خلاصه داستان قسمت ۱۸ سریال امیلی در پاریس + تصویر

در این مطلب از سایت جدولیاب شما شاهد خلاصه داستان قسمت ۱۸ سریال امیلی در پاریس هستید. ما را با ادامه این مطلب همراهی کنید. سریال امیلی در پاریس ساخته شخصِ دارن استار است، همان نویسنده / تهیه کننده‌ای که سریال محبوب آمریکایی‌ها یعنی”جنسیت و شهر” را تولید کرده بود، حالا امیلی در پاریس حکم ادامه معنوی همان اثر را دارد – اما در شهری متفاوت. “امیلی در پاریس” مملو از مثلث‌های عاشقانه، ماجراهای بد، دوستان دیوانه و کمد لباس‌های برجسته و شیک در شهر چراغ‌ها است، در واقع این سریال نگاهی عجیب به ماجراها و سو استفاده‌ از مهاجران جوان در پاریس است. این سریال از شنبه تا پنجشنبه راس ساعت ۲۲:۰۰ از شبکه جم تیوی پخش می شود و ساعت های تکرار آن عبارتنداز؛ ۰۱:۰۰ ، ۱۰:۰۰ و ۱۴:۰۰

قسمت ۱۸ سریال امیلی در پاریس
قسمت ۱۸ سریال امیلی در پاریس

قسمت ۱۸ سریال امیلی در پاریس

امیلی و بقیه به همراه کامیل تو شرکت جلسه گذاشتن امیلی از کامیل تشکر میکنه که دوباره گذاشت رو پروژه شامپر کار کنه کامیل میگه ایده شامپر مال توعه! معلومه باید تو هم توش باشی. امیلی میگه پس بیاین با کمپین جدیدی که میخوام تو فضای مجازی بزارم آشنا بشین سپس فیلمی را پخش میکنه و میگه کمپین باز کردن در شامپر هرکس با هر روشی که میخواد هرکی بهتر باشه اون برنده ست! اونا از این پیشنهاد خوششون میاد و کامیل میگه بزارین یه چیزی نشون بدم بهتون! او فیلم تبلیغاتی از پدرش با شامپر نشون میده که سیلوی میگه این کلا با شعار ما تضاد داره! امیلی میگه میتونیم از خود پدرت استفاده بشه واسه شروع این کمپین! خیلیم خوب میشه، سپس قرار میشه که آخر هفته امیلی به ییلاق پیش خانواده کامیل بره برای گرفتن کلیپ تبلیغاتی و کمپین. امیلی وقتی به خانه میره با میندی حرف میزنه و میگه که قراره بره با کامیل بره ییلاق. میندی بهش میگه که چه خوب میشد الان میرفتیم باهم بیرون امیلی میگه من دارم شام با الفی میرم بیرون بعدش میتونیم باهمدیگه یه جا قرار بزاریم همو ببینیم میندی قبول میکنه. الفی به امیلی پیام میده که تو رستوران گابریل منتظرشه امیلی با کلافگی میگه دوباره رفته رستوران گابریل!

او با کلافگی به رستوران میره و آرش میپرسه که دوباره اونجا چیکار داره؟ الفی میگه اومدم خیلی تشنه ام بود گفتم یه چیزی بخورم سپس وقتی میخوان برن الفی پیشنهاد میده که همونجا شام بخورن امیلی برای اینکه اونجا نباشن میگه نه عمرا اگه اینجا الان جای خالی داشته باشه! الفی از گابریل میخواد تا اونجا یه میز خالی بده بهشون که گابریل قبول میکنه. الفی حسابی از غذا تعریف میگنه و میگه که واقعا کارش حرف نداره! فردای آن روز امیلی با کامیل به ییلاق میرن اونجا برادر کوچکتر کامیل به امیلی خوش آمد میگه و ادامه میده که میدونستم دوباره همدیگرو میبینیم امیلی معذب شده و نیمدونه چی باید بگه. آنها میرن به حیاط پشتی برای گرفتن فیلم. پدر کامیل میگه من یه پیشنهاد خوب دارم سپس با شمشیر در شامپرو باز میکنه امیلی خوشش میاد و میگه خیلی خوب بود میشه یه بار دیگه باز کنین و بگین که من اینجوری در باز میکنم؟ او تایید میکنه و چیزی که امیلی خواست را میگه اما امیلی بهشون میگه ببخشید فیلم گرفته نمیشد! او یکبار دیگه میخواد این کارو بکنه که همزمان با باز کردن در شامپر سر انگشتشو هم میبره و خون میپاشه رو صورت امیلی همگی جا میخورن و کامیل از حال میره. برادر کامیل لباسشو درمیاره و جلوی خونریزیو میگیره آنها انگشتو پیدا میکنن و تو ظرف پر از یخ میندازن و به طرف بیمارستان میرن.

بعد از چند دقیقه برادر کامیل بهش زنگ میزنه و خبر میده که همه چیز خوب پیش رفته و خال پدرشون خوبه آنها خوشحال میشن. امیلی وقتی به خونه برمیگرده به اتاقش میره و رو تخت دراز میکشه که خوابش میبره. گابریل به کامیل اول زنگ میزنه اما وقتی میبینه برنمیداره به خونه زنگ میزنه و بهشون میگه که به پدر کامیل اطلاع بدن که زنگ زده بود و حالشو پرسیده بود مادر کامیل میگه ولی اگه خودت بیای اینجا بیشتر خوشحال میشه گابریل قبول میکنه و همون موقع راهی اونجا میشه. امیلی از سر و صدا از خواب بیدار میشه و به سر میز شام میره که میبینه اونا خوردن و گابریل هم اونجاست او جا میخوره و خودشو جمع و جور میکنه. فردای آن روز امیلی وسایلشو جمع میکنه و میخواد از اونجا بره که کامیل میگه صبر میکردی با گابریل می رسوندیمت! امیلی میگه نه زودتر برم یخورده بیشتر فکر کنم واسه ایده. تو مسیر برادر کوچکتر کامیل جلوشو میگیره و میگه بهتره که ما اصلا به همدیگه فکر نکنیم دیگه امیلی تایید میکنه و میگه راست میگی و بعد از خداحافظی از اونجا میره….

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر فصل ۱ و ۲ سریال امیلی در پاریس

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا