خلاصه داستان قسمت ۹۵ سریال ترکی حسرت زندگی + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب شما شاهد خلاصه داستان قسمت ۹۵ سریال ترکی حسرت زندگی هستید همراه ما باشید. سریال حسرت زندگی با تمرکز بر زندگی شخصیت‌های مختلف، روایتگر قصه‌هایی از عشق، خیانت، دسیسه و روابط پیچیده انسانی است. شخصیت‌های اصلی سریال هرکدام با مشکلات و چالش‌های زندگی خود دست و پنجه نرم می‌کنند و در این میان، روابط خانوادگی و عاشقانه آن‌ها تحت تأثیر قرار می‌گیرد.

قسمت ۹۵ سریال ترکی حسرت زندگی
قسمت ۹۵ سریال ترکی حسرت زندگی

قسمت ۹۵ سریال ترکی حسرت زندگی

مادر حاجی رشاد با گل چیچک درد و دل میکنه و میگه همه بچه هام از من خجالت میکشن واسه همین رشاد هم نمیخواد من تو عروسیش باشم گل چیچک اونو آروم میکنه و میگه این چه حرفیه و مجابش میکنه که اینجوری نیست سپس بعد از حاضر شدن میرن خونه همسایه. صبح تونا قبل از رفتنش به غمزه میگه که کتاب ریاضیم اون خونه مونده دیشب نتونستم بنویسم تکالیفمو غمزه میگه باشه. او وقتی با عمر درمیون میزاره او میگه باشه من حلش میکنم همان موقع شعله به عمر زنگ میزنه تا جوابشو بگیره درباره همکاری او میگه من بعدا باهاتون تماس میگیرم. شوکران در حال تمیز کردن اتاق اداست که اونجا پاکت پولی تو بالشتش میبینه و ازش میپرسه که این پول از کجا اومده او دعوا میکنه که چرا اتاقشو گشته یعنی حریم خصوصی نباید داشته باشم؟ شوکران سوالشو تکرار میکنه که او میگه پس اندازامه او میگه با پس اندازات این همه پول جمع کردی؟ ادا بدون جواب دادن میره و میگه اصلا هرکاری میخوای بکنی بکن و میره. تو مسیر دوباره باهاش تماس میگیرن برای کار او خوشحال میشه. حاجی رشاد و گل چیچک حاضر شدن و به طرف شهرداری میرن برای عقد کردن. جلوی بانک غمزه و عمر کمی بحث میکنن و غمزه ناراحت میشه و میره داخل.

عمر با شعله تماس میگیره و قبول میکنه او خوشحال میشه و میگه پس من الان نزدیک محله تونم بیام دنبالتون حرف بزنیم درباره کار؟ او میگه من یه ساعت دیگه میتونم شعله قبول میکنه. عمر میره پیش صادق و ماجرای آتلیه را میگه و ادامه میده به خاطر باز شدن رستوران هم به اونجا برم کمک دست اونا باشم بهتره اینجا هم باهام کاری نداری صادق قبول میکنه و میگه فکر خوبی کردی و واسش خوشحال میشه برای آتلیه. منشی میره پیش غمزه و میگه که جلسه چه ساعتی بزاره او میگه تو این هفته اصلا جلسه نزار و از اونجا بیرون میزنه و میره رستوران اونجا از کارش و فشارهایی که روشه میگه و گریه اش میگیره  شوکران و نوران آروم میکنن. عمر و شعله میرن به خرید وسایل آتلیه و اونجا سعی میکنه شعله ازش بفهمه که میونه اش با غمزه چجوریه و وقتی میبینه مشکلی نیست و حالشون باهم خوبه کلافه میشه. حاجی رشاد و گل چیچک بعد از رسمی شدن عقدشون حاجی میگه بریم غذا بیرون بخوریم بعد بریم خونه اما گل چیچک میگه نمیخواد خرج الکیه بریم خونه طاهر هم کار داره منتظر ماست. طاهر با اومدن اونا بهشون تبریک میگه و میره سمت دادگاه چون دادگاه طلاق داره. یه ماشین لوکس تشریفاتی ادا را جلوی مدرسه سوار میکنه و میبره که امینه و یامان میبینن و جا میخورن….

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی حسرت زندگی + عکس

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest

0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا