خلاصه داستان قسمت ۵۷ از فصل پنجم سریال ترکی سیب ممنوعه

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۵۷ از فصل پنجم سریال ترکی سیب ممنوعه را مطالعه می فرمایید. با ما همراه باشید. فصل پنجم این سریال پر طرفدار از شبکه جم سریز در ساعت ۱۱ و از شبکه جم تی‌وی روز های شنبه، دوشنبه و چهارشنبه ساعت ۸ شب پخش می شود. «سیب ممنوعه» مجموعه‌ای عاشقانه – درام است که نمایش بی نظیری از تمایلات، احساسات و دروغ‌ها را دارد. سریال ترکی سیب ممنوعه با بازی بازیگران مطرح ترکیه ای  چون ادا اجه ، شوال سام ، طلعت بولوت ، نسرین جواد زاده و… این روزها از شبکه جم سریز و جم تی وی در حال پخش است.

قسمت ۵۷ از فصل پنجم سریال ترکی سیب ممنوعه
قسمت ۵۷ از فصل پنجم سریال ترکی سیب ممنوعه

قسمت ۵۷ از فصل پنجم سریال ترکی سیب ممنوعه

مدیر بانک به خانه هاندان رفته و بعد از کمی خوش گذرونی و صحبت کردن بهش میگه که ازش خوشش اومده و بهش علاقه پیدا کرده. بعد از رفتن او جمال به هاندان میگه که برگه های لازم برای گرفتن وام را آماده کرده فقط امضای دوعان کمه. هاندان ازش میخواد تا امضای او را جعل کند و پای برگه ها بزند. امیر و جانر موفق شدند تا برای تعدادی از کیف های کومرو مشتری پیدا کنن. آنها به دم در خانه دوعان میان تا یکی از کیف ها را از اسما بگیرند و به کسی که خواسته بفروشند. هاندان دوباره پیش اکین میره و بهش میگه که دوعان کومرو را کتک میزنه و الان هم زیر چشمش کبود شده اما چیزی نمیگه و برای این وضعیت دخترش خیلی ناراحته او با شنیدن این حرف ها حسابی عصبانی میشه. کومرو حاضر میشه تا به بیرون بره اما هر چی میگرده یکی از کیف هایش را که می خواد پیدا نمیکنه. اسما دست و پایش را گم میکنه و استرس میگیره اما به دروغ بهش میگه که یادمه رفته بودی بیرون و همین کیفی که میخوای را برداشته بودی شاید جایی جا گذاشته باشی و گمش کرده باشی! در نبود دوعان، هاندان به خانه او میره و کومرو از دیدنش به هم میریزه، بعدش میخواد تا اونجارو ترک کنه و از زندگیشون بیرون بره.

هاندان از ازگی چای میخواد و وقتی چای را می آورد از قصد روی دست کومرو میریزه تا با این کار رد سوختگی روی دستش بمونه سپس کومرو با عصبانیت او را از آنجا بیرون میکنه. ییلدیز تصمیم میگیره که وقتی دوعان به خانه میاد خودش واسش غذا درست کنه و شروع به آشپزی کردن میکند. کومرو از این کار ییلدیز تعجب میکنه و دلیل صمیمیت بین ییلدیز و پدرش را نمی فهمد تا اینکه اسما بهش میگه انگاری ازدواج ییلدیز و پدرت واقعی شده و الان رابطه خیلی خوبی با هم دیگه دارن کومرو نیز با شنیدن این حرف جا میخوره و عصبانی میشه و وقتی دوعان به خانه میاد با عصبانیت باهاش صحبت میکنه و میگه که دلیل این کارهایش چیه؟ ییلدیز فقط به خاطر پول باهاش هستش نه چیز دیگه ای اما دوعان باهاش برخورد میکنه و میگه زندگی من و ییلدیز به هیچ کسی ربطی نداره من دوستش دارم و می خوام زندگی خوبیو باهاش رقم بزنم کومرو عصبانی میشه و به خاطر این کار پدرش از خونه میزاره میره. بعد از رفتن کومرو دوعان از ییلدیز معذرت خواهی میکنه. مدیر بانک جنگ به خانه هاندان میره او برگه های درخواست وام را که درست کردند بهش تحویل میدهند تا کارهای دریافت وام را انجام بده.

امیر به اسما خبر می‌دهد که یک مشتری دیگه پیدا کردیم واسه یکی دیگه از کیف‌های کومرو و امشب حتماً باید هر جور که شده به دستمون برسونی تا به صاحب اصلیش بدیم و پولو واست بیاریم اسما کیف را پنهانی برمیداره و به امیر و جانر میده. امیر و جانر وقتی سر قرار با مشتری میرن آنها دزد از آب در میان و با تهدید ازشون میخوان تا کیف را بهش بدن امیر و جانر مجبور میشن کیف کومرو و کیف پول خودشان را به او بدهند تا جان سالم به در ببرند. کومرو با عصبانیت به خانه اکین میره. او وقتی حال پریشون او را میبینه ازش میپرسه که چه اتفاقی افتاده و کومرو همه را برایش تعریف میکنه. اکین میگه می خوام یه چیزی بپرسم فقط راستشو بگی! دوعان تورو کتک میزنه؟ کومرو که حسابی جا خورده میگه نه! اصلا همچین چیزی نیست. اکین خیالش راحت میشه و او را در آغوش می گیرد سپس بهش میگه که خیلی دلش واسش تنگ شده بود و شب را باهم دیگه میگذرونن. هاندان به اکین زنگ میزنه و بهش میگه که شنیدم انگاری کومرو بخاطر دعوایی که با ییلدیز و پدرش کرده از خونه اومده بیرون و اومد پیش تو درسته؟

او تایید میکنه سپس هاندان اضافه میکنه که از ازگی شنیدم که دوعان روی دست کومرو آب جوش ریخته اکین که رد سوختگی رو دست کومرو را دیده بود حسابی به هم میریزه و عصبانی میشه. اسما سراغ پول کیفی که شب گذشته ازش گرفته بودنو میگیره که امیر و جانر ماجرا را برایش تعریف می کنند و میگن که پولی در کار نیست اون دزد از آب درومده بود. اسما بهم میریزه و میگه حالا من باید چیکار کنم؟ پول نزول خور را چه جوری بدم؟ چتین پیش دوعان میره و بهش میگه انگاری هاندان از طرف شرکت درخواست وام کرده دوعان بهش میگه همه اینا الکیه من چیزی را امضا نکردم و امضاها جعلیه و به موقعش به حسابش میرسه و ازش میخواد که چیزیو بروز نده که اونا فهمیدن سپس چتین درباره کارهای اندر که با یکسری از کارمندها جلسه‌ای پنهانی میزاره به دوعان میگه دوعان که او را خوب شناخته میگه چیزی غیر از این ممکن نبود چون اندر آدمی نیست که ساکت بنشینه ولی باید یه فکری بکنم که سرعتشو یخورده پایین بیارم.

اون آدم نزول خور به خانه دوعان میره و از اسما میخواد تا پولشو بهش بده ییلدیز ماجرارو میپرسه که چیه ولی اسما بهش میگه که بعدا واسش توضیح میده فقط یه جوری این مردو دست به سر کنه. ییلدیز بدهی مادرش را میپردازد، اکین به کومرو میگه اندر و چاتای قبلا می خواستند که سهم منو بخرن اما من الان تصمیم گرفتم که به تو بدم اینجوری تو همون جا سهامداری و اگه مشکلی پیش بیاد تو به مشکل نمیخوری کومرو قبول می کنه. اسما برای ییلدیز تعریف میکنه که تو بازی بدهکار شده بود و چند تا از کیف های کومرو را هم فروخته تا بتونه با پولش بدهیاشو بده ییلدیز با شنیدن این حرف ها حسابی به هم میریزه و او را دعوا میکنه که چرا همچین کاری کرده. یکسری افراد به خانه دوعان حمله میکنند که دوعان خودش همچنین چیزیو ترتیب داده تا اندر را بترسونه سپس به پلیس زنگ میزنه و از اندر شکایت میکنه و به پلیس میگه که اندر چند وقت پیش ییلدیز را به مرگ تهدید کرده بود پلیس ها هم به خانه می میرن و اندر را دستگیر میکند….

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان فصل پنجم قسمت اول تا آخر سریال ترکی سیب ممنوعه

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest

0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا