متن های زیبا درباره موی یار / عکس نوشته های جذاب موی دلبر
در وصف موی بلند و گیسوی کمند یار شعرها زیاد است و متن های ادبی زیبا فراوان ، این مطلب نیز به متن های زیبا درباره موی یار اشاره دارد .
متن در مورد مو
هر صُبح
حالَت موهایم عوض میشود
از بَس
خواب “نوازش” دیده ام…
فاطمه جعفری
عکس نوشته درباره موی بلند
در لابه لای موهایم
موهای سفیدی وجود دارند
که نشان از نبودنت میزنند
و چقدر زیادند این نبودن هایت
اسرا مرادی
کپشن تیکه دار درباره مو
موهایم سفید شد
در انتظار کسی که
قرار بود با عاشقی
رو سفیدم کند ..
متن عاشقانه درباره کوتاه کردن مو
شنیدهام موی بلند
زنان عاشق را زیباتر می کند
برای همین است
موهایم را کوتاه کردهام
این وصلهها به آغوش تنهای من نمیچسبد
جملات عاشقانه در مورد مو
عشق
مثل رد دست تو روی هواست
نمی توانم به کسی ثابتش کنم
یا نشانش دهم
حالم که خوب است
یعنی دستانت
از شب گیسوانم عبور کرده است
گیسوانم نفس می کشند
شعر عاشقانه برای مو
یادم آمد هنـوز
شعــری برای موهایت
تمــام نـکرده ام
هربار
در پریشــانی اش
خود گـم شــدم ….
کپشن خاص در مورد مو
چه خیال های تا به تایی
که با موهای تو
نبافته ام…
شعر حافظ در مورد مو
زلف بر باد مده تا ندهی بر بادم
ناز بنیاد مکن تا نکنی بنیادم…
زلف را حلقه مکن تا نکنی در بندم
طره را تاب مده تا ندهی بر بادم…
حافظ شیرازی
دلنوشته موی یار
شعر بافتن موهای توست
وقتی جهان آشفته است …
شعر درباره مو
وه آن تویی و یا مه گردون و یا خیال
ماهی که گاه گاه به بالای بام تست
جانم فدای زلف تو آندم که پرسمت
کاین چیست موی بافته، گویی که دام تست
امیر خسرو دهلوی
اشعار زیبا در مورد مو
به چه مانند کنم
موی پریشان تو را
به دل تیره شب
به یکی هاله دود
یا به یک ابر سیاه
که پریشان شده و ریخته بر چهره ماه
به نوازشگر جان
یا بدان شعله شمعی
که بلرزد ز نسیم
به چه مانند کنم تو بگو
مهدی سهیلی
متن کوتاه درباره دختر مو مشکی
موهایم فِر نیست تا از
پیچ و خم هایِ آن شعر بگویی
و من باز در رویایِ دستانت
سر به بالین بگذارم و به خواب بروم
موهایم لَخت نیست تا برایشان
از آبشار بگویی و عطرشان را بو بکشی ،
موهایِ من موج دارد
تاب دارد
از جنس زندگیام است…
نه پر پیچ و خم نه یک نواخت و صاف ،
آهای آقایِ شاعر کمی هم از من بگو. . .
یگانه وکیلی
متن در مورد باد و مو
هر صبح
دل خوشم
به نسیمی
از نفس های تو
و دستانت
که آرام آرام
در لا به لای موهایم
به حرکت در میآید …
شعر در مورد مو
عشق
مثل رد دست تو روی هواست
نمی توانم به کسی ثابتش کنم
یا نشانش دهم
حالم که خوب است
یعنی دستانت
از شب گیسوانم عبور کرده است
گیسوانم نفس می کشند
شعر در مورد موی فر
به چه مانند کنم
موی پریشان تو را
به دل تیره شب
به یکی هاله دود
یا به یک ابر سیاه
که پریشان شده و ریخته بر چهره ماه
به نوازشگر جان
یا بدان شعله شمعی
که بلرزد ز نسیم
به چه مانند کنم تو بگو
شعر در مورد مو
هر سر موی تو را پیوندی از گیسوی تست
حلقهها در حلق من از حلقههای موی تست
پای مقصودم به هر راهی که پوید راه عشق
روی امیدم به هر سویی که باشد سوی تست
خانهپرداز سلامت عشق جانفرسای ماست
فتنهانگیز قیامت قامت دلجوی تست
شعر در مورد موهای خرمایی
زلف بر باد مده تا ندهی بر بادم
ناز بنیاد مکن تا نکنی بنیادم…
زلف را حلقه مکن تا نکنی در بندم
طره را تاب مده تا ندهی بر بادم…
شعر در مورد موی سفید
اینک کدام باد
بوی تنش را
می آرد از میانه ی انبوه گیسوان پریشانت
که شهر به گونه ی ما
در خون سرخ نشسته است …؟
شعر در مورد موی بلند
یادم آمد هنـوز
شعــری برای موهای َت
تمــام نـکرده ام
هربار
در پریشــانی اش
خود گـم شــدم ….
متن های زیبا درباره موی یار و موی فرفری
چشم خود گفتم به بندم تا ببینم روی دوست
محتسب داند که من آشفتهام چون موی دوست
در جوانی رنج تن من بردهام اکنون دلا
باش تا من هم ببوسم آن لب خوشبوی دوست
شعر در مورد موی فر
هان ای موی سپید
بازگو چه خبر آوردی
خوش خبر نیستی ، می دانم
بهر این خفته راه بانگ جرس آوردی
متن برای مو فرفری ها
عشوه های ناز تو غم
می برد از دل من
آسمانی را به دیدن می برد
باز از کنار چشم من
سایهء موی زیبای تورا در باددیدم
در تماشای رخت
پرده به گل های جهانی می کشیدم
و تو را در نظر خویش چنان می دیدم
که از این برتر نیست
شاید این چشم سیاهم
به تماشای چنین ماه سپیدی
لایق نیست
شعر در مورد مو فر
من این عهدی که با موی تو بستم
به مویت گر سر مویی شکستم
پس از عمری به زلفت عهد بستم
عجب سر رشتهای آمد به دستم
باد
همیشه یکسان خواهد وزید
اما نه برای تو …
آنجا که تو باشی
باد همیشه بی قرار و نابسامان
به فریاد بدل می شود
به سوز دل
و هیاهو
و گم می شود در خرمن بی کرانه گیسوانت
×××××××××××
هیچ چیزی از تو نمیخواستم
عشق من!
فقط میخواستم
در امتداد نسیم
گذشته را به انبوه گیسوانت ببافم
تار به تار
گره بزنم به اسطورههای نارنجی
که هنگام راه رفتن
ستارههای واژگانم
برایت راه شیری بسازند
×××××××××××
من خسته ام
می خواهم به عطرِ تشنه
گیسو و گریه نزدیک تر شوم
کاری اگر نداری … برو!
ورنه نزدیکتر بیا
می خواهم ببوسمت
.
گره در گره، دریای زلف یار
به طوفان خورده ست
زورق دلم
×××××××××××
بیش از این نمیتوانم
در حلقههای زلفِ تو گم شوم
سالهاست که روزنامهها
مرا مفقود خواندهاند
و تا اطلاعِ ثانوی
مفقود خواهم ماند
گلچین اشعار سنتی در مورد موی بلند
زهی زیبا جمالی این چه روی است
زهی مشکین کمندی این چه موی است
ز عشق روی و موی تو به یکبار
همه کون مکان پر گفت و گوی است
از آن بر خاک کویت سر نهادم
که زلفت را سری بر خاک کوی است
چو زلفت گر نشینم بر سر خاک
نمیرم نیز و اینم آرزوی است
چه جای زلف چون چوگانت آنجا
که آنجا صد هزاران سر چو گوی است
برو ای عاشق دستار بگریز
که اینجا رستخیز از چار سوی است…
تو کار خویش میکن لیک میدان
که کار او برون از رنگ و بوی است
به خود هرگز کجا داند رسیدن
اگر عطار را عزم علوی است
عطار نیشابوری
متن های زیبا درباره موی یار
مدامم مست میدارد نسیم جعد گیسویت
خرابم میکند هر دم فریب چشم جادویت…
و گر رسم فنا خواهی که از عالم براندازی
برافشان تا فروریزد هزاران جان ز هر مویت
من و باد صبا مسکین دو سرگردان بیحاصل
من از افسون چشمت مست و او از بوی گیسویت…
سروده های حافظ درباره مو
زلف بر باد مده تا ندهی بر بادم
ناز بنیاد مکن تا نکنی بنیادم
می مخور با همه کس تا نخورم خون جگر
سر مکش تا نکشد سر به فلک فریادم
زلف را حلقه مکن تا نکنی در بندم
طره را تاب مده تا ندهی بر بادم…
شعر مولانا درباره زیبایی موی یار
پریشان باد پیوسته دل از زلف پریشانش
وگر برناورم فردا سر خویش از گریبانش
الا ای شحنه خوبی ز لعل تو بسی گوهر
بدزدیدست جان من برنجانش برنجانش
گر ایمان آورد جانی به غیر کافر زلفت
بزن از آتش شوقت تو اندر کفر و ایمانش
پریشان باد زلف او که تا پنهان شود رویش
که تا تنها مرا باشد پریشانی ز پنهانش
منم در عشق بیبرگی که اندر باغ عشق او
چو گل پاره کنم جامه ز سودای گلستانش
در آن گلهای رخسارش همیغلطید روزی دل
بگفتم چیست این گفتا همیغلطم در احسانش
یکی خطی نویسم من ز حال خود بر آن عارض
که تا برخواند آن عارض که استادست خط خوانش
ولیکن سخت میترسم از آن زلف سیه کاوش
که بس دل در رسن بستست آن هندو ز بهتانش
به چاه آن ذقن بنگر مترس ای دل ز افتادن
که هر دل کان رسن بیند چنان چاهست زندانش
زیباترین پیام های عاشقانه درباره موی یار
عروسانه بر شد بران جلوهگاه
پرندی سیه بسته بر گرد ماه
برآموده چون نرگس و مشک و بید
به موی سیه مهرههای سپید
صلیبی دو گیسوی مشگین کمند
در آن مهره آورده با پیچ و بند
به نظارگان گفت گیسوی من
ببینید در طاق ابروی من
نمودار اکسیر پنهانیم
ببینید در صبح پیشانیم
نیوشندگان را در آن داوری
غلط شد زبان زان زبان آوری
یکی گفت اشارت بدان مهره بود
که شفاف و تابنده چون زهره بود
یکی راز پوشیده از موی جست
که آن مهره با موی دید از نخست
گرفتند هر یک پی آن پیشه را
خلافی پدید آمد اندیشه را
از آن قصه هر یک دمی میشمرد
به فرهنگ دانا کسی پی نبرد…
×××××××××××
دو شکر چون عقیق آب داده
دو گیسو چون کمند تاب داده
خم گیسوش تاب از دل کشیده
به گیسو سبزه را بر گل کشیده…
بیشتر بخوانید :
شعرهایی با مضمون چال گونه به مناسبت روز جهانی چال گونه