خلاصه داستان قسمت ۶۰ از فصل پنجم سریال ترکی سیب ممنوعه
در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۶۰ از فصل پنجم سریال ترکی سیب ممنوعه را مطالعه می فرمایید. با ما همراه باشید. فصل پنجم این سریال پر طرفدار از شبکه جم سریز در ساعت ۱۱ و از شبکه جم تیوی روز های شنبه، دوشنبه و چهارشنبه ساعت ۸ شب پخش می شود. «سیب ممنوعه» مجموعهای عاشقانه – درام است که نمایش بی نظیری از تمایلات، احساسات و دروغها را دارد. سریال ترکی سیب ممنوعه با بازی بازیگران مطرح ترکیه ای چون ادا اجه ، شوال سام ، طلعت بولوت ، نسرین جواد زاده و… این روزها از شبکه جم سریز و جم تی وی در حال پخش است.
قسمت ۶۰ از فصل پنجم سریال ترکی سیب ممنوعه
اندر در خانه با جانر در حال صحبت کردن است و بهش میگه که با اکین صحبت کردم و چیزهایی که درباره چاتای بهش گفتم که دیگه به سمت اون نره همون موقع چاتای وارد خانه شده و حرفهای آنها را میشنوه و با عصبانیت پیششون میره و با اندر درباره این موضوع که دست به یکی کرده با اکین دعوا میکنه. بعد از رفتن چاتای به جانر میگه دیگه نمیتونیم اینجا بمونیم باید بریم خونه خودمون. دوعان در خانه با همدیگه دعواشون میشه اکین دوعان را هل مبده و رو زمین میفته. او فکر میکنه که اون مرده به خاطر همین به اتاقش میره تا ساکی چیزی پیدا کنه تا با اون دوعان را به بیرون ببره اما وقتی برمیگرده به سالن میبینه دوعان اونجا نیست و جا میخوره که یکدفعه دوعان با مجسمه تو سر اکین میزنه سپس به چتین زنگ میزنه تا به اونجا بیاد و ببینه که چیکار کنه. چتین وقتی میرسه وضعیت اکین را چک میکنه و بهش میگه که زنده است فقط بیهوش شده.
دوعان با کلافگی میگه باید از شرش خلاص بشیم، بهش مواد تزریق کن و بنداز تو آب تا اینجوری بمیره و مرگش طبیعی جلوه کنه. ییلدیز به مادرش اسما میگه وقتی دوعان به خانه برگشت بهش درباره فروش سرویس های جواهر توضیح بده چون نباید کار اشتباه و احمقانه ای بکنن چون ایندفعه طرفمون درست و حسابیه. کومرو هرچی به اکین زنگ میزنه میبینه که جواب نمیده واسه همین به خانه برمیگرده و به سمت اتاقش میره. بعد از چند دقیقه دوعان به اونجا میره و ییلدیز ازش میپرسه که کجا بوده، دوعان میگه رفتم سرم یخورده هوا بخوره. او درباره طرز برخوردش با اکین ازش سوال میپرسه دوعان بهش میگه من الان حوصله صحبت کردن ندارم بعدا با هم دیگه حرف میزنیم. چتین با دوعان تماس میگیره و بهش میگه همه کارها انجام شد همون جوری که میخواستین، بهش مواد زدم و انداختمش توی سد تمام دوربین های امنیتیو هم چک کردم خیالتون راحت باشه هیچ ردی نمونده. دوعان میگه خوبه سپس به چتین میگه با گوشی اکین به کومرو پیام بده و بهش بگو که میخواد رابطه را تموم کنه و دیگه هم سراغش نیاد و اون تلفنو سر به نیست کن، چتین قبول میکنه.
اندر وسایلش را از خانه چاتای جمع میکند و از اونجا میره. فردای آن روز سر میز صبحانه در حال خوردن غذا هستند که اسما از دوعان عذرخواهی می کند و بهش میگه که اشتباه کرده که میخواسته سرویس را بفروشه دوعان میگه اشکالی نداره این موضوع دیگه واسم تموم شده دیگه وسط نکشیدش. کومرو به رستوران میره و به امیر میگه از اکین خبر داری یا نه امیر بهش میگه نه امروز کلا ندیدمش هنوز نیومده رستوران، شب گذشته هم خونه یکی از دوستام بودم و الان اومدم رستوران. امیر پیش ییلدیز میره و میگه من فکری به سرم زده تا جانر و غمزه را بهم نزدیک کنیم. ییلدیز ازش میپرسه که نقشهاش چیه؟ امیر میگه میتونیم با تحریک کردن حسادت غمزه نسبت به جانر آنها را به همدیگه نزدیک کنیم. کومرو به خانه اکین میره و میبینه اونجا نیست و هرچی دنبالش میگرده و بهش زنگ میزنه موفق نمیشه تا باهاش حرف بزنه و عصبانی میشه بعد از چند دقیقه غمزه به خانه اکین میاد و ازش میپرسه که از اکین خبر داره یا نه. او میگه نه منم ازش خبری ندارم چند دقیقه بعد به گوشی کومرو از طرف اکین پیامی فرستاده میشه با این مضمون که من نمیتونم باهات تو رابطه باشم و یه مدتی به خارج از کشور میرم.
کومرو با خواندن این پیام عصبانی میشه و غمزه هم متعجب می شود. دوعان افرادشو پیش هاندان میفرسته تا بهش بگه که پیشش بره. چتین بهش خبر میده که به تلفن کومرو پیام فرستاده و موبایل را از دسترس خارج کرده. هاندان به شرکت میره و دوعان بهش میگه که من فهمیدم امضای منو جعل کردی و میخوای وام بگیری و تهدیدش میکنه که ازش شکایت میکنه. ولی بهش پیشنهاد میده که من خودم بهت پول میدم ولی به شرط اینکه از اونجا بری دیگه هم نزدیک خونوادهام نشی. غمزه به رستوران پیش امیر و جانر میره و درباره پیامی که اکین به کومرو داده بود میگه آنها هم از این پیام متعجب میشن. جانر سریعاً به اندر زنگ میزنه و خبر رفتن اکینو بهش میگه. او کلافه میشه و میگه تو این اوضاع الکی رابطه اش با چاتای خراب شده.
هاندان پیشنهاد دوعان را قبول میکنه و میگه ولی یه شرط دارم اونم اینکه دو هفته بهم مهلت بدی که اینجا بمونم و رابطهام را با کومرو خوب کنم، او ابتدا قبول نمیکنه ولی سپس میپذیرد و بهش میگه باشه ولی اینو بدون که بعد از دو هفته باید از اینجا بریی هاندان قبول میکنه. جنک به هاندان زنگ میزنه و باهاش دعوا میکنه و میگه به خاطر جعلی بودن امضات من از کارم اخراج شدم هاندان خودشو به اون راه میزنه و برای اینکه اونو دست به سر کنه میگه صدات نمیاد و تلفنو قطع میکنه. جنک با عصبانیت و کلافگی تمام وسایلش را جمع میکنه و از بانک میره. اندر پیش چاتای میره و بهش میگه اکین رفته چاتای با کمال خونسردی بهش میگه اصلا واسم مهم نیست چون من برای انتقام گرفتن از دوعان روشهای خودمو انتخاب می کنم و از آنها استفاده می کنم و با طعنه و کنایه بهش میگه در ضمن تو باید قبل از این که منو میپیچوندی به این فکر میکردی.
وقتی کومرو به خانه میرسه با عصبانیت به اتاقش میرود. بعد از مدتی هاندان به اونجا میره و ازگی بهش میگه از حرفهایی که اسما و ییلدیز به همدیگه می زدند فهمیدم که انگاری اسما قمار کرده و بدهی بالا آورده و به خاطر اینکه بدهیشو صاف کنه پنهانی کیف های کومرو را می فروخته هاندان از این موضوع چیزی بروز نمیده و به اتاق کومرو میره. کومرو میگه به خاطر دعوایی که دوعان با اکین کرده اکین باهاش به هم زده و از کشور رفته هاندان خودشو عصبانی و ناراحت نشون میده و میگه که مقصر دوعانه و طرف کومرو را می گیرد تا تو دلش جا باز کنه…