خلاصه داستان قسمت ۱۸ سریال ترکی معجزه صد ساله + عکس
در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۱۸ سریال ترکی معجزه صد ساله را مطالعه می فرمایید. با ما همراه باشید. سریال ترکی معجزه صد ساله ( Yuz Yillik Mucize ) که صد سال معجزه نیز نامیده میشود، به کارگردانی هیلال سارال و نویسندگی نوران اورن شیت، اکین آکچای، لیلا اوسلو اوتر، پلدا الحسینی در ژانری درام و رمانتیک ساخته شده است. بیرکان سوکولو و ابرو شاهین نقش های اول این سریال را برعهده دارن. این سریال روزهای فرد ساعت ۲۰:۰۰ از شبکه جم تیوی و یه ساعت بعد از شبکه جم تیوی پلاس پخش می شود.
قسمت ۱۸ سریال ترکی معجزه صد ساله
تورگوت منتظر کمال هستش و با خودش میگه اگه ۵ دقیقه دیگه ازت خبری نشه میام تو خونه! تورگوت تا میخواد به داخل عمارت بره کمال بهش زنگ میزنه و میگه دوربینای عمارتو چک کنه تورگوت میشه چشم رو چشمم پاشا خداروشکر صداتو شنیدم. ثریا از پنجره اتاقش میبینه که هاریکا از اتاق کمال بیرون میاد سپس او به اونجا پیش هاریکا میره و میگه اینجا چیکار میکنی؟ هاریکا میگه اومدم یخورده رمان بنویسم ثریا میگه مگه نگفتی نمیخوای دیگه ادامه بدی! هاریکا میگه آخه خیلی ازش نوشتم گفتم تمومش کنم دیگه اما با ذهنیت خودم مینویسم سپس موقع رفتنش از ثریا میپرسه میتونم درباره رمان از کمال کمک بگیرم؟ ثریا میگه آره من بهت اعتماد دارم میدونم مرزو نگه میداری! او به آشپزخانه میره و با ساجده شروع میکنه به بورک درست کردن. سر میز صبحانه از میرای و سرای میخواد یکیشون بره پیش کمال و بگه بیاد سرمیز تا به این بهونه درباره تصمیمش باهاش حرف بزنه. هاریکا میره بشقاب برداره بیاره ولی از در اونجا بیرون میره و به میرای میگه خودم میگم بهش. هاریکا پیش کمال میره و دعوتش میکنه و ازش میخواد تا به بیمارستان بره اما کمال میگه لازم نیست خوبم و به خونه میرن. اونجا ثریا از تصمیمش بهش میگه که جایی نمیره کمال میگه پس منم تو سرایداری میمونم!
بعد از گذشت چند دقیقه کمال که به خاطر زخمش حالش خوب نیست تشکر میکنه و از اونجا میره. ثریا به بچه ها میگه پاشین امروز روز نظافته کلی کار داریم و از سرای و میرای میخواد برن به سرایدار اونجا بگه امروز جایی نره و کمک کنه. میرای و سرای میرن تا به سرایدار خبرو بدن که با یه پسر جوان به اسم افه تو حیاط روبرو میشن. میرای حسابی ازش خوشش اومده و باهاش گرم میگیره میرای با خوشحالی میگه شما برادر آقا کمال هستین؟ همان موقع سرایدار صداش میزنه افه پسرم! بعد از رفتنش میرای میگه اینم شانس ما نوه ی سرایدار فقیرمونه! سرای کنترلش میکنه و به داخل میبرتش. تو رستوران تورگوت آیسل با اون پسری که دوستشه و تازه آشنا شده باهاش قرار گذاشته و درباره باشگاه ورزشی میپرسه که قرار بود شریک بشن او میگه پول جور نشد که بشه راه انداخت آیسل پولشو میخواد که او میگه نمیدم تورگوت وارد ماجرا میشه و بعد از بیرون کردن اون پسر به آیسل میگه که چیشده او ماجرارو تعریف میکنه که تورگوت میگه پولتونو ازش میگیرم.
تورگوت فیلم های دوربین را میرینه و متوجه میشه کسی که اون شب وارد خانه ثریا شده و به کما حمله کرده جم بوده. کمال سراغش میره و بهش میگه که میدونه اون بوده و ازش فیلم داره باید فکر خریده عمارت از ثریا را فراموش کنه و اگه ثریا خواست این کارو کنه منصرفش کنه وگرنه فیلمو به آنها و به پلیس نشون میده. جم کلافه میشه و بعد از رفتنش به ادم هاش میگه تا برن درباره کمال تحقیق کنن و آتو گیر بیارن. میرای و سرای بنا به درخواست ثریا که یادش اومده بود اشرف به لوندر حساسیت داشته به حیاط میرن تا دسته گلی برای خانه کمال درست کنن و بیشترش لوندر باشه. آنها در حیاط با دیدن افه که در حال شکستن هیزم بود پیشش میرن و بهش میگن که خسته شده استراحت کنه کمال پیششون میره و میگه اینجوری هیزم نمیشینم و بهشون یاد میده. میرای و سرای لکه خون رو لباسش میبینن که کمال میگه چیزی نیست زخم قدیمیه و از اونجا میره. جم یه چیزهایی درباره کمال فهمیده و با ثریا تو رستوران قرار میزاره و بهش میگه که این آدم اصلا هیچ مدرک تحصیلی نداره و خیلی عجیبه و شروع میکنه به گفتن چیزهایی درباره کلاهبردار بودنش ثریا میگه نه نمیشه این همه شباهت الکی نیست! جانان شب وقتی به خونه میره کمال را اونجا میبینه. کمال بعد از حرف زدن ازش میپرسه واسه کی کار میکنه او خودشو میزنه به اون راه که کمال تو یه فرصت میکروفن میزاره تو کیف جانان و بهش میگه برو به اون کسی که واسش کار میکنی بگو که به عمارت کار نداشته باشه و اون امانتیارو برگردونه بهم و از اونجا میره جانان به خودش میگه گندش بزنن….