معنی حائض در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

حائض. [ءِ] (ع ص) نعت فاعلی از حیض. حائضه. زن خون دیده. زن ناپاک. زن بی نماز.زن حیض فتاده. عارِک. دارِس. ارهون. طامث. لک دیده.

فرهنگ عمید

زنی که در حالت حیض، عادت، و بی‌نمازی است،

فرهنگ فارسی هوشیار

زن ناپاک، زن بی نماز

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر