خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی اوچ کوروش (سه سکه)
سریال ترکی اوچ کوروش (سه سکه)، این سریال تلویزیونی به کارگردانی سینان اوزتوک در ژانر اکشن، کمدی، درام و جنایی ساخته شده است. سه سکه، به ترکی Üç Kuruş و به انگلیسی Bad Penny، از جدیدترین سریالهای ترکی از کمپانی Ay Yapim است که براساس فیلمنامهای از داملا سریم (Damla Serim)، ایست آکچیلاد (Eset Akçilad) و مورات اویورکولاک (Murat Uyurkulak) ساخته است. سریال ترکی اوچ کوروش یکی از سریالهای ترکی پرطرفدار، به خصوص در ایران است و تاکنون امتیاز ۶.۸ از ۱۰ را در سایت IMDb کسب کرده است. ریتینگ کلی سریال نیز از همان قسمتهای اول بالای ۵ بود که نشان از علاقه مخاطبین این سریال در ترکیه دارد.
خلاصه داستان سریال اوچ کوروش
عرفان قهرمان (فرهان) یک قاتل زنجیرهای است که روی بدن هر یک از قربانیانش، ۳ سکه به جای میگذارد. پرونده او به واحد جرایم سازمانیافته محول میشود و کاپیتان افه تکین رهبری آن را در دست میگیرد. در همین حین، عرفان که از دست قانون گریزان است به یک محله رومینشین به نام چینگیراکلی پناه میبرد.
کارتال چاکا، رهبر مافیای رومی و محافظ این محله است. هنگامی که افه میفهمد کارتال قاتل نیست، تصمیم میگیرند با همکاری یکدیگر، قاتل را دستگیر کنند. ارتباط غیرمنتظره بین قاتل و گذشته غمانگیز کارتال، همه چیز را زیر سوال میبرد.
قسمت ۸۵ سریال اوچ کوروش (قسمت آخر)
بعد از رفتن همه به حیاط کارتال و افه که پنهان شده بودن با لباس دوربین هارو میپوشانند و به طرف سلول کلیچ میرن. هنوز نرسیدن که کارتال به افه میگه از اینجا به بعدشو خودم میرن افه میگه درباره این حرف زده بودیم مسخره بازی در نیار باهم باید بریم!….. برای خواندن ادامه خلاصه داستان این سریال ترکی روی تیتر کلیک کنید.
قسمت ۸۴ سریال اوچ کوروش
لیلا به هالیده میگه وقت مناسب داشت تا به من خبر بده چون از اونجایی که داداشم بیرون منتظر بود تا افه را ببینه بزنه، اون یواشکی اومد تو اتاقم و از اونجایی که بعدش رفت تو زندان قطعا واسه خداحافظی اومده بوده همون موقع میتونست بهم بگه ولی نگفت….. برای خواندن ادامه خلاصه داستان این سریال ترکی روی تیتر کلیک کنید.
قسمت ۸۳ سریال اوچ کوروش
جشن ختنه سرون آتش هستش همه در حال بزن و برقص هستن و لیلا لباس شاهزده ای آتش را تنش میکنه اما او فرار میکنه و میره. لیلا به دنبالش میره که میبینه افه واسه آتش کشتی را آورده و درست کرده آتش با دیدن کشتی خوشحال میشه که افه میگه خوب شده؟و…. برای خواندن ادامه خلاصه داستان این سریال ترکی روی تیتر کلیک کنید.
قسمت ۸۲ سریال اوچ کوروش
کونیالی به همراه افه و لیلا بالا سر هالیده ایستادن کونیالی میپرسه پس چرا به هوش نمیاد؟ لیلا میگه صبر کن تازه از اتاق عمل اومده بیرون!…. برای خواندن ادامه خلاصه داستان این سریال ترکی روی تیتر کلیک کنید.
قسمت ۸۱ سریال اوچ کوروش
افه میره کنار چتین میشینه و میگه این چه قیافه ایه؟ چرا اینجوری؟ چتین میگه مراسم خاکسپاریه دیگه باید چجوری باشم؟ آنها بعد از کمی حرف زدن افه بهش میگه ای کاش تورو وارد این ماجرا نمیکردیم بالاخره بایبارس پدرت بود هرچی بوده بالاخره پدررت بوده حتما حالت واسه اونم گرفته ست!…. برای خواندن ادامه خلاصه داستان این سریال ترکی روی تیتر کلیک کنید.
قسمت ۸۰ سریال اوچ کوروش
کلیچ وقتی هوا روشن میشه به جنگل میرسد. تو مسیر عکس های کارتال و بهار را میبیند و ردشو میگیره که به چاله میرسد و باذدیدن جنازه پدرش جا میخوره و میگه بابا! و اشک میریزد. چتین تو اتاقش به حرف های پدرش فکر میکنه که میگه فکر میکنی با کشتن من چی عوض میشه؟…. برای خواندن ادامه خلاصه داستان این سریال ترکی روی تیتر کلیک کنید.
قسمت ۷۹ سریال اوچ کوروش
در خانه عدنان زده میشه و نوچه بایبارس در را باز می کنه که کارتال میگه اینجا چخبره مردک؟ برو بیرون مادرت منتظرته! سپس وارد خانه میشه که با بایبارس همزمان به طرف هم اسلحه میگیرن کارتال میگه بالاخره رسیدم بهت! بایبارس ازش میخواد تا اسلحه اش را بندازه تا نکشتتش کارتال میگه چه کشتنی؟…. برای خواندن ادامه خلاصه داستان این سریال ترکی روی تیتر کلیک کنید.
قسمت ۷۸ سریال اوچ کوروش
بایبارس از مادر افه که گروگانش گرفته بود عکس میگیره و به سلیم وکیلش زنگ میزنه و ازش اوضاع تو اداره پلیس را میپرسه. سپس با عصبانیت میگه همشون میفهمن که نباید به من پشت میکردن! از همه بیشتر اون پسر احمق کلیچ! سلیم به عنوان وکیل آقا عدنان به اداره میره که باتو بهش شک میکنه و میگه…. برای خواندن ادامه خلاصه داستان این سریال ترکی روی تیتر کلیک کنید.
قسمت ۷۷ سریال اوچ کوروش
آمبولانس از راه رسیده و کارتال بهشون میگه رو صورتشو نپوشونین نمیتونه خوب نفس بکشه! همان موقع افه و بقیه از راه میرسن و با ناباوری نکاهش میکنن که کارتال نمیخواد باور کنه و به افه میگه اگه زود عملش کنن خوب میشه مگه نه؟ زود آمبولانس را گفتم بیاد خوب میشه دیگه آره؟…. برای خواندن ادامه خلاصه داستان این سریال ترکی روی تیتر کلیک کنید.
قسمت ۷۶ سریال اوچ کوروش
کارتال و مسعود و بقیه پیش جلال میرن، کسی که میخواد بایبارس و کلیچ را از مرز رد کند. مسعود خودشو معرفی میکنه و بهشون میگه یخورده عجله داریم حکم بازداشتشون صادر شده ولی هنوز دستگیر نشدن واسه همین امشب باید از مرز رد بشن…. برای خواندن ادامه خلاصه داستان این سریال ترکی روی تیتر کلیک کنید.
قسمت ۷۵ سریال اوچ کوروش
در اداره باتو داره تمام دوربین های مدار بسته سطح شهر را نگاه میکنه اما اثری از بهار نیست! هارال با باتو دعوا میکنه و بحث میکنه که چرا نباید با یکسری جنایت کارا که مشکلی نداریم باهاشون کاری نداشته باشیم ولی با اونایی که مشکل داریم بیوفتیم دنبالشون؟….. برای خواندن ادامه خلاصه داستان این سریال ترکی روی تیتر کلیک کنید.
قسمت ۷۴ سریال اوچ کوروش
کلیچ همان موقعی که به پارکینگ میره به کمک بایبارس، بایبارس بهش میگه که چتین کجاست؟ کلیچ میگه نمیخوام بگم ولی با همونا رفته! سپس کلیچ بهش میگه که عدنان را پلیسا گرفتن لپ تاپشو هک کردن و تمام اطلاعاتو برداشتن تا الان حکم بازداشتت صادر شده بابا هرجا بری!…… برای خواندن ادامه خلاصه داستان این سریال ترکی روی تیتر کلیک کنید.
قسمت ۷۳ سریال اوچ کوروش
شاهین پیش رابط بایبارس میره و آنجا باهمدیگه درگیر میشن و جفتشون حسابی کتک میخورن ازهم. شاهین چاقو را تو پاش میزنه و میگه کلیچ کجاست؟ اگه نگی اون یکی پاتم داغون میشه! او میگه نمیدونم شاهین ضربه دیگه ای میزنه که او میگه باباش طردش کرده بود قرار بود بره،…… برای خواندن ادامه خلاصه داستان این سریال ترکی روی تیتر کلیک کنید.
قسمت ۷۲ سریال اوچ کوروش
شاهین سر قبر عمه اش می رود و گل می کارد. اوکتای به اونجا میره که شاهین میخواد کمکش کنه بطری آب را ازش بگیره که اوکتای میگه نمیخواد برو کارتال نبینتت. شاهین به خاطر رفتارش تعجب میکنه و میگه الان این اتفاقم تقصیر منه؟ اوکتای میگه مگه تو نبودی که با افتخار داد میزدی که دست راست بایبارسی؟…… برای خواندن ادامه خلاصه داستان این سریال ترکی روی تیتر کلیک کنید.
قسمت ۷۱ سریال اوچ کوروش
کلیچ به کارتال نیگه آخریه بهار زندگی بود که دیت و میخواد به کارتال شلیک کنه که یکدفعه تلفن همه ی افراد کلیچ و خود کلیچ زنگ میخوره. بایبارس به کلیچ میگه باز روشات جواب داده…… برای خواندن ادامه خلاصه داستان این سریال ترکی روی تیتر کلیک کنید.
قسمت ۷۰ سریال اوچ کوروش
اوکتای به همان جای همیشگیش کنار پل میره که هالیده به اونجا میره. اوکتای با ترس بهش میگه به خدا هیچی نخوردم قسم میخورم! هالیده میگه میدونم بابابزرگ. اوکتای میپرسه تو از کجا میدونستی اینجام؟ هالیده میگه همیشه میدونستم وقتی……. برای خواندن ادامه خلاصه داستان این سریال ترکی روی تیتر کلیک کنید.
قسمت ۶۹ سریال اوچ کوروش
لیلا تو خوابش میبینه که عمه نریمانش به ملاقاتش اومده و ازش خداحافظی میکنه و میره لیلا ازش میپرسه کجا میری و میخواد به دنبالش بره که میبینه رد خون رو زمینه! لیلا یهو از خواب میپره که افه میگه چیشده؟ لیلا میگه هیچی کابوس دیدم و سراغ بقیه را میگیره که افه میگه همین اطرافن میان……. برای خواندن ادامه خلاصه داستان این سریال ترکی روی تیتر کلیک کنید.
قسمت ۶۸ سریال اوچ کوروش
شاهین بعد از رفتن آدم های زبیر چشماشو باز میکنه و با باز کردن دکمه های پیرهنش میبینه که تیر به جلیقه ضد گلوله. خورده و به یاد میاره بعد از رفتن از پیش کلیچ و بایبارس آدم های کلیچ بهش میگن که آقا کلیچ گفتن همراهیتون کنیم شاهین که بو برده از قضیه بهشون میگه باید قبلش بریم خونه من لباسامو عوض کنم……. برای خواندن ادامه خلاصه داستان این سریال ترکی روی تیتر کلیک کنید.
قسمت ۶۷ سریال اوچ کوروش
افه پشت در اتاق عمل به تمام خاطرات و حرف هایش با لیلا می افتد. دکتر بیرون میاد که وضعیت لیلارو میپرسن. دکتر میگه گلوله را در آوردیم ولی خون زیادی از دست داده باید یه مدت بیهوش نگهش داریم، افه میپرسه زنده ست؟ دکتر میگه آره ولی افه نمیزاره حرفش تموم بشه و از بیمارستان بیرون میره……. برای خواندن ادامه خلاصه داستان این سریال ترکی روی تیتر کلیک کنید.
قسمت ۶۶ سریال اوچ کوروش
لیلا حسابی عصبانیته و میخواد لباس هایش را دربیاره که کارتال از راه میرسه و میگه اینجا چخبره؟ لیلا میگه بگو کار نداشته باشن باهام میخوام برم افه را بکشم کارتال میگه کجا میری؟ خودش اینجاست! لیلا با عصبانیت میره سمت افه و میخواد با گلدان تو سرش بزنه که یکدفعه پدرش را اونجا میبینه و شوکه میشه…… برای خواندن ادامه خلاصه داستان این سریال ترکی روی تیتر کلیک کنید.
قسمت ۶۵ سریال اوچ کوروش
کارتال با افه میرن به آرایشگاه و به سر و وضعشون میرسن. افه وقتی میخواد حساب کنه کارتال میگه بزار تو جیبت! افه میبینه حلقه اش را دستش نکرده و بهش میگه که او میگه فکر کنم یخورده چاق شدم تنگ شده. انها میخوان سر ماشین بشن که افه میگه من یه جایی کار دارم تو برو من میام…… برای خواندن ادامه خلاصه داستان این سریال ترکی روی تیتر کلیک کنید.
قسمت ۶۴ سریال اوچ کوروش
زنگ در خانه شاهین زده میشه که میبینه اوکتای پدرش برگشته. شاهین حال داغون پدرشو میبینه و میگه تو گریه کردی؟ چیشده؟ او میگه همش تقصیر منه اگه از اون خونه بیرون نمیومدم این اتفاقا نمی افتاد و با ناراحتی به اتاقش میره و انجا شیشه نوشیدنیشو میشکند….. برای خواندن ادامه خلاصه داستان این سریال ترکی روی تیتر کلیک کنید.
قسمت ۶۳ سریال اوچ کوروش
کارتال سر قرار با چتین میره و شروع میکنه به کتک زدنش چتین میپرسه چیشده؟ من میدونم الان داریم دعوا میکنیم ولی دلیلشو نمیدونم! کارتال میگه چرا پسرعمه؟ دروغ گفتی؟ و شروع میکنه به دعوا کردن که چتین میگه من دروغ نگفتم همان موقع افه از راه میرسه و جداشون میکنه…… برای خواندن ادامه خلاصه داستان این سریال ترکی روی تیتر کلیک کنید.
قسمت ۶۲ سریال اوچ کوروش
در تفلیس افراد در حال بار زدن اجناس در کامیون هستند پسر بای بارس کامیون را میگیرد و به سردسته آنها میگه من اسلحه ها رو بهت ندادم که هر کاری دلت خواست انجام بدی سریال ازم عذرخواهی کن سردسته آنها به افراد دستور میده که به طرفش اسلحه بگیرند….. برای خواندن ادامه خلاصه داستان این سریال ترکی روی تیتر کلیک کنید.
قسمت ۶۱ سریال اوچ کوروش
کارتال پیش آزاده و چتین میره. اونجا درباره شاهین و کارهاش حرف میزنن. کارتال میگه با نریمان خانم یه تیم شدن تا زندگیمو بهم بریزن! آزاده میگه فقط میدونم از بین بردنش خیلی سخته تا زمانی که بایبارس کنارشه! کارتال میگه منم قسط ندارم که داداشمونو بکشم که!….. برای خواندن ادامه خلاصه داستان این سریال ترکی روی تیتر کلیک کنید.
قسمت ۶۰ سریال اوچ کوروش
کارتال بهار و آتش را به یه محله میبره که بهار میگه اینجا کجاست؟ کارتال میگه بزار پیداش کنم میفهمی. بهار میگه یعنی نمیدونی کجاست؟ کارتال میگه خیلی وقته نرفتیم باید از لیلا میپرسیدم همان موقع کارتال آدرس را پیدا میکنه و کارتال میگه اینجا تنها جاییه که کسی پیدات نمیکنه…… برای خواندن ادامه خلاصه داستان این سریال ترکی روی تیتر کلیک کنید.
قسمت ۵۹ سریال اوچ کوروش
کارتال به کل اهالی هتل شیرینی پخش میکنه و همه بهش تبریک میگن و آرزو میکنن که زیر سایه پدر و مادر بزرگ بشه. کارتال به طرف اتاق بهار میره و دل تو دلش نیست. کارتال به جلوی در اتاق میرسه تمرین میکنه که چجوری با پسرش رفتار کنه که یکدفعه در باز میشه و آتش میگه بابا….. برای خواندن ادامه خلاصه داستان این سریال ترکی روی تیتر کلیک کنید.
قسمت ۵۸ سریال اوچ کوروش
پلیس ها تمام افراد اون خرابه از جمله لیلارو بازداشت میکنن. افه به اونجا میاد و میگه همینم کم مونده بود که بیام از بازداشت دربیارمت! لیلا میگه تو اینجا چیکار میکنی؟ من به کمک تو احتیاجی ندارم! افه به افسر میگه منو کمیسر بلنت فرستاد باهاتون حرف زده؟….. برای خواندن ادامه خلاصه داستان این سریال ترکی روی تیتر کلیک کنید.
قسمت ۵۷ سریال اوچ کوروش
یشیم و بهار در حال رفتن به سمت فرودگاه هستن که یشیم به بهار میگه مطمئنی دیگه؟ بهار الکی نریم تا فرودگاه منو برگردونیا! بهار میگه اون عشق و عاشقی که قدیم بود تمو شده اون الان فقط واسه کارتال اومده بود و پیداش شده بود….. برای خواندن ادامه خلاصه داستان این سریال ترکی روی تیتر کلیک کنید.
قسمت ۵۶ سریال اوچ کوروش
کارتال میگه بالاخره پیش مادرش برگشت. افه میگه چیه؟ ناراحت و پشیمون شدی؟ میخوای بالا سر قبرش گریه هم کنی؟ کارتال میگه ازش پرسیدم که دوباره به کارهات ادامه میدی؟ گفت به موقعش برمیگردم به خاطر همین راه دیگه ای واسم نذاشت بعد از کمی حرف زدن باهمدیگه اونو دفن میکنن و…. برای خواندن ادامه خلاصه داستان این سریال ترکی روی تیتر کلیک کنید.
قسمت ۵۵ سریال اوچ کوروش
افه خانه لیلارو زیر نظر داره که لیلا از پشت رو شونه اش میزنه و میگه اینجا خونه من نیست؟ افه میگه تصادفی بود! لیلا میگه آهان تصادفی داری خونه منو میپایی؟ افه میگه من با تو؟ تو از صبح داری منو می پایی! لیلا میگه آره چون مادرت ازم خواست!….. برای خواندن ادامه خلاصه داستان این سریال ترکی روی تیتر کلیک کنید.
قسمت ۵۴ سریال اوچ کوروش
افه تو یه کلوپ شبانه در حال موسیقی زدنه که یه نفرو شبیه فرهان میبینه و به سمتش حمله میکنه و میگه مرتیکه عوضی میکشمت گند زدی به زندگیم و میزنتش که مردم اونارو از هم جدا میکنن و افه میبینه که اون مرد افه نیست….. برای خواندن ادامه خلاصه داستان این سریال ترکی روی تیتر کلیک کنید.
قسمت ۵۳ سریال اوچ کوروش
نریمان چتین را در آغوش میگیره و میگه خودتی پسرم؟ آزه خودتی! مگه میشه این چشمها این بورو فراموش کنم؟! چتین میگه تو عمه نریمانی! نریمان میگه من تورو دیده بودم! تو جلو چشمام بودی چطور نشناختمت؟…. برای خواندن ادامه خلاصه داستان این سریال ترکی روی تیتر کلیک کنید.
قسمت ۵۲ سریال اوچ کوروش
فرهان به عزت میگه به عمو حسنی زنگ بزن و ازش بپرس که چه خبری داره از نریمان او هم همان چیزی را که دیده بود به عزت میگه فرهان پنهانی بهش میگه ازش بپرس اون مردی که سوار ماشینش شد کی بود؟…. برای خواندن ادامه خلاصه داستان این سریال ترکی روی تیتر کلیک کنید.
قسمت ۵۱ سریال اوچ کوروش
مسعود به کارتال زنگ میزنه و میگه چرا این ملکو دادی به من واسه کار؟ کارتال میگه بزار پای تشکر واسه کارهایی که واسم کردی! مسعود تشکر میکنه که کارتال میگه به یک شرط اون شاهین اومد راه نمیدیش مسعود میگه چشم…… برای خواندن ادامه خلاصه داستان این سریال ترکی روی تیتر کلیک کنید.
قسمت ۵۰ سریال اوچ کوروش
چتین دنبال افه میره و میگه چیشد تعریف کردن از کارتال هم ممنوعه؟ افه میگه نه اگه دوست داری برو بگو بهش که میخوایم بندازیمش تو زندان بگو تا در جریان باشه! چتین میگه نه لازم نیست میرم ملاقاتش…… برای خواندن ادامه خلاصه داستان این سریال ترکی روی تیتر کلیک کنید.
قسمت ۴۹ سریال اوچ کوروش
مسعود و افرادش آدم های کرکمازو تو انبار نگه داشتن. باتو با مامورها به اونجا میرن اما قبل از اینکه به اونجا برسن مسعود با افرادش اونارو از اونجا میبرن و وقتی باتو میرسه اونجا میبینه کسی نیست….. برای خواندن ادامه خلاصه داستان این سریال ترکی روی تیتر کلیک کنید.
قسمت ۴۸ سریال اوچ کوروش
فرهان صاحب خانه را تهدید میکنه و اسلحه را بهش نشون میده و میگه من با تو کاری ندارم خیالت راحت و دستشو با دهنشو باز میکنه و میگه صبحانتو بخور. او از فرهان میپرسه دیشب چیشد؟…. برای خواندن ادامه خلاصه داستان این سریال ترکی روی تیتر کلیک کنید.
قسمت ۴۷ سریال اوچ کوروش
بایبارس به نریمان میگه نمیسینی؟ نریمان میگه روبروی تو؟ نمیشینم. بایبارس میگه خوددانی، نریمان میگه با خودم عهد بستم که هروقت دیدمت زنده ات نزارم! بایبارس میگه میخوای بکشی من؟ خوب بکش!… برای خواندن ادامه خلاصه داستان این سریال ترکی روی تیتر کلیک کنید.
قسمت ۴۶ سریال اوچ کوروش
دو نفر میان و کونیالی را با خودشون میبرن. کارتال بالاسر قبر نسرین شنسوی مادر فرهان میره. فرهان پنهانی از خانه ای که اونجا قایم شده بود بیرون میره و وقتی مطمئن میشه وضعیت سفیده صاحب خانه را از صندوق بیرون میاره….. برای خواندن ادامه خلاصه داستان این سریال ترکی روی تیتر کلیک کنید.
قسمت ۴۵ سریال اوچ کوروش
آزاده از نجات میپرسه جسدو تمیز کردین دیگه! ردی که نموند؟ نجات میگه خیالتون راحت انداختیم تو دریا. چتین یکدفعه سوار ماشینش میشه و میگه خوب چیکار کردی عزتو؟….. برای خواندن ادامه خلاصه داستان این سریال ترکی روی تیتر کلیک کنید.
قسمت ۴۴ سریال اوچ کوروش
کارتال که عزت را می کشد افه جلو میره و کارتال میگه ایندفعه از راه تو نتونستم برم من اونقدرها هم آدم خوبی نیستم. افه دستشو تو کتش میکنه که کارتال میگه نمیتونی بهم دستبند بزنی! استعفا دادی، افه سه تا سکه میندازه روش….. برای خواندن ادامه خلاصه داستان این سریال ترکی روی تیتر کلیک کنید.
قسمت ۴۳ سریال اوچ کوروش
کارتال با افه پیش چتین میرن. چتین ازش میپرسه اینجا چیکار میکنیم؟ کارتال میگه دنبال کرکمازیم! چتین میگه نمیتونی پیداش کنی کارتال میگه یعنی نمیخوای بگی؟ چتین میگه نمیدونم اگه میدونستمم بهت نمی گفتم!… برای خواندن ادامه خلاصه داستان این سریال ترکی روی تیتر کلیک کنید.
قسمت ۴۲ سریال اوچ کوروش
افه با رئیسش قرار گذاشته تا خبرهارو بده و وقتی اون میفهمه که تو کار کارتال که به پدرش تیر زدن دخالت کرده عصبی میشه و میگه تو این وسط چیکاره ای؟ در ضمن تو این ماجرا تو باید طرف کرکماز باشی چون با اون کار داریم… برای خواندن ادامه خلاصه داستان این سریال ترکی روی تیتر کلیک کنید.
قسمت ۴۱ سریال اوچ کوروش
لیلا با عجله به قمارخانه کارتال میره و از اونا میپرسه که کارتال کجاست؟ روشن و افه میپرسن چطور؟ لیلا میگه زنگ زد سراغ بابارو گرفت گفتم ۱ساعتی میشه اومده اونجا چیزی شده؟ ولی جواب نداد گوشیشم خاموشه!…. برای خواندن ادامه خلاصه داستان این سریال ترکی روی تیتر کلیک کنید.
قسمت ۴۰ سریال اوچ کوروش
کارتال به محله برمیگرده و کونیالی را به خانه میبره آنها از دیدن حال کونیالی جا میخورن و هالیده او را به داخل میبره. یکی از افراد آزاده بهش خبر میده که همونجوری که میخواستین اتفاق افتاد!…. برای خواندن ادامه خلاصه داستان این سریال ترکی روی تیتر کلیک کنید.
قسمت ۳۹ سریال اوچ کوروش
کارتال پیش شسو میره و میگه این حالت واسه چیه؟ دردت چیه؟ به من نمیگی به روشن میگفتی! شسو میگه من از کسی کمک نخواستم و بعد از کمی حرف زدن شسو میگه من زمانی برمیگردم که کار داشته باشم!…. برای خواندن ادامه خلاصه داستان این سریال ترکی روی تیتر کلیک کنید.
قسمت ۳۸ سریال اوچ کوروش
چتین به بایبارس میگه تو دوست نداشتی بیای بین مردمو! بایبارس میگه الانم دوست ندارم میتونیم بریم یه جای دیگه! چتین میگه نه مضطرب شدم همینجا خوبه!بایبارس میگه اگه بخوای زیاد عمر کنی، چتین میگه باید محتاط باشی میدونم…. برای خواندن ادامه خلاصه داستان این سریال ترکی روی تیتر کلیک کنید.
قسمت ۳۷ سریال اوچ کوروش
کارتال به قهوه خانه میره تا با اهالی اونجا صحبت کنه و میگه بعد از اینکه مکان های ما بسته شد همتون به مشکل خوردین درسته؟ یکی از سن دارها بهش میگه ما میدونیم مشکلو حل میکنی مطمئنیم، کارتال میگه پس درسته ایول…. برای خواندن ادامه خلاصه داستان این سریال ترکی روی تیتر کلیک کنید.
قسمت ۳۶ سریال اوچ کوروش
شاهین پیش یه نفر میره و ازش پول میگیره و میگه دارم کار میکنم بهت پسش میدم، ازش میپرسه چیکار میکنی؟ شاهین میگه قمار. ازش میپرسه تو کار کشتی و شرط بندی که نیستی؟ تو کار من نیای!…. برای خواندن ادامه خلاصه داستان این سریال ترکی روی تیتر کلیک کنید.
قسمت ۳۵ سریال اوچ کوروش
چتین روبروی افه و کارتال نشسته و میگه اگه من به دادتون نرسیده بودم میدونستین چه اتفاقی می افتاد؟ وقتی وارد اون اتاق میشدین بلایی سرتون میومد که سر نزیح اومد با این اختلاف که جسدتون می افتاد تو دریا چون ارزشی نداشت!…. برای خواندن ادامه خلاصه داستان این سریال ترکی روی تیتر کلیک کنید.
قسمت ۳۴ سریال اوچ کوروش
بهار میبینه کارتال تو خودشه و ناراحته که پیشش میره و میگه خوبی؟ کارتال میگه خوبم ازش میپرسه مطمئنی؟ کارتال میگه نمیخوام از مشکلاتم با کسی حرف بزنم! بهار میگه اگه نگی تلمبار میشه و…. برای خواندن ادامه خلاصه داستان این سریال ترکی روی تیتر کلیک کنید.
قسمت ۳۳ سریال اوچ کوروش
آزاد با بایبارس تو فرودگاه قرار میزاره و بهش میگه خیلی خوشحالم که منو انتخاب کردین و کار اسلحه را به من سپردین ولی اسلحه دیگه قدیمی شده…. برای خواندن ادامه خلاصه داستان این سریال ترکی روی تیتر کلیک کنید.
قسمت ۳۲ سریال اوچ کوروش
اهالی محله به محله شان برگشتن و جشن گرفتن. همگی در حال رقصیدن و پایکوبی هستن و نریمان تو کل محله باقلوا پخش میکنه، از طرفی شسو تو قهوه خانه به بچه ها پول میده…. برای خواندن ادامه خلاصه داستان این سریال ترکی روی تیتر کلیک کنید.
قسمت ۳۱ سریال اوچ کوروش
کارتال پیش آدم های نزیح میره و بهشون پیشنهاد میده تا به اون و مسعود ملحق بشن اما اونا قبول نمیکنن. کارتال بهشون میگه به جای اینکه واسه کسی کار کنین که با کوچکترین اشتباه تق تق میکشتتون بیاین با من…. برای خواندن ادامه خلاصه داستان این سریال ترکی روی تیتر کلیک کنید.
قسمت ۳۰ سریال اوچ کوروش
لیلا در حال پانسمان کردن دست کارتال است که ازش میپرسه خوب بگو ببینم داداش، چطوره که هرجا میری زن داداش دنبالته! مگه نگفتی همش قرارداد کاریه؟…. برای خواندن ادامه خلاصه داستان این سریال ترکی روی تیتر کلیک کنید.
قسمت ۲۹ سریال اوچ کوروش
افه در خانه اش به پرونده کارتال که رئیسش داده بود نگاه میکنه و یاد حرف های خودش با کارتال میوفته که بهش گفته بود همه تو صفن و یه روزی نوبت همه شون میشه و شروع میکنه روی تخته نمودار کشیدن…. برای خواندن ادامه خلاصه داستان این سریال ترکی روی تیتر کلیک کنید.
قسمت ۲۸ سریال اوچ کوروش
یشیم دوست بهار به دیدنش میره، مراقب بهار به نزیح زنگ میزنه و میگه دوست بهار خانم اومد اینجا. یشیم ازش میپرسه چخبره؟ انگار اومدم ملاقات! بهار میگه این که چیزی نیست بیرونیارو ندیدی؟…. برای خواندن ادامه خلاصه داستان این سریال ترکی روی تیتر کلیک کنید.
قسمت ۲۷ سریال اوچ کوروش
آنها رد ماشین کارتال را میگیرن و به دره میرسند. وقتی از ماشین پیاده میشن میبینن که ماشین از دره به پایین پرت شده افه ناباورانه نگاه میکنه و با حالی داغون میشینه و گریه میکنه…. برای خواندن ادامه خلاصه داستان این سریال ترکی روی تیتر کلیک کنید.
قسمت ۲۶ سریال اوچ کوروش
کارتال از افه میپرسه تو از کجا میدونی که لیلا خونه نیست؟ افه میگه رفتم محل کارش اونجا نبود! کارتال با عصبانیت میپرسه سببه؟ نریمان برای اینکه او از چیزی بو نبره میگه… برای خواندن ادامه خلاصه داستان این سریال ترکی روی تیتر کلیک کنید.
قسمت ۲۵ سریال اوچ کوروش
افه با کارتال تو حیاط خانه نشستن که بهشون میگه رد ماشینو زدن پلاکش در اومده. شسو میپرسه اگه ماشینو عوض کنه چی؟ افه میگه یا عوض نمیکنه که ردش زده میشه…. برای خواندن ادامه خلاصه داستان این سریال ترکی روی تیتر کلیک کنید.
قسمت ۲۴ سریال اوچ کوروش
کارتال به اون آدرس میره و با دیدن اونجا خاطراتش زنده میشه و گریه اش میگیره و داد میزنه و میگه فرهان کجایی؟ من نمیتونم بیام تو!…. برای خواندن ادامه خلاصه داستان این سریال ترکی روی تیتر کلیک کنید
قسمت ۲۳ سریال اوچ کوروش
فرهان لیلا را تعقیب می کنه و محل کارشو میفهمه. کمی از دور او را میبینه و بعد میخواد بره داخل تا به بهانه خوردن نوشیدنی از نزدیک ببینتش اما یکی از افراد اونجا اجازه نمیده…. برای خواندن ادامه خلاصه داستان این سریال ترکی روی تیتر کلیک کنید
قسمت ۲۲ سریال اوچ کوروش
وقتی کارتال و افه پشت در میرسن، اوکتای فرهان را فراری میده از اونجا. فرهان وقتی به خانه میرسد حرف های عمو اوکتای را در ذهنش مرور میکنه و…. برای خواندن ادامه خلاصه داستان این سریال ترکی روی تیتر کلیک کنید
قسمت ۲۱ سریال اوچ کوروش
کارتال با بهار به رستوران رفتن که بهار میگه خوب؟ چیکار میکنی؟ کارتال میگه هیچی با زنم اومدم بیرون و میخنده سپس میگه هیچی درباره پدرت میخواستی حرف بزنی…. برای خواندن ادامه خلاصه داستان این سریال ترکی روی تیتر کلیک کنید
قسمت ۲۰ سریال اوچ کوروش
کارتال از پدرش اوکتای میپرسه فرهان کجاست؟ پدرش میگه من از کجا باید بدونم کجاست؟ چطور روت میشه اینجوری با پدرت حرف بزنی؟ کارتال میگه من باید هر اتفاقی تو این خونه می افته بفهمم!…. برای خواندن ادامه خلاصه داستان این سریال ترکی روی تیتر کلیک کنید
قسمت ۱۹ سریال اوچ کوروش
افه به اداره میره تا با رئیسش صحبت کنه اما بهش میگن که گفته از اونجا بره چون وقت نداره. افه کلافه میشه و به اتاقش میره. رئیسش عصبانی میشه و میگه…. برای خواندن ادامه خلاصه داستان این سریال ترکی روی تیتر کلیک کنید
قسمت ۱۸ سریال اوچ کوروش
کارتال به پناهگاه پدرش کنار دریا رفته و با نگاه کردن به گردنبدی که پدرش واسش خریده بود یاد خاطره ای با فرهان می افتد و اشک میریزد….. برای خواندن ادامه خلاصه داستان این سریال ترکی روی تیتر کلیک کنید
قسمت ۱۷ سریال اوچ کوروش
برای عروسی کارتال شتر آوردن تا عروس را روی آن سوار کنن اما شتر نشسته و هرکاری که میکنند نمی توانند بلندش کنن…. برای خواندن ادامه خلاصه داستان این سریال ترکی روی تیتر کلیک کنید
قسمت ۱۶ سریال اوچ کوروش
کارتال شب به خانه میره که بهار با دیدنش پیشش میره و با عصبانیت بهش میگه تا الان کجا بودی؟ کارتال جا میخوره و میگه از ۹ سالگی تا الان کسی این سوالو از من نپرسیده بود!…. برای خواندن ادامه خلاصه داستان این سریال ترکی روی تیتر کلیک کنید
قسمت ۱۵ سریال اوچ کوروش
لیلا به سرعت پیش کونیالی میره و بهش میگه داداش میخوام ازت دو نفرو پیدا کنی، می کتی؟ کونیالی میگه البته آبجی بگو کیا؟ لیلا میگه عدنان تکین و آیسل تکین، پدر و مادر کمیسر…. برای خواندن ادامه خلاصه داستان این سریال ترکی روی تیتر کلیک کنید
قسمت ۱۴ سریال اوچ کوروش
نزیح از بهار میخواد تا تلفنو خاموش کنه، بهار همان موقع میگه اِ اشتباهی دستم خورد به دگمه لایو! همگی یکدفعه اسلحه هاشونو پایین میارن کارتال لایو را شروع میکنه…. برای خواندن ادامه خلاصه داستان این سریال ترکی روی تیتر کلیک کنید
قسمت ۱۳ سریال اوچ کوروش
لیلا از سر و صدا از خواب بیدار میشه که فکر میکنه کمیسره، وقتی از اتاق بیرون میره با مادر افه روبرو میشه. مادر افه با دیدن لیلا جا میخوره و عذرخواهی میکنه…. برای خواندن ادامه خلاصه داستان این سریال ترکی روی تیتر کلیک کنید
قسمت ۱۲ سریال اوچ کوروش
کارتال به قهوه خانه میره. غدیر میره پیشش و میگه کمیسر اومده بود اینجا سوال هایی میکرد نمیدونستیم باید حرفی بزنیم یا نه! کارتال میگه هرچی که هست باید بین خودمون حل کنیم…. برای خواندن ادامه خلاصه داستان این سریال ترکی روی تیتر کلیک کنید
قسمت ۱۱ سریال اوچ کوروش
وقتی رسیدم خونه یه معجزه اتفاق افتاد. مامانمو دیدم خوده خودش بود! باورم نمیشد، بهش گفتم هرکاری از دستم بربیاد انجام میدم تا دیگه از پیشم نری…. برای خواندن ادامه خلاصه داستان این سریال ترکی روی تیتر کلیک کنید
قسمت ۱۰ سریال اوچ کوروش
کارتال سر قبر فرهان میره و گریه میکنه. افه پیشش میره که کارتال بهش میگه کی فکرشو میکنه آخه؟ سپس قبرهای دیگه را بهش نشون میده و نوشته هایی که روی سنگ قبرشون خانودادشون نوشتن را واسش میخونه…. برای خواندن ادامه خلاصه داستان این سریال ترکی روی تیتر کلیک کنید
قسمت ۹ سریال اوچ کوروش
افه لیلا را با خودش به خانه اش میبره تا دستش را که زخمی شده پانسمان کنه. سپس بهش یه مسکن میده که دردش را کم کنه لیلا به بهونه آب خوردن خانه اش را میگرده که… برای خواندن ادامه خلاصه داستان این سریال ترکی روی تیتر کلیک کنید
قسمت ۸ سریال اوچ کوروش
کمیسر بعد از دادن وسایل کارتال باهمدیگه از پاسگاه بیرون میان و میگه بریم درباره دستبنده حرف بزنیم. کونیالی ۲تا مدل استخدام کرده تا برای تبلیغات سایت شرط بندی باهاشون همکاری کنن…. برای خواندن ادامه خلاصه داستان این سریال ترکی روی تیتر کلیک کنید
قسمت ۷ سریال اوچ کوروش
کارتال که خانه مرصاد بود صدایی می شنود که وقتی به تراس میره میبینه پلاستیکی به همراه سنگ انداختن توی تراس پلاستیک میبینه که…. برای خواندن ادامه خلاصه داستان این سریال ترکی روی تیتر کلیک کنید
قسمت ۶ سریال اوچ کوروش
کارتال با افه و نریمان در حیاط خانه نشستن. نریمان میگه خوب کمیسر شما میگین که یه قاتل سریالی وجود داره درسته؟ کارتال تایید میکنه و مسخره میکنه….. برای خواندن ادامه خلاصه داستان این سریال ترکی روی تیتر کلیک کنید
قسمت ۵ سریال اوچ کوروش
مامور ها داخل رستوران میان افه میگه شما اینجا چیکار می کنین؟ آنها میگن کمیسر گزارش دادن که اینجا درگیری شده یه نفر که لکنت زبان داشت گفت به…. برای خواندن ادامه خلاصه داستان این سریال ترکی روی تیتر کلیک کنید
قسمت ۴ سریال اوچ کوروش
افه یه سکه یک لیری روی میز میزاره کارتال بهش میگه یه لیر؟ او میگه نه سه تا سکه ۱ لیری روی تمام جنازه هایی که پیدا شده بود! قاتل سه تا سکه ی ۱ لیری میزاره…. برای خواندن ادامه خلاصه داستان این سریال ترکی روی تیتر کلیک کنید
قسمت ۳ سریال اوچ کوروش
خواهرزاده کارتال در خانه استرس داره و به عمه کارتال میگه لباسش خونی بود پلیس ها دنبالشن نکنه اتفاقی واسش بیفته و گیرش بندازن!….. برای خواندن ادامه خلاصه داستان این سریال ترکی روی تیتر کلیک کنید
قسمت ۲ سریال اوچ کوروش
افه به همراه هالیت و یکی از افرادشون به نام باتو به طرف عروسی می میرن. همه تو مراسم عروسی جمع شدند. کونیالی ماجرای مسعود که افرادشو فرستاده بود پیشش براشون تعریف میکنه….. برای خواندن ادامه خلاصه داستان این سریال ترکی روی تیتر کلیک کنید.
قسمت ۱ سریال اوچ کوروش
سریال اوچ کوروش درباره جوانی خلافکار به نام کارتال هست که در محل های پایین شهر زندگی می کنه و سردسته و رهبری یک باند خلافکار….. برای خواندن ادامه خلاصه داستان این سریال ترکی روی تیتر کلیک کنید.
خیلی کانال جالبی دارین دستتان درد نکنه فیلم باحال میزارین لطفا قسمت های جدید اوچ کروش هم بزارین توی سایتmp4 ممنون بابت خلاصه داستان سریال اوچ کروش نوشتین ممنون گرم منتظر قسمت های ۱۵ و به بعدشون هستیم ممنون