معنی بهرامن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

بهرامن. [ب َ م َ] (اِ) نوعی از یاقوت سرخ باشد. (برهان). یاقوت سرخ باشد و آنرا بهرمان نیز گویند. (آنندراج). یاقوت. (رشیدی). رجوع به بهرامج شود. || جنسی از بافته ٔ ابریشمی هفت رنگ در نهایت لطافت و نازکی. (برهان). بافته ای است ابریشمی لطیف و نازک و بهمه رنگ شود. (آنندراج). نوعی از بافته ٔ ابریشمی نازک و لطیف و سفید و سرخ و زرد و بنفش و سیاه و رنگ دیگر. (رشیدی). || گل عصفر که گل کاژیره باشد. (برهان) (آنندراج). گل کاجیره و حنا. (رشیدی). || غازه که زنان بر روی مالند و روی را سرخ کنند. (برهان) (آنندراج). رجوع به بهرمان شود.

فرهنگ عمید

بهرمان
پارچۀ ابریشمی رنگارنگ،
(زیست‌شناسی) = کاجیره
سرخاب

حل جدول

نوعی یاقوت سرخ

فرهنگ فارسی هوشیار

پارچه ابریشمی رنگارنگ

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر