معنی رانین در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

رانین. [ن َ / نی] (اِ) شلوار. (ناظم الاطباء). شلوار که بعربی رانان گویند. (از برهان) (رشیدی) (آنندراج) (انجمن آرا) (غیاث اللغات). جنسی از پوشش. (شرفنامه ٔ منیری). شلوار و ران پوش. شعوری گوید: درکلمه رانین یاء برای نسبت و نون برای تأکید نسبت است. (ج 2 ورق 11). اما گفته ٔ او بر اساسی نیست و «ین » علامت نسبت است. پوششی خاص از کمر بپایین بدو شاخ و هر شاخه یکی از دو ران را پوشاند. شلوار:
قبا و جامه و رانینش برتن
ز سرما پاک بفسرده چو آهن.
(ویس و رامین).
قبا و موزه و رانین و دستار
برنگ نیل کرده بود هموار.
(ویس و رامین).
چون رودکی بدین بیت رسید امیر [امیر نوح سامانی] چنان منفعل گشت که از تخت فرودآمد و بی موزه پای در رکاب خنگ نوبتی آورد و روی به بخارا نهاد چنانکه رانین و موزه تا دو فرسنگ در پی امیر بردند. (چهار مقاله ٔ عروضی ص 33).
مرا که طوطی نظمم درین چنین وحلی
چو جوزه پای بگل در نباشد آخر شین
مگر چو بط و همایم کند کرامت تو
بچه بزیور مسحی و زینت رانین.
انوری (از آنندراج).
چرا پیچد مگس دستار فوطه
چرا پوشد ملخ رانین دیبا.
خاقانی.
گر ملخ را نیست بر پا موزه ٔ زرین سار
ران او رانین دیبا برنتابد بیش ازین.
خاقانی.
چنگ ارچه ببر دارد پیراهن ابریشم
رانین پلاسین هم بسیار همی پوشد.
خاقانی.
گفت تخت من بیاورید فرمود آورد و بر زمین نهاد و گفت موزه و رانین را فراگیرید. (تاریخ طبرستان). چون فرودآمدی آن کلاه و قبا و موزه و رانین به بنده ای از ترک و تازیک بخشیدی. (تاریخ طبرستان). اگررسولان بیگانه بر خوان حاضر بودی قبا و موزه و رانین پوشیدی وگرنه لباچهاء ملمع. (تاریخ طبرستان). || زرهی که در روز جنگ رانها را بپوشاند. (از برهان) (از ناظم الاطباء). شلواری که سپاهیان وقت سواری پوشند زیر موزه و آن مرکب است از «ران » + «ین ». (فرهنگ رشیدی). سلاحی که مبارزان هنگام جنگ بر رانها پوشند. (شرفنامه ٔ منیری).

فرهنگ معین

شلوار، نوعی زره، که هنگام جنگ ران ها را با آن می پوشانیدند. [خوانش: (نَ یا نِ) (اِ.)]

فرهنگ عمید

شلوار: چرا پیچد مگس دستار فوطه / چرا پوشد ملخ رانین دیبا (خاقانی: ۲۷)،
نوعی زره که در قدیم هنگام جنگ بر تن می‌کردند و روی ران‌ها را می‌پوشانید

حل جدول

شلوار

فرهنگ فارسی هوشیار

(اسم) شلوار، زرهی که در روز جنگ بدان رانها را می پوشاندند. توضیح: بعضی این کلمه را بکسر نون خوانند مرکب از: ران یین (نسبت) ولی چون در تازی }} رانان {{ و }} رانین {{ بصیغه تثنیه آمده صحیح آنست که به فتح نون خوانده شود و قول انوری نیز موید این تلفظ است: }} حسام دولت و دین ای خدای داده ترا جمال احمد وجود علی و خلق حسین اگر چه بط و همایم کند کرامت تو بچه ک بزیور (بزینت) مسحی و زینت رانین ‎{{ (دیوان انوری چاپ تبریز ص 255 با مقابله با نسخه خطی کتابخانه دهخدا) .

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر