خلاصه داستان قسمت ۳۴۷ سریال ترکی خواهران و برادران + تصویر
در این مطلب از سایت جدولیاب برای طرفداران خلاصه داستان قسمت ۳۴۷ سریال ترکی خواهران و برادران را گذاشته ایم، برای خواندن این مطلب ما را همراهی کنید. سریال ترکیه ای Kardeslerim خواهران و برادران به کارگردانی سرکان بیرینجی داستان یک خانواده را روایت میکند. خانوادهای که علیرغم تمامی مشکلات و سختی ها سعی دارند هر طور شده کنارهم باشند و با تکیه بهم از پس سختیهای زندگی بربیایند. این سریال خانواده بودن،کنارهم بودن،بدی و خوبی را نشان میدهد. نویسندگی این اثر گول ابوس سرمچی می باشد. بازیگران این سریال جذاب عبارتنداز؛ Celil Nalçakan – Halit Özgür Sarı – Ahu Yağtu – Cüneyt Mete – Fadik Sevin Atasoy – Su Burcu Yazgı Coşkun و …
قسمت ۳۴۷ سریال ترکی خواهران و برادران
عمر با پدرش به خانهشان میره و ماجرای پدرشو برای آیلا تعریف میکنه و ازش میخواد تا به صورت موقت اومجا پیششون بمونه آیلا قبول میکنه آنها بعد از رفتن به آشپزخانه الیف با پدرش دعوا میکنه و میگه بسه دیگه دروغ گفتن هم حدی داره تو داری الان از احساسات پاک برک سوء استفاده میکنی؟ گوکان عصبانی میشه و میگه چرا این بازیاتو تموم نمیکنی الیف؟ مثلاً من پدرتم! احتراممو نگه دار! تولگا که خانهاش به خاطر جشن سال نو به هم ریخته میخواد تمیزکاری کنه که اوگولجان از راه میرسه و دوباره از میخواد او رو ببخشد سپس میگه که کل خونه رو هم خودش تمیز میکنه تولگا قبول میکنه. در کانکس سوسیس فروشی یه مشتری با زبان اسپانیایی میاد که ایاس به راحتی باهاش صحبت میکنه آسیه میگه چقدر خوب اسپانیایی صحبت میکنی ایاس میگه در گذشته عاشق یه نفری شدم که اسپانیایی بود اون کمی بهم زبان یاد داد و قرار شد که زبانمو تقویت کنم که وقتی برگشت راحت با هم صحبت کنیم اما اون دیگه برنگشت و نیومد و به آسیه میگه اگه بخواد به او یاد میده اسیه قبول میکنه. یاسمین به خانه تولگا میره و درباره بازارچه با هم صحبت میکنند.
عمر و لیدیا همزمان به کلوب میرن که متوجه میشن مادر و پدرشان آنها را با هم دعوت کرده سوزان و یامان خبر میدن بهشون که میخوان ازدواج کنند آنها جا میخورند که همان موقع عاقد و دو تا شاهد از راه میرسند هنوز خیلی نگذشته که یامان خبر دوباره پدر شدنشو بهشون میگه بچهها یک بار دیگه شوکه میشن سپس با خوشحالی به همدیگه تبریک میگن. ثریا وقتی به کلوب میرسه جلوی در آکف باهاش شروع میکنه باهاش کل کل کردن که نباهت از دور آنها را میبینه و حرص میخوره. ثریا در داخل سراغ سوزان میره و بهش تبریک میگه بعد از چند دقیقه نباهت سراغ ثریا میره و وقتی میفهمه او ترفیع گرفته و یامان نظر او را نپرسیده به شدت عصبانی و کلافه میشه او سر این موضوع با یامان بحث میکنه یامان هم بهش این قولو میده که هیچ مشکلی پیش نیاد.آسیه و ایاس در در حال تمرین پانتومیم هستند ایاس وقتی بیرون میره یک راست سراغ صرب میره و سوئیچ موتورشو بهش میده و میگه میخوام از این شرط بندی بیرون بیام نمیخوام دیگه کاری انجام بدم تو بردی صرب با طعنه میگه نکنه تو واقعا عاشقش شدی؟ ایاس با سکوتش تایید میکنه و میگه وارد جزئیات نشو و میره.
آسیه و آیبیکه در حال رفتن به خانه هستند که کیف پول زنی از کیفش میافته و آسیه بهش تحویل میده در ازای این کار اون زن فالی برای آسیه میگیره که از قضا کلاً همه چیش درست بوده. شب سر میز شام الیف میگه که پدرش درباره آب برداشتن قهوه خانه دروغ گفته آیلا و برک حسابی جا میخورن گوکان تایید میکنه و میگه فقط برای نزدیک شدن به شما بچههام این کارو کردم سپس میره تا وسایلشو جمع کنه بره که برک به آیلا میگه اگه بره منم میرم بعد از کمی بحث کردن آیلا کوتاه میاد و میگه باشه اینجا زندگی کنه…