ماجرای حکایت مُلاّنصرالدین و دیگ همسایه چه بود؟

وزی مُلاّنصرالدین یک دوست قدیمی را به خانه‌اش دعوت کرد. او و همسرش یک دیگ برای پختن غذا کم آوردند، مُلاّ دیگی به مدت یک هفته از همسایه‌اش قرض گرفت. میهمانی به خوبی برگزار شد. مُلاّ نصرالدین وقتی می‌خواست دیگ همسایه را پس بدهد، یک دیگ کوچک‌تر در داخل دیگ همسایه قرار داد. همسایه بی‌توجه به کار مُلاّ با خوشحالی دیگ را گرفت، به همین دلیل تصمیم گرفت درس عبرتی به همسایه‌اش داده و او را متوجه اشتباهش بکند.

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest

0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا