خلاصه داستان قسمت ۱۱ سریال ترکی معجزه صد ساله + عکس
در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۱۱ سریال ترکی معجزه صد ساله را مطالعه می فرمایید. با ما همراه باشید. سریال ترکی معجزه صد ساله ( Yuz Yillik Mucize ) که صد سال معجزه نیز نامیده میشود، به کارگردانی هیلال سارال و نویسندگی نوران اورن شیت، اکین آکچای، لیلا اوسلو اوتر، پلدا الحسینی در ژانری درام و رمانتیک ساخته شده است. بیرکان سوکولو و ابرو شاهین نقش های اول این سریال را برعهده دارن. این سریال روزهای فرد ساعت ۲۰:۰۰ از شبکه جم تیوی و یه ساعت بعد از شبکه جم تیوی پلاس پخش می شود.
قسمت ۱۱ سریال ترکی معجزه صد ساله
هاریکا بعد از رفتن کمال به پشت در اتاق ثریا میره و میبینه که در را قفل کرده. او به در میزنه و ازش میخواد بیاد تا باهم حرف بزنن ثریا نمیره در آخر از اتاق بیرون میره و بهش میگه ببین هاریکا ازت میخوادم دیگه این آدمو نه ببینه نه اسمشو به زبونت بیاری! هاریکا دلیلشو میپرسه و میگه چرا؟ مگه چیشده؟ چیزی بهت گفت؟ ثریا میگه چیزی نپرس که چیزی نمیگم! فقط کاری که گفتمو انجام بده سپس بدون گفتن چیزی به اتاقش برمیگرده. مادربزرگ هاریکا تو سالن نشسته و بهشون میگه من که بهتون گفته بودم اشرفو دیدم ولی شماها باور نکردین حالا چیشد؟ شماها هم زده به سرتون؟ دیوونه شدین؟ و شروع میکنه به خندیدن. ساجده میگه آهان من میگم این آدمو من یه جا دیدم شبیه اشرف شوهر خواهره! مادرش میگه شبیهشه چیه؟ خود خودشه! خود اشرفه! زرین پیش هاریکا میره که ازش میپرسه حالت خوبه؟ هاریکا میگه نه اصلا نمیدونم اینجا چخبره! زرین میگه فکر کنم من بدونم. آیسل میخواد بره به خانه که جم را در حالیکه حسابی کتک خورده و حالش خوب نیست نزدیک خونه پیدا میکنه او از همه کمک میخواد که به بیرون میرن و با دیدن جم شوکه میشن.
انها از جم میپرسن که چیشده؟ جم با حالی داغون به هاریکا میگه کار اون بود! اون مرتیکه کمال! ثریا همینو بهونه میکنه و میگه شنیدی هاریکا خانم دیگه حق نداری بری سمتش ببین چه بلایی سر این بچه آورده! آنها جم را سریعا به بیمارستان میرسونن. کمال به خانه رفته که به تورگوت میگه حس بدی دارم انگار یه چیزی شده تو عمارت! تورگوت میگه یعنی چی؟ چیشده؟ کمال میگه نمیدونم هاریکا حالش خوب نیست نگرانه! بعد از معاینه جم، زرین پیششون میره و میگه تورموگرافی هم چیز خاصی نشون نداد ولی بهتره چند وقت اینجا باشه چون امکان داره خونریزی بعدا اتفاق بیوفته باشه که تحت نظر باشه. ثریا با هاریکا حرف میزنه و بهش میگه داری خودت میبینی که چیکار کرده با جم! این آدم خطرناکیه ازش دورباش! هاریکا پیش جم میره که او بهش میگه کار کمال بود جلوی عمارت دیدمش که باهم بحثمون شد بعد بهم حمله کرد. هاریکا به کمال زنگ میزنه که او بهش میگه هاریکا خوبی؟ چیزی شده؟ هاریکا میگه که این چه کاری بود کردی؟ کمال میگه چه کاری کردم؟ هاریکا میگه که با جم دعوا کردی الان داغون شده صورتش امکان داره خونریزی داخلی کنه اومدیم بیمارستان!
کمال انکار میکنه و میگه کار من نبوده ازت میخوام یخورده فکر کنی و ببینی به من میاد که همچین کاری کنم یا نه؟! هاریکا میگه فعل باید قطع کنم و تماس را تمام میکنه. مژده خانم مادر جم با شنیدن این خبر سریعا به بیمارستان میاد و با نگرانی حال پسرشو میپرسه. وقتی آنها تو اتاق جم هستن مژده به هاریکا میگه که تحویل بگیر دسته گلتو ببین اون دوستت چه بلایی سر پسرم آورده! او با هاریکا دعوا میکنه که ثریا جلوشو میگیره و میگه که حد خودشو بدونه. ثریا تو خلوتش از هاریکا میخواد تا دور کمال را خط بکشه و باهاش دیگه رفت و آمد نکنه اگه حقی به گردنش داره به حرمت همون حق به حرفش گوش کنه! هاریکا وقتی تنها میشه به حرف های ثریا و کمال فکر میکنه و نمیدونه حرف کیو گوش کنه…..