خلاصه داستان قسمت ۲۰ سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر + عکس
در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۲۰ سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر را می توانید مطالعه کنید. با ما همراه باشید. این سریال به کارگردانی علی بیلگین، امیدها و ناامیدیها، جنگها و تلاشهای کارکنان صنعت سینما را به تصویر میکشد.سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر (Menajerimi Ara) در ژانر درام و کمدی محصول سال ۲۰۲۰ برگرفته از سریال فرانسوی Dix Pour cent به سفارش کانال Star Tv میباشد.
قسمت ۲۰ سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر
باریش دجله را تو خیابان میبینه و بهش میگه برسونمت که دجله مخالفت میکنه باریش میگه چرا اینجوری میکنی؟ دیشب که خوب بودیم باز الان چرا انقد سرسنگینی؟ دجله میگه تا دوشنبه تحملم کن فریس خانم یه نفر دیگه رو استخدام کرده یه دمنوش آرامبخش دیگه داری از این به بعد. باریش بهش میگه منم واسه همین باهات کار داشتم میخوام بهت پیشنهاد بدم که بعد از کارت تو آژانس بیای مدیربرنامه خصوصی من بشی همه سناریوهای منو بخونی نظر بدی زندگیمو نظم بدی چطوره؟ خوبه؟ دجله میگه نه و میره. باریش حسابی تو ذوقش خورده و عصبی میشه و میره. پریهان سرقرار با جیلان می رود تا درباره آژانس حرف بزند که جیلان بهش میگه من دیگه آژانسو فروختم پریهان. پریهان که شوکه شده ازش میپرسه که کی هست؟ جیلان میگه نمیتونم بگم خودش خواسته فردا که اومد آژانس آشنا بشین باهاش. پریهان میپرسه آشناعه؟ جیلان میگه تو این حرفه تازه ست و میره. دجله و کراج با چینار در حال برنامه ریزی هستن که چجوری نقشه برنامه های گوکچه را عملی کنن. چینار میگه من با گوکچه میرم سر صحنه فیلمبرداری ترک ها بعد به دجله میگه تو با کراج باش.
گوکچه اولین سکانسو میره و وقتی به زمان استراحت میرسه سریعا سوار ماشین کراج میشه و با دجله به طرف مکان فیلمبرداری ژاپنی ها می رود. تو مسیر به گوکجه زنگ میزنند و دعوتش میکنن به برنامه زنده برای یه مصاحبه کوتاه. گوکچه هم قبول میکنه و به کراج میگه استودیو سر راهمونه بریم سریع مصاحبه را انجام بدم. بعد از مصاحبه گوکچه سریعا به صحنه فیلمبرداری ژاپنی ها میرن. اونجا مدیر صحنه میاد و میگه یخورده سناریو تغییر کرده. گوکچه سناریو را میخونه و میگه این تغییر یه کوچولو نیست که این همش تغییر کرده اصلا بهترین دیالوگام حذف شده من باید خودم با کارگردان حرف بزنم. گوکچه بعد از حرف زدن با کارگردان دیالوگارو تغییر میده. چینار تو این مدت تو کاروان گوکچه مونده و خودشو جای گوکچه جا میزند. یه نفر میاد و گوکچه را صدا میزنه و میگه برای گریم میخوان بیان، چینار تغییر صدا میده و میگه من خودم آرایش میکنم. مسئول صحنه میگه حالتون خوبه؟ صداتون یجوری شده؟! چینار میگه نه خوبم . گوکچه بعد از تغییر دیالوگا میگه که خوب من آماده ام بریم واسه فیلمبرداری که خبر میدن نقش روبروی گوکچه از این تغییر دیالوگا راضی نیست و از کاروان بیرون نمیاد که بازی کنه. گوکچه از این فرصت استفاده میکنه و با کراج و دجله خودشو به صحنه اول میرسونه. کارگردان که نگران شده به کاروان گوکچه میره که ببینه چی به چیه و از گوکچه میخواد که بیاد بیرون. چینار که میبینه چاره ای نداره به بیرون میره و هرچی کارگردان میگه بهس میگه سما حق دارین. کارگردان عصبی میشه و میگه چینار چی میگی؟ کل ست آماده ست فقط منتظر گوکچه ایم که همان موقع گوکچه از پشت کاروان میاد و کارگردان میگه همه ما منتظر شماییم کجایی پس؟ که گوکچه میگه همینجا بودم برین الان میام.
چینار میپرسه که چجوری خودتو رسوندی اینجا؟ که گوکچه میگه نقش مقابلم با کارگردان دعواش شد منم تو یه موقعیت گفتم از نورپردازی خوشم نمیاد و اومدم اینجا چینار میگه تو نابغه ای و واسه گریم آماده میشن. بعد از تموم شدن اون شب دجله به خانه میره که میبینه باریش اونجاست. دجله جا میخوره و میگه باریش تو اینجا چیکار میکنی؟ خیلی وقته اینجا منتظرمی؟ باریش میگه آره مرال دیگه طاقت نیاورد رفت خوابید و از دجله به خاطر پیشنهاد صبحش معذرت خواهی میکنه و میگه اول فکر کردم پیشنهاد خوبیه که دادم بهت ولی بعد که فکر کردم دیدم کار اشتباهی بود نمیخواستم از پشت تلفن بگم بهت واسه همین اومدم اینجا و باهم خداحافظی میکنن. فردای آن روز دجله همه جای آژانسو به منشی جدید فریس خانم نشان میدهد و وسایلشو جمع میکند که گولین میگه تو هم رفتنت عجیب غریب بود هم اومدنت ، دجله میگه منظورت چیه؟ که گولین میگه اولش گفتی آقا کراجو نمیشناسی وقتی اومدی بعد مشخص شد که دروغ گفتی و از قبل میشناختیش، دجله میگه چی میگی تو؟ الان منظورت اینه که من و آقا کراج باهم سر و سری داریم؟ گولین میگه من فقط این فکرو نکردم و میره. دجله به سرعت به دنبالش میره و میگه به غیر از تو کی دیگه همچین فکری میکنه؟ گولین زیر حرفش میزند و میگه من همچین حرفی نزدم و میره. دجله حرف های کراج را یادش می اورد و به حدس میزند که دلیل جدایی کراج از ماریا او بوده و به اتاق کراج میره.
دجله میگه که تو به خاطر من رابطه ات با زنت بهم خورده آره؟ اون فکر میکنه من و تو چیزی بینمونه؟ کراج میگه اره منم نمیتونستم بگم که هنوز حرفش تموم نشده که دجله میگه من دخترم آره؟ حاضر شدی رابطه ات خراب بشه فکری دیگه درباره مون بکنه ولی حاضر نشدی بگی من دخترتم؟ من حاضر شدم به خاطر اینکه رابطه ات درست بسه از رسیدن به آرزوهام بگذرمو بندازمشون عقبتر ولی تو؟؟!!! دجله از در اتاقش میخواد بیرون بره که می ایستد و میگه میدونی چیه؟ الان که فکر کردم نمیرم می مونم همینجا. دجبه به اتای فریس میره و میگه که من پشیمون شدم دیدم ارزششو نداره که به خاطرش از رسیدن به رویاهام دست بکشم فریس اول میگه دیگه نمیشه ولی دجله اصرار میکنه و میگه اگه دوباره قبولم کنین همه ی سعیمو میکنم تا بهتون ثابت کنم که میتونین بهم اعتماد کنین. فریس هم قبول میکنه و میگه باشه فقط یکبار دیگه بهت فرصت میدم همین یکباره دجله خوشحال میشه و میره که بعد از رفتنش فریس هم لبخند خوشحالی میزنه. فریس و چینار و کراج به اتاق پریهان میرن و میگن که این جلسه واسه چیه؟ پریهان میگه میخوام بگم که آژانسو جیلان فروخته. همشون شوکه میشن و میگن به کی؟ پریهان میگه نمیدونم امروز میاد اینجا هممون باهاش اشنا میشیم. بعد از تمام شدن جلسه شان به اتاق هایشان میخوان برن که با ماریا روبرو میشن. فریس میگه خوش اومدی اینجا چیکار میکنی؟ ماریا میگه تو اتاق جلسه جمع بشیم . چینار میگه چرا اونجا؟ میریم تراس قهوه میخوریم همگی. پریهان میگه نکنه تو آژانسو خریدی؟ مادیا میگه بله جدیدترین و بزرگترین شرکتون منم. همگی شوکه شده بهش نگاه میکنن…