قصه اسفند و ته تغاری زمستان چگونه پایان می پذیرد ؟
مهتاب دهقانی
به اسفند ماه رسیدیم؛ اسفندی که پر از شور و شوق زندگی است. با این که زاده زمستان است، ولی هوای روزهایش پر از تازگی است. بوی بهار در تک تک روزهایش موج می زند. انگار زمین از خواب زمستانی خسته شده و برای بیدار شدن عجله دارد. آفتاب کم جان این روزها می کوشد تا به خانه ها گرمی ببخشد.
اسفند یعنی شوق روزهای شیرین خانه تکانی، سبزه های صف کشیده و تخم مرغ های رنگی. اسفند از همان شروعش زیبا و خواستنی است. اسفند ته تغاری سال است. اسفند یعنی دور شدن از پایان راه و نزدیک شدن به آغاز راه.قصه اسفند، قصه بازارهای شلوغ، سبزی بی پایان سبزه ها، قصه خانه های تکان داده شده و دور ریختن هر چه بوی کهنگی و فرسودگی به خود گرفته، است. قصه روزهای دویدن و مشغله، روزهای آمدن پسته هایی که لبخند می زنند. قصه بخشش و صاف کردن دل. دل هایتان را مثل فرش هایتان بتکانید و واژگونش کنید تا ببینید چقدر کدورت است که بیرون می ریزد، آن را بشویید و ببینید چقدر سیاهی است که پاک می شود. همه ما در خانه دل هایمان زندگی می کنیم، پس قبل از خانه تکانی محل سکونتمان، دل هایمان را بزداییم از هر چه پلشتی و اضافی است. نکند خانه های سیمانی مان تمیز شود و خانه دل هایمان انباری. اسفند وقت دل تکانی است. به دل هایمان فرصت نفس کشیدن بدهیم.
آخرین ماه سال در باور ایرانیان باستان نماد فروتنی، پرستش و فرمانبرداری است. ایرانیان باستان عقیده داشتند که شادى از بخشش هاى اهورایى و اندوه از پدیده هاى اهریمنى است. آنان غم را نمى شناختند و حتی در سوگ کسى نیز به اندوه نمى نشستند و شیون و زارى را گناهى بس بزرگ مى شمردند، از این رو مى کوشیدند تا همیشه شاد باشند و در هر فرصتى، جشنى سزاوار مى آراستند و با گرد همایى به شادمانى و سرور مى پرداختند.
تک تک روزهای اسفندتان قشنگ.