حضرت حزقیل چگونه به زنده ماندن حضرت موسی کمک کرد؟

حضرت حزقیل ع, زندگینامه حضرت حزقیل ع,حضرت حزقیل کی بود

زندگینامه حضرت حزقیل(ع)
حضرت حزقیل( ع)، بعد از یوشع و کالب بن یوفنا به نبوت بنى اسرائیل مبعوث شد.[ ۱]

حضرت حزقیل( ع) پسر بوذى( بوزی)[ ۲] یا نوری[ ۳] بود.

حزقیل را« ابن العجوز» گویند؛ چون مادرش پیرزنى عقیم بود که صاحب فرزندى نمی شد تا سرانجام در سن پیرى از خدا فرزندى تقاضا کرد و خداوند حزقیل را به وی داد.[ ۴]

در داستان ها از حضرت حزقیل با عنوان« حزقیل پیامبر» نامبرده شده است.[ ۵]

مورّخان و مفسّران گفته اند که حزقیل همان ذوالکفل است که از پیامبران بوده [۶] و در قرآن پس از نام اسماعیل و ادریس[ ۷] نام برده شده است.

در مورد علل موسوم شدنش به این اسم گفته شده که؛

هفتاد پیامبر را از قتل نجات داد و به آن ها گفت:شما با آرامش خاطر بروید؛ برای این که چنانچه من یک نفر کشته شوم، بهتر از آن است که همه ی شما کشته شوید.

زیرا یهودیان به نزد حزقیل آمده و در خصوص هفتاد پیامبر از وی سؤال کردند، به آن ها گفت:از آن جا رفتند و من نمی دانم کجا هستند.

خداى تعالى ذوالکفل را هم از شرّ آن ها حفظ فرمود.

حزقیل در منبع های تاریخی

اسم حزقیل باصراحت در قرآن نیامده است، ولی مفسران مسلمان آیه ۲۴۳ سوره بقره را با وی مرتبط دانسته اند. در این آیه از قومی سخن گفته شده است که از ترس مرگ سرزمینشان را ترک کردند، بعد خدا آنها را میراند و مجدد زنده کرد.

منابع تفسیری در توضیح این آیه اقوالی یادآوری نموده اند :

من جمله اینکه شمار بسیاری از بنی اسرائیل، اهل شهری به اسم داوَردان، از ترس طاعون، و به روایتی وبا، سرزمینشان را ترک کردند، ولی خدا جان تمامی آنان را گرفت.

حزقیل پیامبر که در حال عبور از کنار اجساد آنان بود، با دیدن استخوان های پوسیده و پراکنده شان، از خدا خواست که آنان را زنده کند .

به دعای حزقیل، خدا تمامی آنان را زنده کرد.[ ۸]-[ ۹]-[ ۱۰]-[ ۱۱]-[ ۱۲]- در بعضی منبع های اسلامی،[ ۱۳]-[ ۱۴]
در توضیح آیه ۲۸ سوره مؤمن ( وَ قالَ رَجُلٌ مؤمنٌ مِن آلِ فِرعونَ یکتُمُ ایمانَهُ…)، از حزقیل دیگری یاد شده که ملقب به مؤمن آل فرعون است. بنابه گزارش ثعلبی،[ ۱۵]

وی نجار بود و به درخواست مادر موسی برای وی صندوقی ساخت تا فرزندش را در آن بگذارد و به رودخانه بیندازد. وی زمان زیادی در خدمت فرعون بود، در حالی که ایمان خود را پنهان میکرد .

بعد از غلبه موسی بر ساحران، ایمانش را اشکار کرد و همراه آنان، به فرمان فرعون، به قتل رسید.

در تواریخ اسلامی هم ماجرای این قبیله، با اختلافاتی و گاه در نهایت اختصار، گفته شده است.[ ۱۶]-[ ۱۷]-[ ۱۸]-[ ۱۹]- همچنین ثعلبی در قصص الانبیاء[ ۲۰]

اقوال مفسران و مورخان را در مورد این حادثه آورده است. به نظر میرسد بعضی از قسمت های این داستان در منابع تاریخی و تفسیری، از داستان رؤیای استخوان های خشک که در اوقات عتیق[ ۲۱] آمده، گرفته شده است.[ ۲۲][ ۲۳]

مدفن حضرت حزقیل( ع)

حزقیل را گروهی از یهودیان در سرزمین بابل کشتند.[ ۲۴] یاقوت حموی[ ۲۵]
مدفن وی را بَرمَلاحه، منطقه ای در بابل نزدیک حلّه، دانسته[ ۲۶] و همچنین در جاهای دیگر[ ۲۷][ ۲۸] نوشته است که ساکنان داوردان در همان جایگاهی که با دعای حزقیل زنده شدند، دیری ساختند که به دیر هزقل مشهور شد.

این دیر، که بین بصره و عسکر مُکْرَم قرار دارد، همان جایی است که داستان ذکر شده در قرآن، در آن روی داده است. منابع تازه هم مدفن وی را نزدیکی حلّه یا نزدیک بغداد دانسته اند.[ ۲۹][ ۳۰][ ۳۱]

———————————-
پی نوشت
۱٫ طبری، أبو جعفر محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک(تاریخ طبری)، تحقیق: ابراهیم، محمد أبو الفضل، ج ‏۱، ص ۴۵۷، دار التراث، بیروت، چاپ دوم، ۱۳۸۷ق؛ مسکویه رازی، ابوعلی، تجارب الامم، تحقیق: امامی، ابو القاسم، ج ‏۱، ص ۷۱، سروش، تهران، چاپ دوم، ۱۳۷۹ش؛ البدایه و النهایه، ج ‏۲، ص ۳؛ الکامل فی التاریخ، ج ‏۱، ص ۲۱۰؛ مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج ‏۱۳، ص ۳۸۳، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق.
[۲]. ابن قتیبه، أبو محمد عبد الله بن مسلم، المعارف، تحقیق: ثروت عکاشه، ص ۵۱، الهیئه المصریه العامه للکتاب، قاهره، چاپ دوم، ۱۹۹۲م؛ ابن کثیر دمشقی‏، اسماعیل بن عمر، البدایه و النهایه، ج ‏۲، ص ۳، دار الفکر، بیروت، ۱۴۰۷ق؛ مقدسی، مطهر بن طاهر، البدء و التاریخ، ج ‏۳، ص ۴، مکتبه الثقافه الدینیه، بور سعید، بی‌تا.
[۳]. ابن اثیر جزری، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، ج ‏۱، ص ۲۱۰، دار صادر، بیروت، ۱۳۸۵ق.
[۴]. تاریخ الامم و الملوک(تاریخ طبری)، ج ‏۱، ص ۴۵۷؛ ابن خلدون، عبد الرحمن بن محمد، دیوان المبتدأ و الخبر فی تاریخ العرب و البربر و من عاصرهم من ذوی الشأن الأکبر(تاریخ ابن خلدون‏)، تحقیق خلیل شحاده، ج ‏۲، ص ۱۰۲، دار الفکر، بیروت، چاپ دوم، ۱۴۰۸ق؛ طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، تحقیق: بلاغی‏، محمد جواد، ج ‏۲، ص ۶۰۴، انتشارات ناصر خسرو، تهران، چاپ سوم، ۱۳۷۲ش.
[۵]. ر.ک: برقی، ابو جعفر احمد بن محمد بن خالد، المحاسن، محقق و مصحح: محدث، جلال الدین،‏ ج ‏۲، ص ۵۵۳ – ۵۵۴، دار الکتب الإسلامیه، قم، چاپ دوم، ۱۳۷۱ق؛ شیخ صدوق، التوحید، محقق و مصحح: حسینی، هاشم‏، ص ۴۲۲، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ اول، ۱۳۹۸ق؛ قطب الدین راوندی، سعید بن هبه الله، قصص الأنبیاء(ع)، محقق و مصحح: عرفانیان یزدی، غلامرضا، ص ۲۴۱، مرکز پژوهش های اسلامی، مشهد، چاپ اول، ۱۴۰۹ق.
[۶]. یاقوت حموی، شهاب الدین ابو عبد الله، معجم البلدان، ج ‏۳، ص ۳۷۲، دار صادر، بیروت، چاپ دوم، ۱۹۹۵م؛ مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج ‏۲، ص ۶۰۴؛ ابن هائم، شهاب الدین احمد بن محمد، التبیان فی تفسیر غریب القرآن، ص ۲۳۳، دار الغرب الإسلامی، بیروت، چاپ اول، ۱۴۲۳ق؛ حقی بروسوی، اسماعیل، تفسیر روح البیان، ج ‏۱، ص ۳۷۸، دارالفکر، بیروت، بی‌تا؛ بلاغی، سید عبد الحجت، حجه التفاسیر و بلاغ الإکسیر، مقدمه اول، ج ‏۱، ص ۴۶۴، انتشارات حکمت، قم، ۱۳۸۶ق؛ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج ‏۱۳، ص ۴۸۳، دار الکتب الإسلامیه، تهران، چاپ اول، ۱۳۷۴ش.
[۷]. انبیاء، ۸۵: «وَ إِسْماعیلَ وَ إِدْریسَ وَ ذَا الْکِفْلِ کُلٌّ مِنَ الصَّابِرینَ».

[۸] احمد بن محمد ثعلبی، الکشف و البیان، ج۲، ص۲۰۲، المعروف تفسیرالثعلبی، چاپ علی عاشور، بیروت ۱۴۲۲/۲۰۰۲.
[۹] زمخشری، جارالله، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، ج۱، ص۲۹۰.
[۱۰] طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۲، ص۱۳۳.
[۱۱] مقاتل‌ بن سلیمان، تفسیر مقاتل‌ بن سلیمان، ذیل آیه، چاپ عبداللّه محمود شحاته، (قاهره) ۱۹۷۹۱۹۸۹.
[۱۲] طبری، محمد بن جریر، جامع البیان، ج۵، ص۲۶۹.
[۱۳] احمد بن محمد ثعلبی، قصص‌الأنبیاء، ج۱، ص۱۶۶، المسمی عرائس‌المجالس، بیروت: المکتبه الثقافیه.
[۱۴] طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۷، ص۴۲۵.
[۱۵] احمد بن محمد ثعلبی، قصص‌الأنبیاء، ج۱، ص۱۶۶، المسمی عرائس‌المجالس، بیروت: المکتبه الثقافیه.
[۱۶] دینوری، ابن‌ قتیبه، المعارف، ج۱، ص۵۱، چاپ ثروت عکاشه، قاهره ۱۹۶۰.
[۱۷] طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، چاپ بیروت، ج۱، ص۴۵۷۴۵۸.
[۱۸] مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب، چاپ بیروت، ج۱، ص۵۹ـ۶۰.
[۱۹] مطهر بن طاهر مقدسی، کتاب البدء و التاریخ، ج۳، ص۹۸، چاپ کلمان هوار، پاریس ۱۸۹۹۱۹۱۹، چاپ افست تهران ۱۹۶۲.
[۲۰] احمد بن محمد ثعلبی، قصص‌الأنبیاء، ج۱، ص۲۲۱ـ۲۲۳، المسمی عرائس‌المجالس، بیروت: المکتبه الثقافیه.
[۲۱]  عهد عتیق، کتاب حزقیال نبى، :۳۷ ۱ـ۱۴
[۲۲] دائرهالمعارف قرآن ، ذیل”Ezekiel”.
[۲۳] د اسلام، چاپ دوم، ذیل مادّه.
[۲۴] ابن‌جوزی، المنتظم فی تاریخ‌الملوک و الامم، ج۱، ص۳۸۲، چاپ محمد عبدالقادر عطا و مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲.
[۲۵] یاقوت حموی، شهاب‌الدین ابوعبدالله، معجم البلدان، ج‌۳، ص۳۷۲، دار صادر، بیروت، چاپ دوم، ۱۹۹۵م.
[۲۶] علی‌ بن ابی‌بکر هروی، کتاب الاشارات الی معرفه الزیارات، ج۱، ص۷۶، چاپ ژانین سوردل تومین، دمشق ۱۹۵۳.
[۲۷] علی‌ بن ابی‌بکر هروی، کتاب الاشارات الی معرفه الزیارات، ذیل «داوردان»، چاپ ژانین سوردل ـ تومین، دمشق ۱۹۵۳.
[۲۸] علی‌ بن ابی‌بکر هروی، کتاب الاشارات الی معرفه الزیارات، چاپ ژانین سوردل ـ تومین، دمشق ۱۹۵۳.
[۲۹] د. جودائیکا، ذیل “Ezekiel. Ezekiel’s tomb”.
[۳۰] جیمز هاکس، قاموس کتاب مقدس، ذیل «حزقیل یا حزقیال»، بیروت ۱۹۲۸، چاپ افست تهران ۱۳۴۹ش.
[۳۱] نواده مهلب پسر محمد پسر شادی‌، مجمل التواریخ و القصص، ص۴۳۵، محقق و مصحح: ملک الشعراء بهار، رمضانی، بهجت، کلاله خاور، تهران، چاپ دوم، بی‌تا.

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest

0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا