نوروز و افسانه های راز آلود
جواد نبوتی
سرآغاز جشن نوروز ، روز نخست ماه فروردین(روز اورمزد) است و چون بر خلاف سایر جشنهای ایران باستان، برابری نام ماه و روز را به دوش نمیکشد، بر سایر جشنهای ایران باستان برتری دارد.
در مورد پیدایی این جشن، افسانههای بسیار رواج یافته، اما آنچه نوروز را راز آلود کرده، آیینهای بسیاری است که روزهای قبل و بعد از آن انجام میگیرد. در ایران باستان، چون عقیده به بازگشت مردگان داشتند، افرادی با صورتکهای سیاه برای تمثیل در کوچه بازار به رفت و آمد میپرداختند و بدین گونه فاصله میان مرگ و زندگی، هست و نیست را در هم میریختند.
در کیهان شناسی نوشته ذکریا قزوینی، روایتی از پیامبر اسلام آمده است که به استناد به قول عبدالصمد بنعلی که از قول پدرش عبدالله بنعباس آن را نقل کرده است، جامی سیمین محتوی شیرینی به پیامبر هدیه شد. پیامبر پرسید: «این چیست؟» پاسخ دادند: « اینها شیرینی نوروز است.» وی گفت: «نوروز چیست؟» پاسخ دادند: «عیدی بزرگ برای ایرانیان است.» گفت: «این روزی است که در آن خدا سپاه را دوباره زنده کرد». پرسیدند کدام سپاه؟پاسخ داد: «سپاه کسانی که از اقامتگاههای خود از ترس مرگ بیرون آمدند و هزاران بودند و خدا به آنان گفت بمیرید و بعد آنان را آن روز زنده کرد و روان هایشان را به آنان باز گردانید و به آسمان فرمان داد که بارانی بر آنان ببارد، از این روست که مردمان این رسم را دارند که در این روز آب میپاشند.» سپس مقداری از آن شیرینی را خورد و محتوی جام را میان اصحاب خود تقسیم کرد. ابوریحان بیرونی نیز این روایت را در آثار الباقیه آورده است.
ابوریحان بیرونی در مورد مراسم جشن آبریزگان میگوید: مردمان به هنگام سپیده دم این روز، خود را میشستند و در آب کاریزها و آبگیرها غوطهور میشدند. در این روز مردمان به یکدیگر آب میپاشیدند. برخی گفتهاند که علت این است که در کشور ایران دیرگاهی باران نبارید. ناگهان باران سختی بارید و مردم به این باران تبرک جستند و از این آب به یکدیگر پاشیدند و این کار همین طور در ایران مرسوم بماند.
در گاهنامه ایران باستان در پایان اسفند ماه، پنج روز آخر سال را پنجه میگفتند. چون هر سال خورشیدی ۳۶۵ روز میشود و چون سال خورشیدی ۳۶۵ روز و ۵ ساعت و ۴۸ دقیقه و ۴۹ ثانیه است، از این رو پایان یافتن ۱۲ ماه و ۵ روز پنجه، ۵ ساعت و ۴۸ دقیقه و ۴۹ ثانیه زیادی میماند که آن را به زبان پهلوی (زبان پارسی میانه) «بهزیک» میگویند. بهزیک همان است که در گاهشماریها از آن به کبیسه یاد میکنند. کبیسه که از ریشه کبس به معنای پر کردن چاه از خاک است، در هر ۴ سال یکبار با افزودن ساعتها و دقیقهها و ثانیههای زیادی، پنجه شش روز میشود که روز ششم را در زبان پهلوی «اورداد» مینامند که به معنای روز زیادی است. اما جالب است بدانید که در زمانهای بسیار قدیم، ایرانیان باستان سال کبیسه را هر ۱۲۰ سال یکبار با اضافه کردن یک ماه به ماههای دیگر به نام «اورداد» کبیسه میگرفتهاند شاید به همین خاطر بوده که برای یکدیگر آرزوی ۱۲۰ سالگی میکردند.
در سال نو سازتان را با بهار کوک کنید که بهار ادامه لبخند شماست. بهار شمایید که هر سال تکرار میشوید، تکراری اما نه. دستتان را به ما بدهید و پایتان را به این راه، امید که ۱۲۰ ساله شوید.