درباره سن عاطفی آدمی چه می دانید؟
به طور کلی افکار ما همراه با محیط عواطف مان را به وجود میآورند. اما خوشبختانه ما با آگاهی از افکار و عقاید منفی و نادرست خود میتوانیم افکارمان را کنترل کنیم. روان شناسان بلوغ روانی را توانایی افراد برای پذیرش اشخاص و مسایل به همان شکلی که هستند، تعریف میکنند.
سن احساسی، نشاندهنده حالات احساسی درونی و برداشت فرد از سن خودش است. دقت کنید سن احساسی، سن روحیات ماست و متاسفانه مشکل بزرگ مردم ما و جامعه ایرانی در اینجاست که بر این باور غلط هستیم که سن احساسی باید همسرعت با سن شناسنامهای بالا رود.
مثالی میزنم؛ حتما دیدهاید با شروع بارندگی آدمها احساسات جالبی را تجربه میکنند. همه افراد این سیگنالهای درونی را دریافت میکنند ولی واکنشها نسبت به آن کاملا متفاوت است که این موضوع حتی در یک گروههای همسن هم دیده میشود. عدهای بیدرنگ از خانه بیرون میروند و زیر باران با خوشحالی قدم میزنند (تعداد خیلی کم). عده زیادی چند قدم به پنجره نزدیک تر میشوند ولی زیر باران رفتن را برای سن خودشان زشت میدانند. تعدادی هم اصلا علاقه خاصی نشان نمیدهند چون فکر میکنند، سنشان از این حرفها گذشته است.
کشورها در تلاش هستند تا سن احساسی افراد را در حد معقول پایین بیاورند چون برای شاد زیستن به آن احتیاج داریم. حال آنکه باور عمومی ما بر این است که هر کاری سنی دارد.
محققان به این نتیجه بزرگ رسیدهاند که برای داشتن عمر طولانی و سلامت در جامعه باید سن احساسی را حدود ۲۵-۱۸ سالگی حفظ کرد. آدمی هنگامی میمیرد که سن احساسی به او بگوید که «تو دیگر پیر و از کار افتادهای.» سن عقلی و شناسنامهای فرمانبردار است و سن احساسی فرمانده مطلق.