خلاصه داستان قسمت ۲۰۴ سریال ترکی خواهران و برادران + تصویر

در این مطلب از سایت جدولیاب برای طرفداران خلاصه داستان قسمت ۲۰۴ سریال ترکی خواهران و برادران را گذاشته ایم، برای خواندن این مطلب ما را همراهی کنید. سریال ترکیه ای Kardeslerim خواهران و برادران به کارگردانی سرکان بیرینجی داستان یک خانواده را روایت می‌کند. خانواده‌ای که علی‌رغم تمامی مشکلات و سختی ها سعی دارند هر طور شده کنارهم باشند و با تکیه بهم از پس سختی‌های زندگی بربیایند. این سریال خانواده بودن،کنارهم بودن،بدی‌ و خوبی را نشان می‌دهد. نویسندگی این اثر گول ابوس سرمچی می باشد. بازیگران این سریال جذاب عبارتنداز؛ Celil Nalçakan – Halit Özgür Sarı – Ahu Yağtu – Cüneyt Mete – Fadik Sevin Atasoy – Su Burcu Yazgı Coşkun  و …

قسمت ۲۰۴ سریال ترکی خواهران و برادران
قسمت ۲۰۴ سریال ترکی خواهران و برادران

خلاصه داستان قسمت ۲۰۴ سریال ترکی خواهران و برادران

عمر عصبی میشه و از صرب میپرسه این چیه داری میگی؟ راستشو بگو! من اصلا نفهمیدم کی قفسه ها افتاد روش! یاسمین میگه الان واسم مهم نیست کار کی بوده سریع ببریمش بیمارستان! آسیه به عمر میگه خیالت راحت باشه من باور دارم که کار تو نیست و باهم به طرف ماشین صرب میرن تا اونو به بیمارستان ببرن. نباهت در حالیکه با تلفن با آکیف  حرف میزنه و میخنده وارد خانه میشه و میگه خیالت راحت اومدم خونه الان که بعد از قطع تماس میبینه که دوروک اونجا نشسته. او معذب میشه و وقتی میبینه دوروک حالش گرفته ست میگه چیشده که دوروک میگه از اینکه تو با بابام انقدر صمیمی و نزدیک شدی اصلا حس خوبی ندارم! سپس ازش میخواد تا به خودش مدام یادآوری کنه که چرا از باباش طلاق گرفته بود! و از اونجا میره. تو بیمارستان صرب با دیدن پلیس اونجا بهشون میگه که از عمر شکایت داره و اون این بلارو سرش آورده عمر را به کلانتری میبرن. بعد از چند دقیقه مادر و پدر صرب به اونجا میان و آسیه بهشون میگه که کار داداش من نبوده! احمد میگه یعنی میخوای بگی پسرم دیوونه شده خودش زده سرشو به دیوار شکونده بعد اومده بیمارستان؟ سپس بعد از کمی بحث به داخل میرن و احمد میگه ایندفعه مجازات میشه!

انها وارد اتاق صرب میشن که شوال به احمد میگه اینبار باید دیگه یه کاری بکنی! نمیشه که اینجوری من گفتم محل تنبیه نباید اونجا باشه اونم پیش هم! احمد میگه ایندفعه ساکت نمیشینم او به بوراک زنگ میزنه و میگه قرار بود دوربین مدار بسته تو مدرسه کار بزاری گذاشتی؟ او تایید میکنه که احمد ازش میخواد فیلم تو انبارو واسش بفرسته بوراک قبول میکنه. صرب وقتی میبینه پای فیلم وسطه میگه یه لحظه الان که فکر میکنم میبینم عمر منو نزده اونا جا میخورن و میگن چی؟ صرب میگه من خودم پام گیر کرد قفسه افتاد روم! احمد میگه آهان دیدی پای فیلم وسطه داری اعتراف میکنی آره؟ سپس به شوال میگه بفرما اینم از شازده‌ات! سپس میگه من برم تا این مشکل بزرگتر نشده! او به پلیس میگه که مشکلی نیست و دیگه هیچ شکایتی ندارن عمر خوشحال میشه و میگه میدونستم حقیقت برملا میشه احمد با عمر حرف میزنه و میگه ماجرا همینجا بسته بشه دیگه قول میدم دیگه اتفاقی نمیوفته. گونور به زور اورهان را از خواب بیدار میکنه و از اونجا میبرتش که اورهان با دیدن بچه ها ازش میپرسن چرا این موقع اومدن خونه؟ انها واسش توضیح میدن او هان خودشو سرزنش میکنه که انقدر سرگرم خودش شده که اونارو اصلا فراموش کرده. شنگول و گونور در حال فروش ساندویچ و اسنک هستن که یه مرد میاد و پوستر تبلیغاتی خودشو میده بهشون و میگه برای نماینده این محل کاندید شدم و ازشون میخواد بهش رأی بدن.

گونور و شنگول وقتی میبینن زن اصلا کاندید نشده به سرشون میزنه که برن کاندید بشن. فردای آن روز سوزان آیلارو تو کلوب میبینه و ازش میپرسه که چرا بهش دروغ گفته بوده که آکیف با نباهت رفته رستوران؟ اون فقط با چندتا مرد عرب جلسه داشت! نباهت و آکیف از دور اونارو میبینن و آکیف بهش میگه هرچی گفتن انکار کن. آیلا بهشونم میگه که تو رستوران دیدمتون آنها انکار میکنن آیلا به آکیف میگه بالاخره دستتو رو میکنم و از اونجا میره. شنگول و گونور در حال نوشتن شعار برای خودشون هستن تا رأی جمع کنن. سپس شروع میکنن به چسباندن پوستر های تبلیغاتی به در و دیوار محله. دوروک با برک تو مدرسه روبرو میشن و باهمدیگه بحث میکنن دوروک بهش میگه تو مشکلت چیه؟ برک میگه اگه تا الان نفهمیدی از این به بعد هم نمیفهمی! اما بعد از کمی حرف زدن میگه بهت میگم تو همه خوشی های منو ازم گرفتی! بابامو گرفتی بعدشم دوستام و رفیقامو! کاری کردی که الان تنها شدم و هیچی نیست دور و برم دوروک میگه داری اشتباه میکنی ما باعث این تنهاییت نشدیم! عوض شدن اخلاق و رفتارت باعث تنها شدنت شده و از اونجا میره. برک میگه همین بلارو سرت میارم وایسا و تماشا کن!…..

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی خواهران و برادران kardeslerim + عکس

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا