته باز هم به نام و از حساب و به بهانه مردم!
اعتراضات بی مورد و خودزنیهای برخی بازیگران پایتخت ۶ در خلال پخش این سریال در فضای مجازی و فرافکنی و بهانه تراشیها از نوع تدوین و یا اصلاحات پخش با عناوین و اداهای تکراری و نخ نمایی مثل سانسور و برای فرار و سرپوش گذاشتن بر کار ضعیف و بی مسولیتی نسبت به یادگار و اثر همکار قبلی خودشان؛ مرحوم الوند و همچنین مخاطب علاقه مند و مجبور و در قرنطینه، به دور از شرافت بود.
کم نبود از تبلیغات غیرمستقیم و مستقیم و زیر آبی؛ از چیپس و پفک و آب میوه تا موبایل و لپ تاپ و تالار و رستوران و …، البته و لابد بچههای «بازرگانی» و یا رفقای «توسکا» حواسشان به بده بستانها هست والا که فتوشاپ را اساسا برای همین منظورها ساخته اند، چه رسد به پر و پای عکس زن مردی!
حالا مجال نقد و تحلیل این سریال نیست، بماند در زمان خود، حتما همکاران رسانه ای، فنی و دقیق به حسابشان میرسند. اما اگر از برخی شوخیهای سخیف شبه طنز و اشکالات و طراحیهای صحنه غیر لازم و یا برخی تله گذاریها که برای استیصال و فریب ناظران پخش و بازبینیها که گاهی در متنهای ضعیف و بزن دررویی و برای سرپوش گذاشتن و فرصت شانتاژ رسانهای جاساز میکنند و یا حتی کلکسیونی از کنایات نیش دار و پایان باز متن پایتخت ۶ در مورد اصول و فروع و آیینهای دینی و مذهبی و یا ارزشهای اجتماعی و فرهنگ ملی؛ از نماز و وضو و حج و رمی جمرات تا قبر و کفن و قیامت و اسامی خداوند و … بتوان گذشت؛ در صحنه جستجوی مدارک بهتاش و پس گرفتن آنها از مادرش فهیمه، به قول خودش آتا آشغالاش در خرت و پرتهای کشوهای کُمُدی درانباری یا جایی شبیه به آن؛ دیگر اما دُمش بیرون میزند.
پخش و پلا کردن و بیرون ریختن تفسیر نمونه (تفسیر مشهور قرآن) و بی حرمتی به آن در این صحنه از قسمت ۱۴پایتخت ۶، یا خطایی بیش نبوده و یا بیرون ریختن بغض و کینه فرد یا افرادی از عوامل آن نسبت به دین و شریعت و یا انتخاب و ترجیح و اعتراضی اعتقادی و سیاسی فردی و یا هرچه؛ اصلا هنر محض طراحی صحنه؛ از سوی طراح صحنه، منشی صحنه، تدارکات و یا همه کاره این روزهای پایتخت؛ فرقی نمیکند، هر که باشد و هر چه باشد، دیگر از این نمیتوان به سادگی گذشت و چشمها را بر آن بست.
تفسیرهای معمول قرآن مجید در واقع در برگیرنده همان متن قرآن است به همراه یک یا چند ترجمه فارسی و شرحی مفصل بر هر آیه و احیانا حدیث و آیهای دیگر و متناظر بر آن، که در ذیل آن آیه میآید. شاید درست یک قدم مانده به خود خود کتاب قرآن!
مگر نه این که اساسا نوع کتاب، وجودی محترم و مقدس است، چه رسد به کتاب قرآن و یا تفسیر آن. چینش دقیق چند جلد از کتاب تفسیر شریف نمونه در دو کشوی کمد به طوری که نام کتاب کاملا مشخص و در راستای نگاه مخاطب و دوربین باشد و یا در حین بازی و جستجوی عصبی و پرخاشگری کاراکتر جوان و سرکش و طاغی دیده شود و در عین حالی که از چشم مسلح و زیر دست فتوشاپکار ماهر و لکه گیر تلویزیون در میرود اما، به چشم و دل غیر مسلح من مخاطب مجبور و افسرده از قرنطینه کرونا، اما علاقه مند و تیزبین؛ با تعجب از چرایی چینش هدف دار این کتاب شریف در آن صحنه، نمینشیند و تَکَدُر میآورد.
با این سیاق، کاش در همین شهر شلوغی کرونا، بی منت، قسمت آخر پایتخت را هم بر ما ببخشید و مطمئن باشید مردم در این هیاهو و گرفتاریها یادشان میرود و فراموششان میشود؛ کاش بیش از این نقی معمولی و همای فهیم الوند را به قهقرا نبرید و با پایانی باز، دیگر تمامش کنید.
فرض است که این صحنه هم مثل همه اشکالات و اشتباهات و به اصطلاح سوتیهای زیاد و بلاهتهای طراحی صحنه و یا متن این سری از سریال پایتخت و دستپاچگی و فریب خوردن ناظران تلویزیون، سهوی بوده و خطایی بیش نبوده و نباشد، که اگر این باشد؛ حتما و الزاما نیاز به اقرار و عذرخواهی دارد و اگر نه، که حسابشان با صاحبش که؛ «إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ».